عیوضی: روابطی که در صداوسیما وجود دارد کاسب‌کارانه است/ گفتند پول بده تا صدایت از تلویزیون پخش شود!

محمدرضا عیوضی، خواننده باسابقه با اشاره به آن‌چه در زمینه ترانه در موسیقی پاپ می‌گذرد، می‌گوید، عواملی در شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی و مرکز موسیقی و سرود سازمان صداوسیما حضور دارند که عملکردشان، خراب کردن فرهنگ جامعه است.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش جی پلاس، «خواننده قدیمی پاپ بازیگر تئاتر شد» تیتری بود که خبر از حضور محمدرضا عیوضی در نمایش «اتاق پرو» به کارگردانی نغمه نوذری می‌داد.

خواننده پاپی که شنیدن نامش، قطعاتی چون «تو سرزمین عشقی» به آهنگسازی ناصر چشم‌آذر، «گل‌واژه خلقت» به آهنگسازی فرید شب‌خیز، تیتراژ سریال «روزگار جوانی» و... را به یاد می‌آورد. آثاری که طبق آن‌چه خودش می‌گوید او و خشایار اعتمادی را در زمره نخستین خوانندگان موسیقی پاپ بعد از انقلاب قرار می‌دهد.

عیوضی این روزها در سالن شماره یک عمارت نوفل‌لوشاتو، نقش کوگل ماس، پروفسور ادبیات زبان لاتین و یونانی سیتی‌کالج را بازی می‌کند. مردی که در زندگی زناشویی‌اش ناموفق است و برای مشورت ابتدا به مطب روانکاو و سپس به دفتر پرسکی جادوگر می‌رود. پرسکی و دستیارش پیشنهاد می‌کنند با یک کتاب وارد اتاق پرو جادویی شود و در بین شخصیت‌های رمان‌های مورد علاقه‌اش به دنبال عشق بگردد. پروفسور اثری از گوستاو فلوبر را انتخاب می‌کند و به دیدار اِما بووآری می‌رود...

آن‌چه در ادامه می‌خوانید گفت‌وگویی است با محمدرضا عیوضی که با صحبت در مورد نقشش در «اتاق پرو» آغاز شد، به واکنش‌ها نسبت به آن‌چه «حضور خواننده قدیمی پاپ بر صحنه تئاتر» خوانده شد رسید و با تمرکز بر فعالیت‌های موسیقایی او و انتقادات جدی‌اش از عملکرد شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی و مرکز موسیقی و سرود سازمان صدا و سیما به پایان رسید. 

صحبت‌مان را با نقشی که این روزها در نمایش کمدی «اتاق پرو» بازی می‌کنید، شروع کنیم.

همان‌طور که می‌دانید نویسنده و کارگردان این اثر نغمه نوذری است و متن را براساس نمایشنامه‌ای از وودی آلن نوشته‌. «اتاق پرو» که اکنون روی صحنه می‌بینید دقیقا مانند نمایشنامه وودی آلن نیست و با توجه به شرایط اجتماعی‌مان تغییراتی در آن ایجاد شده است. این نمایش، یک کمدی کلاسیک سورئال است و با بهره‌گیری از قوه تخیل، تماشاگران را از عالمی به عالمی دیگر می‌برد و برمی‌گرداند.

بازیگران دیگر این اثر، ایمان اصفهانی، نسترن ابراهیم‌زاده و نگین سرتیپی در تئاتر شناخته شده‌اند و کارشان را به درستی انجام می‌دهند و من به شخصه بسیار خوشحال می‌شوم اگر نقدی نسبت به حضورم در این اثر بشنوم و بخوانم. حضور من در این نمایش ممکن است به واسطه سابقه‌ام در دنیای موسیقی باعث تعجب دوستان شده باشد هر چند پیش‌تر نیز تجربه‌هایی در سریال «کژدم ۳۳» و چند تله‌فیلم داشته‌ام. اولین تجربه‌ام در تئاتر نیز به حضوری پنج دقیقه‌ای در نمایش «به وقت پازولینی» برمی‌گردد تا «اتاق پرو» که در طول یک ساعتی که نمایش اجرا می‌شود، روی صحنه‌ام و طبیعتا دشواری‌های خود را دارد.

