جی پلاس/به مناسبت سالروز شهادت؛
فلسفه مخالفت شهید دوران با انتقالش به تهران
همسر شهید عباس دوران از علت مخالفت او با انتقالش به تهران، نقل خاطره کرده است.
همسر شهید عباس دوران از علت مخالفت او با انتقالش به تهران، نقل خاطره کرده است.
شهید منصور ستاری، فرمانده نیروی هوایی ارتش در پانزدهم دی ماه سال ۷۳ به همراه جمعی از فرماندهان این نیرو در اثر سقوط…
شهید کشوری و شهید شیرودی برای دفع حمله ضد انقلاب به ماموریت رفته بودند که پس از پایان عملیات برای هلی کوپتر شهید کشوری…
بالگرد شهید حسین قاسمی را زدند و بلافاصله منافقان وطن فروش برای دستگیری او و احمد شاکر خود را به بالگرد سقوط کرده رساند…
شهید شیرودی گفت به امام بگو: امروز در جبهه، مکتب می جنگد نه تخصص.
حسین همان خلبانی است که نشریات جنگی امریکا چه پیش از شهادتش و چه پس از آن به بیان مهارت هایش پرداخته و یکی از این…
حمیدرضا و احمد با چوب هایی که تهیه می کردند، وسایل چوبی درست کرده و همدیگر را برای دیدن کارهای هنری خود دعوت می کردند.
مژده آمدنش را داده بودند، نه خودش که استخوان های پیکرش پس از سال ها غربت و دوری از وطن، قصد آمدن کرده بودند تا پایانی…
با بارانی شدن چشم های آقای طیبی انگار بانوی جوان آینده اش را دید که باید با این دو بچه کوچک چه کند؟!
بی خبر از اینکه قرار است اسد برای همیشه تنهایشان بگذارد از او خواست تا فربد را به تهران بفرستند.
از گلی که کاشته بود به بانویش چیزی نگفت تا اینکه تبریک همکارانش باعث تعریف خاطره شکار میگ ها شد.
آیت الله شهید مدنی برای استقبالشان آمدند و آنها را به هتلی در تبریز بردند و برایشان گوسفند قربانی کردند...
ناصر زیپ ساک را که می کشد، برگه مرخصی خودنمایی می کند:65/12/15 یعنی دیروز...
اسد نه در مراسم نامزدی حضور داشت و نه در مراسم عقد.
شرایط سخت جنگ بود و علیرضا به مرخصی نمی آمد، اما از هر کدام از دوستانش که سراغ می گرفتم، می گفت: رفته اند مرخصی...
«مرگ در راه حق و شهادت بالاترین آرزوی من است.». این بخشی از وصیتنامه شهید است که در همه احوال شهادت را از خدا طلب می کر…
پیکر حمید را که داخل قبر گذاشتند، شکستن کمرم را با همه هستی ام حس کردم.
علیرضا می گفت: من پدرم را به خاطر مادرم دوست دارم.
هلی کوپترش را در حالی که ترکش به باکش خورده بود، با سلامتی به پادگان رساند و از آن روز شد، خلبان بی باک.
سرد بود و زمخت؛ ترس داشت و خشک بود؛ اما عشق عباس بود و برایم دوست داشتنی شد.