در این مطلب آمده است: در این روزها که چند روزی به عید نوروز باستانی و آغاز سال جدید بیشتر باقی نمانده خیلی از خانوادههای بیبضاعت آبرومند و نجیب را میشناسیم که از خرید کفش و لباس دیگر اقلام برای کودکان خود محروم و ناتوانند، ولی به دلیل حفظ حیثیت خانوادگی در گوشهای خموش دم فروبسته فقط نظارهگر کسانی هستند که سالیانه هزینه زیادی برای تغییر دکورراسیون منزل و مبلمان انجام می دهند و تعطیلات عید نوروز را همراه خانواده به یکی از کشورهای اروپایی یا جزیرههای خوش آب و هوا مسافرت کرده که نمونههای بسیاری سراغ داریم و پیش فروش بلیتهای آژانس هوایی و کرایه هتلهای پنج ستاره ادعای نگارنده را مدلل میدارد.
ولی افرادی در این روزهای دید و بازدید شاید از فرط خجالت و شرمساری درب منزل را به روی مهمانان نمیگشایند که سفره آنان حتی از نان خالی هم تزیین نیست، مستمندان و یتیمان و زنان جوان زیر پوشش بنیاد امور خیریه، کمیته امداد و بهزیستی بیشمارند که این نشان از فقر عمومی جامعه است.
گروهی از گرسنگی و فقر و نداری به مرگ تدریجی نزدیک میشوند ولی جمع کثیری از ما بهتران پولهای بیحساب و کتاب را با پارو حیف و میل میکنند، بدون در نظر گرفتن شرایط معیشتی افراد کم در آمد، بیکار و بیمار که متاسفانه زیر پوشش هیچ ارگان حمایتی دولتی یا مردم نهاد نیستند.
در سالی که پشت سر گذاشتیم شماری از کارخانه های کوچک و بزرگ به دلیل تحریم و نقدینگی نداشتن و نوسان خرید و فروش کالای مصرفی و خوراکی و کمبود مواد اولیه وارداتی و زیان قیمت تمام شده محصولات تعطیل و کارگران متاهل و مستاجر بدون دریافت حقوق دستمزد معوقه، عیدی و پاداش، سنوات خدمت دست از پا درازتر برای تشکیل پرونده « بیمه بیکاری» رهسپار ادارات کار و مرکز فنی و حرفهای شده که آمار کارگران زحمتکش که از طرح بیمه بیکاری استفاده میکنند نگران کننده و زنگ خطری است برای حوزه صنعت استان و کشور و سلامت کارگران که نباید بیتفاوت از این ماجرا یعنی درد اجتماعی راحت و بیتفاوت بگذریم و فقط به دریافت حقوق بیمه بیکاری جوانان دلخوش باشیم.
سالیانه شاید میلیاردها تومان از صندوق دولت به این کارگران پرتلاش و جویای کار و تشنه ی تولید پرداخت میشود؛ هرچند که حق و حقوق شرعی و اجتماعی و قانونی این قشر عظیم زحمتکش است. آیا برای برون رفت از این بحران حاد بیکاری راهکار مناسبی وجود ندارد یا اینکه کار به دست کاردان نیست؟
طبق شاخصهای آماری بانک مرکزی و برنامه ریزی بودجه کشوری هر سال تورم و گرانی افزایش مییابد ولی متاسفانه با افزایش حقوق اندک و ناچیز مستمری بگیران تامین اجتماعی قابل مقایسه و توجیه اقتصادی نیست، چگونه باید هزینه سرسام آور و کمرشکن زندگی را با حقوق بازنشستگی یا بیکاری تطبیق داد؟ آیا شاهین کفههای ترازو دخل و خرج مساوی است؟ به هر تعبیر و تفسیر در این روزهای شادمانی و دید و بازدید عید نوروز در حد بضاعت مالی، شادی را در بین تهی دستان جامعه تقسیم کنیم.
7341/6103 خبرنگار: خدیجه سلطانی پور ** انتشاردهنده: مصطفی دهقان
ولی افرادی در این روزهای دید و بازدید شاید از فرط خجالت و شرمساری درب منزل را به روی مهمانان نمیگشایند که سفره آنان حتی از نان خالی هم تزیین نیست، مستمندان و یتیمان و زنان جوان زیر پوشش بنیاد امور خیریه، کمیته امداد و بهزیستی بیشمارند که این نشان از فقر عمومی جامعه است.
گروهی از گرسنگی و فقر و نداری به مرگ تدریجی نزدیک میشوند ولی جمع کثیری از ما بهتران پولهای بیحساب و کتاب را با پارو حیف و میل میکنند، بدون در نظر گرفتن شرایط معیشتی افراد کم در آمد، بیکار و بیمار که متاسفانه زیر پوشش هیچ ارگان حمایتی دولتی یا مردم نهاد نیستند.
در سالی که پشت سر گذاشتیم شماری از کارخانه های کوچک و بزرگ به دلیل تحریم و نقدینگی نداشتن و نوسان خرید و فروش کالای مصرفی و خوراکی و کمبود مواد اولیه وارداتی و زیان قیمت تمام شده محصولات تعطیل و کارگران متاهل و مستاجر بدون دریافت حقوق دستمزد معوقه، عیدی و پاداش، سنوات خدمت دست از پا درازتر برای تشکیل پرونده « بیمه بیکاری» رهسپار ادارات کار و مرکز فنی و حرفهای شده که آمار کارگران زحمتکش که از طرح بیمه بیکاری استفاده میکنند نگران کننده و زنگ خطری است برای حوزه صنعت استان و کشور و سلامت کارگران که نباید بیتفاوت از این ماجرا یعنی درد اجتماعی راحت و بیتفاوت بگذریم و فقط به دریافت حقوق بیمه بیکاری جوانان دلخوش باشیم.
سالیانه شاید میلیاردها تومان از صندوق دولت به این کارگران پرتلاش و جویای کار و تشنه ی تولید پرداخت میشود؛ هرچند که حق و حقوق شرعی و اجتماعی و قانونی این قشر عظیم زحمتکش است. آیا برای برون رفت از این بحران حاد بیکاری راهکار مناسبی وجود ندارد یا اینکه کار به دست کاردان نیست؟
طبق شاخصهای آماری بانک مرکزی و برنامه ریزی بودجه کشوری هر سال تورم و گرانی افزایش مییابد ولی متاسفانه با افزایش حقوق اندک و ناچیز مستمری بگیران تامین اجتماعی قابل مقایسه و توجیه اقتصادی نیست، چگونه باید هزینه سرسام آور و کمرشکن زندگی را با حقوق بازنشستگی یا بیکاری تطبیق داد؟ آیا شاهین کفههای ترازو دخل و خرج مساوی است؟ به هر تعبیر و تفسیر در این روزهای شادمانی و دید و بازدید عید نوروز در حد بضاعت مالی، شادی را در بین تهی دستان جامعه تقسیم کنیم.
7341/6103 خبرنگار: خدیجه سلطانی پور ** انتشاردهنده: مصطفی دهقان
کپی شد