وقتی آقامهدی در نقش یک کارگر، دمپایی به پا می کند

گونی و دمپایی گرفت و پیشاپیش کارگران مشغول به کار شد.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: قرار بود «حسین آباد»، «علی آباد» و «جوادآباد» آسفالت شوند، یکی از روزها، صبح خیلی زود، آقا مهدی به محل رفت و از یکی از کارگران، دمپایی و گونی خواست تا شروع به کار کند، او هم که آقا مهدی را نمی شناخت، برایش دمپایی و گونی آورد. 

هنوز ساعتی از کار نگذشته بود که چند تا از کارگرها به بهانه های واهی سعی داشتند تا از زیر کار شانه خالی کنند و بروند که آقا مهدی رو کرد به یکی از آنها و گفت: برادر من شما در مقابل پولی که می گیرید مسئولید که با پرخاش او مواجه شد که به تو چه، مگر تو چکاره مملکت هستی که در کار من دخالت می کنی؟!

آقا مهدی بی آنکه چیزی بگوید به کار خود ادامه داد، چند ساعتی از این قضیه می گذشت که معاون شهرداری برای سرکشی به روند کار به منطقه آمد، و وقتی دید آقامهدی جلوتر از بقیه و سرسختانه مشغول به کار است، متعجب شد. جلو آمد و دست داد و سلام و احوالپرسی کرد و کارگران تازه به خود آمدند که او که اول از همه سر کار حاضر شده و پیشاپیششان کار می کند، شهردار است و آن وقت نگران شدند که نکند حالا بخواهد سرشان تلافی کند.

آقا مهدی که حالت کارگران را می بیند برای آنکه هیچ کدام از آنها احساس نگرانی نکند، جلو رفته و با تک تکشان دست می دهد و خدا قوتی می گوید...

 

 

 

برگرفته از کتاب من یک بسیجی ام.

دیدگاه تان را بنویسید