یاسوج این روزها به معنای واقعی به شهر دستفروشان تبدیل شده اما مدیران شهری با دیدگاه قهرمان سازی از خود ظاهر می شوند و با توجیه هایی چون بیکاری، اجازه داده اند اقتصاد شهر یاسوج از سطح فروشگاه و مغازه به کف پیاده روها و خیابان ها بیاید و این به معنی شمارش معکوس برای اعلام ویرانی اقتصاد شهری یاسوج است.
روشن است که ساختار تجاری بخشی از سیستم شهر است و بدون بخش تجاری که اغلب در مراکز شهر ها هستند، تعریف یک شهر بی معنا و مفهوم است لذا همین بخش تجاری اگرچه در قیاس با اقتصاد ملی و کلان زیاد بزرگ و تاثیرگذار، بویژه در شهرهای کوچک به حساب نمی آید اما اگر به نسبت خود شهر و جوامع اطرافِ بهره مند از این اقتصاد به آن بنگریم نه تنها تاثیرگذار، مهم و ضروری است بلکه حیات همه ساکنان به همین اقتصاد وابسته است.
اما شغل کاذب دستفروشی که در اثر عدم شکوفایی اقتصاد ملی و بحران و فاجعه بیکاری شکل می گیرد، اقتصاد شهر را نشانه می رود.
دستفروشی مقبول و مورد تایید نیست اما با وضعیت فعلی اقتصاد، حدودی از آن تا آنجایی که شهر را فلج و اقتصاد شهر را از پویایی نیاندازد، مورد تایید جوامع محلی قرار گرفته و اتفاقا دیگر مشکل ساز هم نیست.
اما وضعیت وقتی بحرانی می شود که ساختار و سیستمی به نام دستفروشی شکل بگیرد که زور آن بر سر حوزه تجارت در شهر سایه بیندازد ،اینجاست که در عرف اقتصادی ما بازارچه هایی بوجود آمده اند که فضا را برای مدت های تعیین شده ای برای فعالیت دستفروشان فراهم می کنند.
اما ایرادات اساسی دستفروشی چیست و چرا باید با آن مقابله شود؟
1- پویایی اقتصادی و تجاری شهر را می گیرد، دستفروشی با فضایی که ایجاد می کند، ابتدا اقتصاد شهر را نشانه می رود، فضای دستفروشی تفکر خرید ارزان را رونق می دهد، البته خرید ارزان ممکن است از بی کیفیتی کالا ناشی شود و یا از هزینه هایی که دستفروشان مجبور به تحمل آن نیستند مانند هزینه های اجاره، مالیات، عوارض و.... این موضوع در شهر یاسوج بصورت جدی قابل رویت است.
بازار نیمه جان مرکز استان که بشدت تحت تاثیر شهرهای بزرگی چون شیراز و اصفهان است و بسیاری از خریدهای مردم از شهرهای دیگر انجام می شود، تحمل شوک های دیگری چون اپیدمی دستفروشی را ندارد و زود زیر بار فشارهای اقتصادی سرفرود می آورد و حتی ورشکسته می شود.
2- سیما و چهره شهری را بهم می ریزد و سد معبر و ترافیک ایجاد می کند. دستفروشان بساط شان را در خیابان و پیاده روها پهن می کنند، طبیعی است که هم سد معبر و هم ترافیک ناشی از فعالیت آنها ایجاد شود. در شهری چون یاسوج بعدازظهرها در اکثر خیابان ها بساط های بزرگ دستفروشی به پاست که هم مردم و هم مسئولان می دانند که چه وضعیتی به لحاظ ترافیکی و سد معبر ایجاد می شود. و در اطراف مراکز تجمع دستفروشان از ساکنان و مردم سلب آسایش می کند و حتی ممکن است ناهنجاری های اجتماعی را نیز رونق دهد.
3- محل فروش کالای قاچاق و غیر استاندارد است دستفروشان اغلب کالاهای خود را به گونه ای تهیه می کنند که کمترین هزینه را بابت خرید آن متقبل شوند این کالاها اغلب فاقد استاندارد و یا قاچاق هستند و چون نظارتی هم بر آن نیست، اقتصاد زیرزمینی یا قاچاق را تقویت می کند. ( البته منظور از این بند و کلا این متن دستفروشانی نیستند که با تعداد اندکی کالای خرد و کم قیمت فروشندگی می کنند، بلکه آنانی هستند که با وانت و حتی بعضا با کامیونت کالا می آورند و دستفروشی می نمایند).
4- ارزش املاک را در شهر تحت تاثیر قرار می دهد. دستفروشی با ترویج اقتصاد و تجارت سیار در شهر، خرید و فروش از طریق مغازه ها و مراکز تجاری را برای عده زیادی از ساکنان شهر که اغلب طبقات متوسط و پایین تر از متوسط هست بی معنی کرده و با گرفتن پویایی بازار، خرید و فروش و اجاره املاک تجاری را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. در مکان هایی هم که محل تجمع و بساط دستفروشان است ارزش املاک بخصوص در بخش مسکونی و اداری افت می کند و کمتر کسی حاضر است در جایی زندگی کند که هر روز دستفروشان تا پاسی از شب بساطشان پهن است.
