بخش جذاب زندگی آدمها همان بخشهایی است که نمی‌خواهند گفته شود. مهر اورنگ قائدی دانشمند شیمی هم از این قائده مستثنی نیست. بخش پیدای زندگی او قرار گرفتن در زمره یک درصد دانشمندان شیمی جهان است امااین مرد علمی تمام زمانش را وقف شیمی دانشگاه یاسوج، دانشجویان و پژوهش کرده است. او برخلاف آن دسته از اساتیدی که دانشجو را نردبان ترقی می‌کنند، دائم از دانشجویانی یاد می‌کند که همکارش بوده‌اند.
برخلاف خیلی از آنهایی که با حقوقهای خود تجارت ملک، زمین و ویلا می‌کنند حقوقش را صرف کارهای علمی می‌کند. با اطمینان می‌گوید فرض کنید سالی یک خانه هم بخرم آیا می‌تواند لذتی هم اندازه کارهای علمی به من بدهد.
قائدی معتقد است برخی کارها باید فرهنگسازی شود. به عنوان مثال چه اشکال دارد دستاورد یک انسان از زندگی علمی باشد نه بتن و تیرآهن و ساختمان. اگر اخلاق نداشته باشیم هیچ رتبه‌ای برای دفاع از خودمان نخواهیم داشت.
برای آشنایی با این دانشمند این گفتگو را بخوانید.
از کودکی تا بزرگسالی خود بگویید:
متولد 1353 روستای آب پخشان شهرستان ممسنی هستم و تحصیلاتم ابتدایی تا دبیرستانم را نیز در همین شهرستان گذراندم. سال 72 در رشته شیمی کاربردی اصفهان قبول شدم. سال 76 برای دوره کارشناسی ارشد شیمی تجزیه به دانشگاه شیراز رفتم و سال 82 دوره دکترا را از دانشگاه اصفهان تمام کردم.
چطور سر از شیمی درآوردید؟
من بسیار علاقمند بودم پزشکی قبول شوم بر اثر کمبود امکانات و نبود کلاسهای تقویتی و جبرانی وقتی پزشکی قبول نشدم دنبال هیچ رشته دیگری نرفتم شیمی را انتخاب کردم و قبول شدم. به خاطر علاقه‌ای که از دبیرستان به شیمی داشتم با خودم عهد کردم به درجات بالا برسم. در آن زمان چشم انداز دست نیافتنی بود اما من یک روستا زاده ویک لر هستم. ما لرها مشهوریم به سخت کوشی عهد بسته بودم که این تصمیم را به ظهور برسانم. پس از لیسانس اوایل دوست داشتم وارد بازار کار شوم اما بعد نظرم عوض شد و وقتی رتبه خوبی در ارشد و دکترا آوردم نظرم عوض شد. بلافاصله پس از فارغ تحصیلی در سال 1382 به عنوان هیات علمی پذیرفته شدم.
چه احساسی داشتید که در یک دانشگاه کوچک عضو هیات علمی بودید؟
اوایل به شدت کمبود امکانات رفاهی و آموزشی داشتیم. دانشجویان درجه دو وارد این دانشگاه می‌شدند حتی در مقایسه با دانشگاه آزاد امکاناتمان کمتر بود و دانشجویان را در درسهایی که نیاز به تجهیزات داشت به خارج از استان می‌فرستادیم.
گاهی برای یک درس دانشجو را تا اصفهان می‌فرستادیم. این کمبود امکانات و اینکه هیچ تلاشی نشده بود که این گروه حداقل امکانات را داشته باشد آزارم می‌داد. در برهه‌ای از زمان مأیوس شده بودم.
