پیشبینی شهید باکری درباره عملیات مسلمبنعقیل چه بود؟
جلسات پیش از شروع عملیات پشت سر هم تشکیل می شد. طرح ها و برنامه ریزی ها انجام می شد. مهتابی بودن آسمان و شنی بودن زمین…
جلسات پیش از شروع عملیات پشت سر هم تشکیل می شد. طرح ها و برنامه ریزی ها انجام می شد. مهتابی بودن آسمان و شنی بودن زمین…
«احمد خرّم» به جماران گفت: یک مشت آدم تندرو و بیمنطق رویکار آمدند که هر آتشی برپا میشد، اینها هیزم میآوردند. اینها…
سردار محمد آقا کیشی همرزم شهید مهدی باکری در برنامه حماسه خوان نقل کرد.
سردار محمد آقا کیشی همرزم شهید مهدی باکری در برنامه حماسه خوان شرح داد.
سردار محمد آقا کیشی همرزم شهید مهدی باکری در برنامه حماسه خوان شرح داد.
سیل محله مستضعف نشین شهر را مورد هجوم خود قرار داده بود.زیرزمین خانه پیرزن مملو از آب بود. آقا مهدی باکری وارد عمل شد…
ساعت 11 شب چهارشنبه سوم اسفندماه شروع عملیات خیبر بود که با بیسیم خبر تصرف پل مجنون در عمق 60 کیلومتری عراق را اطلاع…
اسماعیل جبارزاده استاندار سابق آذربایجان شرقی و نماینده ادوار مجلس هفته گذشته درگذشت. مرحوم جبارزاده در دوران دفاع…
آقا مهدی باکری در حالی که مجروح بود برای سرکشی انبارهای لشکر راهی شد که حاج امرالله او را دید...
آقا مهدی باکری به بانو کمک کرد تا هدیه های روز عروسی را کنار اتاق روی هم چیدند و بعد نگاهی به آنها کرد و گفت: ... .
آقا مهدی باکری در بیست و پنجم اسفند سال ۶۳ در حالی که هنوز سرود هستی بر لبانش جاری بود، با گلوله خمپاره ای که به قایقش…
ماه رفتن حمید و مهدی است. او که کوچکتر است و دلش می خواهد خود را پیشمرگ برادر کند، سال 62 و آقا مهدی که بزرگتر است سال…
ششم اسفند ۶۲ بود و عملیات خیبر که ترکش ها ماموریتی جدید پیدا کردند و آن هم جا خوش کردن در پیشانی و گلوی حمید باکری و…
ششم اسفند ۶۲ بود و عملیات خیبر، عملیاتی که با رشادت های حمید باکری و یارانش رقم خورد و پل حفظ شد، ترکش ها مامور شده…
آقا مهدی باکری که شهید شد، تازه آن جوان متوجه شد که توی همه آن روزها حقوقش را از حقوق شهردار می دادند.
شهید مهدی باکری در نامه ای که در هفت بند نوشته شده است فرماندهان زیر مجموعه خود را به نکته های مهم و ریزی یادآور شده اس…
همه ریختند دور و برش و هر کسی یک جور او را می بوسید و دست به سر و رویش می کشید طوری که او چند باری به زمین خورد و باز…
گونی و دمپایی گرفت و پیشاپیش کارگران مشغول به کار شد.
دو روز از خواندن خطبه عقد میان صفیه بانو و آقا مهدی گذشته بود که راهی جبهه شد،...
در بخشی از وصیتنامه آقا مهدی آمده است: «ای عاشقان اباعبدالله، بایستی شهادت را در آغوش گرفت، گونهها بایستی از شوقش…
با اینکه سابقه نداشت با سرعت بیشتر از 100 کیلومتر حرکت کند اما پا گذاشته بود روی گاز و می رفت...
همه ریختند دور و برش و هر کسی یک جور او را می بوسید و دست به سر و رویش می کشید طوری که او چند باری به زمین خورد و باز…
تازه ازدواج کرده بود و دنبال کار می گشت، وقتی وارد ساختمان شهرداری شد، با یک کاغذ امضا شده، مشغول به کار شد.
این ویدیو مربوط به سخنرانی سردار حاج قاسم سلیمانی در کنگره ملی 8 هزار شهید گیلان است که ایشان سلوک و رفتار شهیدانی…
پیرزن گفت: خدا عوضت دهد مادر، از جوانیت خیر ببینی. کجاست این شهردار... تا از غیرت و شرف شما یاد بگیرد؟!
درست مهدی را نمی شناختم، فقط می دانستم که از خوب های شهر است.
چای نه در خانه و کاشانه که حتی در سنگرهای دفاع هم، مرهم خستگی بچه ها بود.
دستمال سفیدی پشت گردنش می گذاشت تا یقه لباسش کثیف نشود.