حال مسئولان و مدیران شهری یاسوج به بهانه اشتغال در این حوزه که در واقع اشتغال در بسیاری دیگر از حوزه ها را با مخاطره روبرو می کند از برخورد با این نوع تجارت در شهر یاسوج خودداری می کنند و با بیان جملاتی چون «دستفروشان پارتی نداشته اند»، «آیا بروند دزدی کنند؟» و... سعی می کنند احساسات را برانگیخته و صورت مساله را پاک می کنند در حالی که راهکاری هم برای حل این بحران وجود دارد، قبل از ذکر راهکار باید این نکته را یادآور شد که حل مساله اشتغال با شغل های کاذب اثرات زیان بار و غیرقابل جبرانی بر بدنه اقتصاد و بر روی منابع انسانی دارد و عملا چنین اجازه ای به صورت علمی صادر نشده که هرگاه بحران بیکاری وجود داشت، اقتصاد و منابع انسانی را با مشاغل کاذب از بین برد.
اما راهکار چیست؟
امروز در عرف اقتصادی کشور برای حل مساله دستفروشی، بازارچه های موقت و دائم راه اندازی شده که در یاسوج غیر از جمعه بازار و بازار روز چنین بازارچه هایی رویایی هستند، مشکل دستفروشان میوه را باید با بازارچه و میدان میوه و تره بار حل کرد نه اینکه آنها را از این خیابان به آن خیابان برد که مثلا مساله حل شده در موضوع فروشندگان پوشاک، لوازم خانگی، پلاسکو و غیره هم تنها ایجاد بازارچه است که مساله دستفروشی را حل و فصل می کند. اما حوزه پر رونقی هم در دستفروشی در ایران وجود دارد که دستفروشان را پس از ایجاد بازارچه می توان به آن سمت هدایت کرد و آن فروش تولیدات روستائیان در شهر است اما برای تحقق تمام این موارد لازم است مسئولان و مدیران شهری یاسوج به جای اینکه بفکر حواشی باشند و درباره آن بحث کنند به مساله دستفروشی که به یک اپیدمی تبدیل شده ورود کنند و آن را نه به عنوان یک قهرمان که به عنوان یک مسئول در مدیریت شهری حل نمایند.
دریافت کننده: فرزانه شریفی** انتشاردهنده: علیزاده
8143/1662
روشن است که ساختار تجاری بخشی از سیستم شهر است و بدون بخش تجاری که اغلب در مراکز شهر ها هستند، تعریف یک شهر بی معنا و مفهوم است لذا همین بخش تجاری اگرچه در قیاس با اقتصاد ملی و کلان زیاد بزرگ و تاثیرگذار، بویژه در شهرهای کوچک به حساب نمی آید اما اگر به نسبت خود شهر و جوامع اطرافِ بهره مند از این اقتصاد به آن بنگریم نه تنها تاثیرگذار، مهم و ضروری است بلکه حیات همه ساکنان به همین اقتصاد وابسته است.
اما شغل کاذب دستفروشی که در اثر عدم شکوفایی اقتصاد ملی و بحران و فاجعه بیکاری شکل می گیرد، اقتصاد شهر را نشانه می رود.
دستفروشی مقبول و مورد تایید نیست اما با وضعیت فعلی اقتصاد، حدودی از آن تا آنجایی که شهر را فلج و اقتصاد شهر را از پویایی نیاندازد، مورد تایید جوامع محلی قرار گرفته و اتفاقا دیگر مشکل ساز هم نیست.
اما وضعیت وقتی بحرانی می شود که ساختار و سیستمی به نام دستفروشی شکل بگیرد که زور آن بر سر حوزه تجارت در شهر سایه بیندازد ،اینجاست که در عرف اقتصادی ما بازارچه هایی بوجود آمده اند که فضا را برای مدت های تعیین شده ای برای فعالیت دستفروشان فراهم می کنند.
اما ایرادات اساسی دستفروشی چیست و چرا باید با آن مقابله شود؟
1- پویایی اقتصادی و تجاری شهر را می گیرد، دستفروشی با فضایی که ایجاد می کند، ابتدا اقتصاد شهر را نشانه می رود، فضای دستفروشی تفکر خرید ارزان را رونق می دهد، البته خرید ارزان ممکن است از بی کیفیتی کالا ناشی شود و یا از هزینه هایی که دستفروشان مجبور به تحمل آن نیستند مانند هزینه های اجاره، مالیات، عوارض و.... این موضوع در شهر یاسوج بصورت جدی قابل رویت است.