 

شما نیز می‌دانید که لبخند روی لب مردم آوردن کار سختی است. آن هم در اثری کمدی کلاسیک که نمی‌توانید در آن برای برقراری ارتباط با مخاطب به سمت روزمرگی‌ها بروید و باید ضمن حفظ وجه و جایگاه کلاسیک کار و حرکت در چهارچوبی مشخص با تماشاگر ارتباط برقرار کنید.

خبر حضور شما در نمایش «اتاق پرو» با تیترهایی چون «خواننده قدیمی پاپ بازیگر تئاتر شد» منتشر شد. عنوان «خواننده قدیمی پاپ» برایتان خوشایند است؟

وقتی می‌گویند خواننده قدیمی پاپ به این معناست که من در قدیم کار می‌کرده‌ام و الان دیگر کار نمی‌کنم در صورتی که چنین نیست. البته نسبت به خیلی از خوانندگان که چهار دهه است مشغول فعالیتند، من چندان قدیمی نیستم اما بعد از انقلاب، من و خشایار اعتمادی، نفرات اول موسیقی پاپ ایران بودیم. من همچنان در حوزه موسیقی و مخصوصا در زمینه کارهای اجتماعی مشغول کار هستم و در کنارش کارهای عاشقانه نیز می‌خوانم. 

وضعیت حال حاضر موسیقی پاپ را چگونه می‌بینید؟

موسیقی پاپ در حال حاضر در وضعیت خوبی به سر نمی‌برد و متاسفانه به نظرم مبتلا به ویروسی شده است که خروجی‌اش منجر به بیماری گوش شنوندگان می‌شود. من این صحبت را در برنامه‌ای تلویزیونی هم مطرح کردم، نمی‌خواهم بگویم که همه خوانندگان امروز و حال حاضر موسیقی پاپ آثاری بی‌محتوا تولید می‌کنند، نه! در بین‌شان خوانندگان بسیار خوبی هست که هم صدای خوبی دارند و هم از اشعار خوبی استفاده می‌کنند اما این شامل ۵ تا ۱۰ درصد هنرمندان این حوزه از موسیقی می‌شود و به نظرم ۹۵ یا ۹۰ درصد باقی به اجرای هجویات می‌پردازند. متاسفم که وزارت ارشاد و صداوسیما با دادن مجوز به این آثار راه ورود آن‌ها را به جامعه هموار می‌کنند.

به گمان من روابطی که این روزها در صداوسیما وجود دارد، روابطی کاسب‌کارانه است و این قبیل پیشنهادات حتی به خود من نیز شده است! به من نیز گفته‌اند اگر می‌خواهی فلان کارت از صداوسیما پخش شود، این مبلغ پول بده و تعجب کرده‌ام که واقعا این پیشنهاد به من می‌شود؟! و پاسخم این بوده است که اشتباه گرفته‌اید!

پول می‌دهید و آن‌ها [واسطه‌ها و دلال‌ها] برای کارتان، هر چه که باشد، مجوز می‌گیرند و به عنوان تیتراژ سریال پخش می‌کنند و در روشی دیگر، اگر کنسرت‌های‌تان سولداوت شود، بدون این‌که تفاوتی کند که محتوای اثرتان چیست، به عنوان مهمان دعوت می‌شوید تا آن برنامه پربیننده شود. به نظر من دعوت این افراد به رسانه ملی که متعلق به مردم است، اشتباه محض است و به سومدیریت و عدم مدیریت درست و سالم برمی‌گردد و موجب دامن زدن به رونق بیشتر این قبیل ترانه‌ها و موسیقی‌ها می‌شود.

اشاره‌تان به «هجویات» بیش از هر چیز به حوزه شعر و ترانه مربوط است؟

دقیقا همین طور است.