اما شما ماندید چرا؟
من تصمیم گرفتم بمانم و بسازیم. اوایل تحصیلات تکمیلی پذیریش نداشتیم فقط لیسانس می‌پذیرفتیم و این شرایط بسیار نا امید کننده بود. اول دانشگاه آزاد گچساران بودم اما از من خواستند که بیایم که مرحوم دکتر عسگریان خیلی حمایت ویژه کرد و من آمدم. دکتر کرمی، دکتر نصر، دکتر مقدم و دکترخواجه شریف بیشترین نقش را در ساختن گروه شیمی داشتند به خصوص تلاشهای دکتر کرمی کمک کرد گروه شیمی یاسوج پا بگییرد. ضمن آنکه می‌دانستم حتی قبل از ما فشارها و سختی‌ها خیلی بیشتر بوده و همین انگیزه‌ای می‌شد که ما امیدوارتر حرکت کنیم.
واقعیتش این است که وقتی فوق لیسانس را به دانشگاه آوردیم و ساختمان دانشکده علوم ساخته شد حس کردم می‌توان در این دانشگاه کارهایی انجام داد. در این مقطع دانشجویان متوسطی هم وارد دانشگاه شدند. هنوز خیلی‌ها در کشور ما را نمی شناختندبه همین دلیل تحت فشار بودیم نیاز که خود ما همت چند برابر داشته باشیم وشخصا تعطیل و روز و شب نمی‌شناختم. کم کم امکانات جمع کردیم. درخواست تعداد بیشتر دانشجو دادیم و برای معرفی دانشگاه در جلسات دفاع از اساتید برجسته و مهم دعوت می‌کردیم. هدفمان معرفی گروه شیمی دانشگاه یاسوج به همه بود.
این تلاش جواب هم داد؟
بله ماحصل تلاشهای بی وقفه و شبانه روزی چاپ مقالات در نشریه‌های معتبر بود. تا پیش از آن خیلی وقتها مقاله خوب ما به جشنواره و همایش و یا حتی نشریات می‌رفت اما به نام یاسوج با دیده شک و تردید به آن نگاه می‌کردند. برخی افراد هم سعی می‌کردند سطح دانشگاه را ضعیف جلوه بدهند ولی توانستیم همت کنیم در همه گرایشها جز 15 گروه شیمی اول کشور باشیم.
چه عواملی باعث این رشد در دانشگاه شد؟
واقعیت این است میزان وقتی که همکاران ما در اختیار دانشجویان تحصیلات تکمیلی می‌گذارند چند برابر کشور است واین فضای خوبی که ایجاد شد باعث شد دانشجویان بهتری وارد دانشگاه شوند. هر ساعتی که دانشجو می‌آمد وقت در اختیارش می‌گذاشتیم. در مقایسه با اوایل که بعضی‌ها حتی یک کامپیوتر هم نداشتند امکاناتمان افزایش یافته بود. فاصله بین دانشجویان در سالهای بعد نسبت به کشور کمتر شد. در این مقطع خود من هم فعالیتهای پژوهشی و تحقیق داشتم که بخش زیادی از آن را مدیون دانشجویانی هستم که با ما کار می‌کردند.
از سال 82 نام من در کنار همکاران در قالب تیم در مجلات زده شد. از سال 84 پذیرش دانشجو فوق در دانشگاه داشتیم و 87 دانشیار شدم. دیدم در دانشگاه یاسوج هم اگر بخواهیم می‌توانیم کار کنیم. انگیزه‌ای شد که خودم را همراه دانشگاه یاسوج بالا بکشم. وقت و خدمت من و پولی که برای پژوهش گذاشتم بیشتر شد. از همان سال درصدی را برای کمک به دانشجویان تحصیلات تکمیلی گذاشتم. در واقع حقوق و امتیازاتم را صرف دانشجویان و تکمیل تحقیقاتم کردم که حالا حدود 30 درصد حقوقم را ماهانه صرف تحقیقاتم و دانشجویانم می‌کنم. سال 87 به عنوان یک درصد محقیقین برتر جهان انتخاب شدم و این شروعی بود که سال 89 دکترای شیمی تجزیه هم به دانشگاه آمد در نتیجه دانشجویان خوب وارد دانشگاه شدند کیفیت کارها را بهبود بخشیدیم.
یک درصد محقیقن برتر دنیا یعنی چه؟
درهمه رشته‌های علمی دنیا 3215 نفر به عنوان محقیقن برتر هستند که به لطف خدا من هم جز این یک درصد هم در شیمی و هم در مهندسی شیمی معرفی شدم.