بازار نیمه جان مرکز استان که بشدت تحت تاثیر شهرهای بزرگی چون شیراز و اصفهان است و بسیاری از خریدهای مردم از شهرهای دیگر انجام می شود، تحمل شوک های دیگری چون اپیدمی دستفروشی را ندارد و زود زیر بار فشارهای اقتصادی سرفرود می آورد و حتی ورشکسته می شود.
2- سیما و چهره شهری را بهم می ریزد و سد معبر و ترافیک ایجاد می کند. دستفروشان بساط شان را در خیابان و پیاده روها پهن می کنند، طبیعی است که هم سد معبر و هم ترافیک ناشی از فعالیت آنها ایجاد شود. در شهری چون یاسوج بعدازظهرها در اکثر خیابان ها بساط های بزرگ دستفروشی به پاست که هم مردم و هم مسئولان می دانند که چه وضعیتی به لحاظ ترافیکی و سد معبر ایجاد می شود. و در اطراف مراکز تجمع دستفروشان از ساکنان و مردم سلب آسایش می کند و حتی ممکن است ناهنجاری های اجتماعی را نیز رونق دهد.
3- محل فروش کالای قاچاق و غیر استاندارد است دستفروشان اغلب کالاهای خود را به گونه ای تهیه می کنند که کمترین هزینه را بابت خرید آن متقبل شوند این کالاها اغلب فاقد استاندارد و یا قاچاق هستند و چون نظارتی هم بر آن نیست، اقتصاد زیرزمینی یا قاچاق را تقویت می کند. ( البته منظور از این بند و کلا این متن دستفروشانی نیستند که با تعداد اندکی کالای خرد و کم قیمت فروشندگی می کنند، بلکه آنانی هستند که با وانت و حتی بعضا با کامیونت کالا می آورند و دستفروشی می نمایند).
4- ارزش املاک را در شهر تحت تاثیر قرار می دهد. دستفروشی با ترویج اقتصاد و تجارت سیار در شهر، خرید و فروش از طریق مغازه ها و مراکز تجاری را برای عده زیادی از ساکنان شهر که اغلب طبقات متوسط و پایین تر از متوسط هست بی معنی کرده و با گرفتن پویایی بازار، خرید و فروش و اجاره املاک تجاری را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. در مکان هایی هم که محل تجمع و بساط دستفروشان است ارزش املاک بخصوص در بخش مسکونی و اداری افت می کند و کمتر کسی حاضر است در جایی زندگی کند که هر روز دستفروشان تا پاسی از شب بساطشان پهن است.
حال مسئولان و مدیران شهری یاسوج به بهانه اشتغال در این حوزه که در واقع اشتغال در بسیاری دیگر از حوزه ها را با مخاطره روبرو می کند از برخورد با این نوع تجارت در شهر یاسوج خودداری می کنند و با بیان جملاتی چون «دستفروشان پارتی نداشته اند»، «آیا بروند دزدی کنند؟» و... سعی می کنند احساسات را برانگیخته و صورت مساله را پاک می کنند در حالی که راهکاری هم برای حل این بحران وجود دارد، قبل از ذکر راهکار باید این نکته را یادآور شد که حل مساله اشتغال با شغل های کاذب اثرات زیان بار و غیرقابل جبرانی بر بدنه اقتصاد و بر روی منابع انسانی دارد و عملا چنین اجازه ای به صورت علمی صادر نشده که هرگاه بحران بیکاری وجود داشت، اقتصاد و منابع انسانی را با مشاغل کاذب از بین برد.
اما راهکار چیست؟
امروز در عرف اقتصادی کشور برای حل مساله دستفروشی، بازارچه های موقت و دائم راه اندازی شده که در یاسوج غیر از جمعه بازار و بازار روز چنین بازارچه هایی رویایی هستند، مشکل دستفروشان میوه را باید با بازارچه و میدان میوه و تره بار حل کرد نه اینکه آنها را از این خیابان به آن خیابان برد که مثلا مساله حل شده در موضوع فروشندگان پوشاک، لوازم خانگی، پلاسکو و غیره هم تنها ایجاد بازارچه است که مساله دستفروشی را حل و فصل می کند. اما حوزه پر رونقی هم در دستفروشی در ایران وجود دارد که دستفروشان را پس از ایجاد بازارچه می توان به آن سمت هدایت کرد و آن فروش تولیدات روستائیان در شهر است اما برای تحقق تمام این موارد لازم است مسئولان و مدیران شهری یاسوج به جای اینکه بفکر حواشی باشند و درباره آن بحث کنند به مساله دستفروشی که به یک اپیدمی تبدیل شده ورود کنند و آن را نه به عنوان یک قهرمان که به عنوان یک مسئول در مدیریت شهری حل نمایند.
دریافت کننده: فرزانه شریفی** انتشاردهنده: علیزاده
8143/1662
کپی شد