اصولگرایی دچار اغتشاش هویتی شده است/ دوستان به‌هیچ‌وجه آمادگی شنیدن نقد را نداشته و جز تأیید نمی‌طلبیدند.

به گزارش جماران، روزنامه شرق  در گفت و گو با امیر محبیان نوشت:

حتی ائتلاف هم برایشان کارساز نشد. آن‌همه سازوبرگ و جبهه‌سازی حمایت و همراهی و آمدن همه جریان‌ها و چهره‌ها پشت‌سر ابراهیم رئیسی کمکی به پیروزی او نکرد. این ناکامی به‌نوعی چهارمین باخت اصولگرایان (با احتساب رأی مهم مجلس خبرگان و شورای اسلامی در تهران) خواهد بود. آنها که عزمشان را برای یک‌دوره‌ای‌‌کردن دوره ریاست‌جمهوری حسن روحانی جزم کرده‌ بودند، با اختلاف نزدیک هشت میلیون رأی عقب ماندند.

شما چند روز مانده به انتخابات کاملا سکوت و از تحلیل خودداری کردید، چرا؟
سکوت من در چند روز قبل از انتخابات و عدم اعلام صریح نظرات به دلیل فضای احساسی غالب بر اصولگرایان بود که عملا امکان نقد عقلانی را از میان برده بود. دوستان به‌هیچ‌وجه آمادگی شنیدن نقد را نداشته و جز تأیید نمی‌طلبیدند و این برای من امکان نداشت. در فضای غیرعام، دیدگاه‌های خود را در مورد رفتار و ادبیات غلط به افراد منشأ اثر می‌گفتم و نتیجه حاضر را پیش‌بینی و تذکر می‌دادم. در مصاحبه‌های عمومی هم گفته بودم اگر اصولگرایان بتوانند بدون هراساندن افکار عمومی از خود به دور دوم راه یابند، احتمال پیروزی دارند؛ به‌ویژه با قالیباف، ولی تمام مسیرها معکوس پیموده شد.


‌آیا می‌توان گفت انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم به‌نوعی سرنوشت اصولگرایی را هم تغییر داده یا خواهد داد؟ اصولا این انتخابات روی جریان اصولگرایی چه اثری خواهد گذاشت؟
امیدوارم چنین اتفاقی بیفتد. جریان اصولگرایی دارای ریشه‌های قدرتمند اجتماعی است، اما مدت‌هاست به دلیل خودداری از بازنگری در مبانی و حتی راهبردها و تاکتیک‌ها و به‌ویژه ادبیات ارتباط با افکار عمومی به حاشیه کشیده شده است و حتی در زمانی که قدرت را در دوران احمدی‌نژاد به دست آورد، به دلیل ضعف تشکیلاتی و ارتباطی، رئیس‌جمهوری را از دست داد. بر این باور هستم که زمان آن رسیده که اصولگرایی به تذکری که سال‌هاست داده می‌شود، توجه کرده و به بازتعریف جایگاه خود و همچنین باورها و اصول بپردازد. اصولگرایی دارای مبانی و پرنسیپ‌های ارزشمندی است که با دین پیوند خورده؛ اما اکنون می‌بینیم پوپولیسم و قدرت‌گرایی این اصول را از متن به حاشیه رانده است.