یعنی پیش از وارد شدن به بحث آهنگسازی  و غیره، به مشکلاتی که در زمینه ترانه وجود دارد اشاره می‌کنید؟

بحث ملودی، تنظیم و غیره بحثی سلیقه‌ای است، ممکن است کسی از یک خط ملودی خوشش بیاید و دیگری نه یا یک نفر تنظیمی را دوست داشته باشد و نفر بعدی نه که به تجربه هنرمند و شناخت آگاهانه‌اش از جامعه برمی‌گردد که تنظیم و خط ملودی‌ای را انتخاب کند و انجام دهد که مورد توجه قرار بگیرد. منتقدانی هم هستند که در این حوزه صاحب‌نظرند و در مورد این صحبت می‌کنند که به عنوان مثال خط ملودی ایراد دارد یا خیر و ترانه به اجبار در خط ملودی جا شده یا واقعا جایش آن جا بوده است اما مشکل اصلی ترانه است و در واقع هجویاتی که به اسم ترانه در جامعه ما رواج پیدا کرده است.

و عملکرد شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی و مرکز موسیقی و سرود سازمان صداوسیما را در این زمینه چگونه می‌بینید؟

هر دو مقصرند و گمان می‌کنم عواملی نفوذی در این شورا و مراکز وجود دارند که ماموریت‌شان این است که فرهنگ جامعه را خراب کنند و از نظر خودشان خوشبختانه و از نظر ما بدبختانه، موفق هم شده‌اند. مدیران ما به خاطر عدم شناخت و فقدان صلاحیت به این وضعیت تن داده‌اند. اگر مدیر، مدیر خوبی باشد می‌تواند حتی اگر خودش کارشناس شعر، ترانه، ادبیات و موسیقی نیست، در کنار دستش از کسانی که در حوزه ادبیات فعالند و استخوان خُرد کرده این کارند به عنوان مشاور استفاده کند و جلوی ورود کسانی را که با پارتی‌بازی، رابطه، بهره‌مندی از رانت و پرداخت پول و رشوه وارد این حوزه می‌شوند بگیرد.

اما متاسفانه مدیران‌مان هم براساس روابط فامیلی و غیره وارد می‌شوند و به وضعیت ملوک‌الطوایفی دچار شده‌ایم. هر کسی به مدیریت جایی می‌رسد به سراغ آشنایان و دوستان خود می‌رود، فارغ از این که این افراد تخصص دارند یا خیر؟ خدا آقای چمران را رحمت کند که در جواب تخصص بهتر است یا مومن بودن گفت: «مومنی که انجام کاری را که در آن تخصص ندارد بپذیرد دیگر مومن نیست. انسانی که مومن، متعهد و باوجدان باشد انجام کاری را که در آن تخصص ندارد نمی‌پذیرد.»

پس اگر بخواهید به راهکاری عملی برای بهبود وضعیت موسیقی پاپ فکر کنید، گمان می‌کنید شیوه نظارت بر ترانه است که باید تغییر کند؟

باید شیوه نظارت بر مدیرانی را که مسئول این ماجرا هستند تغییر داد. چون مدیران نالایقی در سراسر کشور ما وجود دارند که نه تنها در حال نابودی حوزه ترانه، شعر، موسیقی و فرهنگ، بلکه در حال نابودی حوزه اقتصاد، سیاست و... هستند. باید غربال‌گری درستی انجام داد و از هر کسی که در حوزه کاری‌اش تخصص ندارد، درخواست کرد به سراغ کار دیگری برود. تخصص نداشتن در یک حوزه به معنای تخصص نداشتن در هیچ حوزه‌ای نیست و این افراد نیز قطعا می‌توانند در جای دیگری مورد استفاده قرار بگیرند.

متاسفانه در حال حاضر بسیاری از مدیران، وکیلان و وزیران ما محکم به صندلی‌هایشان چسبیده‌اند و نگرانند که مبادا با استفاده نکردن از فلان شخص که دیگری سفارشش را کرده است، میزشان را از دست بدهند.

 

دیدگاه تان را بنویسید