از سال 92 فشار و مسئولیت بیشتری را روی خودم حس کردم. دیدیم آن حوزه و زمینه‌های قبلی که روی آن کار می‌کردیم به بن بست رسیده است پس به همراه دکتر حاجتی تحقیق روی کابرد نانو ساختارها را آغاز کردیم. اوایل نا امید بودم حس می‌کردم نمی‌توانیم در دانشگاه یاسوج موفق شویم بعد هم از همکاران کمک گرفتیم.
اما یک ویژگی من انگیزه بالا و شکست ناپذیری است. البته شکست خورده‌ام اما از آن به عنوان انگیزه برای مراحل بعدی استفاده کرده‌ام و مأیوس نشده‌ام. سال 91 رتبه هفتم نانو فناوری کشور را کسب کردم ستاد نانو گرنت و تشویقی در اختیار من و تیمم قرار دادند. سهم دانشجو را که می‌دادم بقیه را برای تحقیقات ومواد تجهیزات گذاشتم وباعث شد گروه تحقیقاتی ما رونق بگیرد در جامعه جهانی شناخته‌تر شویم. از اینجا به عنوان یک دهم درصد دانشمندان پر استناد جهان انتخاب شدم.
پس از همه این اتفاقات حالا چه حسی دارید؟
برخودم می‌بالم که دانشگاهی مثل یاسوج را به دانشگاه شناخته شده تبدیل کرده‌ایم که دانشجویان با نا امیدی سالهای اول این دانشگاه را انتخاب نمی‌کنند.
به نظر می‌آید هنوز علمتان را با صنعت پیوند نزده‌اید دلیل خاصی دارد؟
در دانشگاه یاسوج چون زیرساختهای پژوهشی اوایل نبود اصلاً چشم انداز کاربردی نداشتیم. در طول این سالیان همراه با ارائه مقالات تجهیزات و امکانات پژوهشی خوبی ایجاد کردیم. اما در دو سه سال اخیربا ایجاد گرنت وآزمایشگاه مرکزی دستگاه‌های (های تک) خریدیدم و میزان توقعات ما هم بالا رفت و چشم اندازمان بازتر شد تا به تحقیقات بنیادی صرف نگاه نکنیم. الان به دنبال کارهای کاربردی هستیم که البته زودبازده هم نیستند اما در بلند مدت کارهای خوبی انجام می‌شود و من با این اقداماتی که انجام شده چشم انداز خوبی برای تحقیقات کاربردی می‌بینم.
صنایع هم در این مدت به سراغ شما نیامدند؟
صنایع حامی، در دانشگاه‌های کوچک خیلی کم است. گاهی ما تحقیر می‌شویم تا راضی‌شان کنیم کار برایشان انجام بدهیم. در یکی دو سال گذشته تحقیقات کاربردی را شروع کردیم کیفیت کارها و حرکت به سمت کارهای کاربردی دراستان بهتر خواهد شد.
دقیقاً چه کاری می‌توان برای پیوند زدن صنعت و دانشگاه انجام داد؟
صنایع باید نیازهای خود را به دانشگاه بدهند و از دانشگاه گزارش عملکرد بخواهند و در عوض از دانشگاه حمایت مالی کنند. چه اشکال دارد از دانشگاهها بخواهند سالانه یک دانشجو مختص صنعت نفت یا صنعت سیمان پرورش بدهند.
به نظر شما تحقیقات می‌تواند همانگونه در صنعت هم ارزشمند باشد؟
بله. معتقدم همکارانی که اقدامات کارهای پایه‌ای در دانشگاه کوچکی مثل یاسوج دارند در صنعت هم می‌توانند موفق می‌شوند. شرکت‌های دانش بنیان هم می‌تواند برای ای موضوع کمک کنند. در مجموع پویایی لازم در زمینه کاربردی کردن علوم ایجاد شده وحالا باید مسئولان انگیزه لازم را داشته باشند تا به این پیوند کمک کنند.