‌اصولگرایان با همه سازوبرگ و برنامه‌ریزی و ائتلاف و جبهه‌سازی و حمایت‌های کامل از نامزد موردنظر خود نتوانستند نتیجه لازم را به دست آورده و پیروز انتخابات شوند. قطعا دلایل آن مختلف است. 
بخشی از آن به بحران هویت برمی‌گردد. اصولگرایان دچار اغتشاش هویتی شده‌اند؛ اصولگرایی نباید با افراد تعریف شود؛ افراد باید نسبت خود را با اصولگرایی تعریف کنند. نمونه روشن آن هم به‌حاشیه‌رفتن نهادهای مهم اصولگرایی نظیر جامعتین است. جامعتین از پیشگامی در جریان اصولگرا کاملا به دنباله‌روی افتاده است؛ این خطرناک است و باعث کاسته‌شدن از وزن ارزشی و اعتقادی اصولگرایان و پرشدن این خلأ با قدرت‌گرایی و فرصت‌طلبی و پوپولیسم می‌شود. از طرف دیگر؛ این اغتشاش هویتی به اغتشاش و تناقض رفتاری انجامیده است. توسل به خوانندگان زیرزمینی شاید برای اصلاح‌طلبان زیاد خلاف تعریفشان از قدرت نباشد، ولی برای اصولگرایی فاجعه است. برای اصولگرا کسب رأی به هر قیمتی ارزش ندارد. اصولگرایان از طرف دیگر قدرت نرم خود را که در ارزش‌های فرهنگی و دینی نهفته به فراموشی سپرده و به ساختارهای قدرت و رانت‌های سیاسی چسبیده‌اند. ما باید بدانیم که قدرت نرم دینی ١٤٠٠ سال سابقه مثبت و ریشه در جامعه دارد؛ نباید این ارزش‌ها را کنار بگذاریم و برای قدرت به بازی‌های پوچ اتکا به سلبریتی‌ها بپردازیم. از سوی دیگر؛ مشکل ادبیات ارتباطی اصولگرایان هم مهم است. اصولگرایان باید مظهر عقلانیت، صداقت و پاکدستی توصیه‌شده در دین باشند؛ نه مظهر خشم و نفرت و بی‌نظمی و حذف رقیب به هر قیمت یا کسب قدرت به هر قیمت.


‌اگر قرار به یک دسته‌بندی از اشتباهات اصولگرایان  در این انتخابات باشد، این دسته‌بندی از نظر شما چیست؟
١. تلاش ناموفق برای آشناسازی جامعه با چهره ناآشنای حجت‌الاسلام رئیسی در مدت‌ کوتاه.
٢. جابه‌جایی ناموفق چهره نام‌آشنای قالیباف با چهره کم‌آشنای رئیسی. 
٣. ورود قالیباف از مسیر غلط به صحنه انتخابات. قالیباف در بستر گفتمان کارآمدی و با اتخاذ موضع نقد منطقی و غیرتخریبگر می‌توانست از شکل‌گیری دوقطبی احساسی بکاهد و عملا درصد رأی احساسی مبتنی‌بر ترس از رقیب به روحانی را کاهش دهد. 
٤. در این رقابت از قالیباف چهره‌ای کینه‌جو و مهاجم که روی شکاف ٩٦-٤ درصد می‌کوشید خود را سمبل محرومان نشان دهد، ولی فاقد پتانسیل آن بود، به نمایش درآمد درحالی‌که قالیباف ظرفیت رقابت در گفتمان کارآمدی با تصویر یک مدیر واقع‌گرا، منصف و کارآمد را داشت که به‌ویژه طبقات متوسط قادر بودند به او تکیه کنند. اساسا دلیل تقدم رئیسی بر قالیباف برخورد متین او بود، پس متانت برگ برنده بود، نه جنجال‌گری و تهاجم منفی!
قالیباف فرصتی طلایی برای موفقیت و حتی پیروزی را به دلیل برخورد احساسی و نیز راهبرد غلط انتخاباتی که محصول مشاوره افراد نامسلط به سیاست بود، از دست داد. ما نباید سرمایه‌های مدیریتی خود را به این راحتی بسوزانیم. 
٥. باز هم فقدان برنامه به اصولگرایان ضربه زد؛ همیشه خلأ برنامه را شعار پر می‌کند. مردم احساس کردند دست اصولگرایان برای حل معضلات خالی است؛ هرچند دغدغه‌های آنها در بیان معضل طبقات محروم درست است. 
٦. افتادن در چرخه شعارهای سوسیالیستی- پوپولیستی بدون ارائه برنامه دقیق، درحالی‌که سابقه جریان اصولگرا در واقع باور به اقتصاد باز در بستر ارزش‌های اسلامی بود؛ نشان می‌دهد لنگر تئوریک اصولگرایان دیگر آنها را به ارزشی خاص متصل نکرده و میل به پیروزی آنها را به سوی پوپولیسم کور می‌راند. این در حالی است که قوی‌ترین پیش‌رانه‌های نظری؛ یعنی جامعتین، در کنار اصولگرایان بوده ولی سال‌هاست کارخانه موتور تئوریک آنها خاموش است. 
نقاط اتصال اصولگرایان به ارزش‌های دینی که رفتار سیاسی برونداد آن است، باید بازبینی شود. 
بعضی از رفتارها در انتخابات نشانگر ضعف در همین نقطه است. روحانیت باید شجاعانه به عنوان بازرس همین اشکالات در جهت تطبیق رفتار با آموزه‌های دین وارد صحنه شوند. نباید بحران اخلاقی در جریان دین‌گرای اصولگرا به وجود آید.