شما اشتیاق زیادی برای کاربردی کردن علوم دارید. طرف مقابلتان هم این انگیزه را دارد؟
متاسفانه نه صنایع، نه ادارات و نه حتی دستگاه‌های دولتی این انگیزه را ندارند. حتی با اکراه آن سهم سه درصدی از تولید ناخالص داخلی و یک درصد سهم دستگاه‌ها را که قانون مشخص کرده می‌پردازند.
شیمی چه گرهی از کار بشر می‌تواند باز کند؟
هفتاد درصد تکنولوژی دنیا به شیمی وابسته است. شیمی در همه ابعاد زندگی ما جریان دارد. از دارو گرفته تا لباسی که می‌پوشیم و غذایی که می‌خوریم به شیمی وابسته است. اما در دانشگاه‌های کشور ما مغفول مانده است در حالی که کاربردی که شیمی دارد در بسیاری از رشته‌ها ملموس است.
در شرایطی که همه به دنبل رشته‌هایی هستند که در آینده شغلی تضمین شده داشته باشد آینده شیمی را چطور می‌بینید؟
خود شیمی فوق العاده اشباع است اما در زمینه شیمی کاربردی دانشجویان و حتی اساتید ما قدم برنداشته‌اند. در این زمینه خیلی فضا باز است و جا برای کار هست. در کشور خیلی از مواد را خام فروشی می‌کنیم و اینها نیاز به متخصص صنایع تبدیلی و ترکیبی دارد. باید بیایند از صفر شروع کنند و هر کس ده درصد کار را پیش ببرد. در استان هم می‌توانیم به عنوان مثال در حوزه گیاهان دارویی این علم را بومی کنیم.
شما روی کار گروهی خیلی تاکید دارید. این ویژگی خودتان است یا شیمی کار گروهی را می‌طلبد؟
تجربه شخصی خودم نشان داده تا زمانی که فردی کار کردم شاید 20 درصد به موفقیت رسیدم از وقتی گروهی کار کردیم میزان موفقیت همه ما چندین برابر شد. هر چه تیم متنوع‌تر شود کابرد بیشتر خواهیم داشت به رغم سختی‌های کار گروهی، شیرینی کار هم بیشتر خواهد شد. کار گروهی هم افزایی فوق العاده ای خواهد داشت.
ایران در نانو تکنولوژی جایگاه خوبی در دنیا دارد این جایگاه را چطور ارزیابی می‌کنید؟
در پایه و بنیاد نانو در دنیا رتبه شش هستیم اما در بخش کاربردی مثل خیلی از علوم پیشرو نیستیم.
نانو مثل مفهوم حرکت از کله قند به سمت شکر است. شیرین کردن چای با شکر راحت‌تر از قند است. وقتی‌اتم ها را سطحشان را کوچک می‌کنیم اثرگذاری آنها بیشتر می‌شود.
آینده نانو چگونه است؟
در آینده کاربرد نانو خیلی بیشتر خواهد شد. در یاسوج قابلیت استفاده برای آن خیلی بیشتر است چون منابع در دسترس بیشترو با کیفیت‌تری داریم. برخی از مشکلات شهر یاسوج را نانو می‌تواند حل کند. از نانو فیلترها برای تصفیه فاضلاب‌ها یا کاتالیزرها برای تصفیه پساب‌ها و غیره استفاده می‌شود. ضایعات کشاورزی را نیز داریم. حتی به جای کلر می‌توان در تصفیه آب شرب استفاده کرد که که میزان سرطان معده را کاهش می‌دهد.


بخشی از دستاوردهای علمی مهر اورنگ قائدی
چاپ بیش از 350 مقاله علمی و تحقیقاتی
کسب رتبه 7 نانو فناوری کشور در سال 91
قرار گرفتن در لیست محققین پر استناد isi
دارای 20 مقاله highly cited
دارا بودن 27 مقاله پر استناد و داغ
کسب رتبه 5 محقق برتر نانو فناروی در سال 94 و رتبه 7 در سال 95
کمک به تدوین استانداردهای ملی به عنوان رئیس و دبیر استاندارد
تعداد ارجاعات مقالات 7250
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.