‌ اتفاقات روزهای اخیر در اردوگاه اصولگرایی مانند دیدار آقای رئیسی با امیرحسین تتلو را در شکست اصولگرایی چقدر مؤثر می‌دانید؟ برخی معتقدند این دیدار با مشاوره نزدیکان احمدی‌نژاد در ستاد آقای رئیسی رقم خورد. تا چه اندازه با این تحلیل موافق‌اید و اصلا این اتفاق را که از منظر بیرونی بسیار عجیب به نظر می‌رسید چقدر در نتیجه کار به ضرر آقای رئیسی مؤثر می‌دانید؟ برخی معتقدند که جریان اصولگرایی به هوای جذب رأی هواداران چند‌میلیونی این خواننده بود که به سراغش رفت. آیا جریان اصولگرایی تا این اندازه به بحران و بن‌بست رسیده است؟
من درباره زندگی شخصی فرد نام‌برده قضاوتی نمی‌کنم؛ چنین حقی هم برای خودم قائل نیستم؛ اما این دیدار نشانه بدی بود. ما اصولگرایان مدعی هستیم قدرت برای ما ارزش درجه دو را دارد و اهمیت نخست متعلق به ارزش‌های دینی است. این که ما تصور کنیم هر کاری ما انجام می‌دهیم، همان دین است، غلط است. ما باید خودمان را با ارزش‌های دینی تطبیق دهیم. قدرت نباید آن‌قدر اهمیت یابد که هر کاری مجاز شود. این دیدار نشانه‌ای از غلبه پوپولیسم و قدرت‌گرایی است. افول ما تا این حد بوده است که از شاخص‌هایی مانند مراجع و علمای بزرگ دین به رپرهای زیرزمینی رسیده‌ایم؟ هر توجیهی شود، بی‌معناست. من مخالف آن نیستم که افراد توبه کرده و بازگردند؛ اشکالی ندارد ولی بسیار زشت است که به طمع رأی چنین کنیم؛ این کار فقط حرکتی غلط نبود، فاجعه بود. علامتی از یک انحراف در رویکرد سیاسی تحت نام اصولگرایی بود؛ آن‌هم از سوی عالمی که پدر همسر او نگاهی سخت‌گیرانه در این زمینه دارد. من رفتار شخصی آقای رئیسی را در مناظرات متین و محترمانه دیدم و اگر کسانی چنین مشورتی داده‌اند، حتما باید در باورهای اصولگرایانه آنها شک کرد.


‌چه تحلیلی باعث می‌شود مثلا آقای مقصودلو معروف به تتلو به عنوان حامی آقای رئیسی با ایشان دیدار کند و برجسته شود؟ این توصیه و مشاوره از جانب چه جریان یا افرادی بوده، خبر دارید؟
من واقعا اطلاعی ندارم؛ اما با سردرگمی دوستانمان در توجیه این عمل مواجه بودم. در برخورد عادی، من مخالف آن نیستم که همه اقشار به نحوی رابطه‌ای را با اصولگرایی تعریف کنند؛ بالاخره همه شهروند این کشور هستند؛ ولی در فضایی که شبهه طمع رأی وجود دارد، این عمل توجیه‌پذیر نبود.

‌کنارکشیدن آقای قالیباف را تا چه اندازه در شکست اصولگرایان مهم می‌دانید؟ گفته بودید اگر کار به دور دوم بکشد، شانس اصولگرایان بیشتر است. گویا خود آنها هم این را می‌دانستند؛ اما چه شد که این اتفاق نیفتاد. چه تحلیلی باعث کنارکشیدن آقای قالیباف شد؟ آیا ایشان واقعا رأی نداشت؟ آیا تصور این بود که آرای ایشان به سبد اصولگرایان ریخته می‌شود؟ درحالی‌که معلوم بود همه سبد رأی ایشان پایگاه اصولگرایی ندارد.

آقای قالیباف با وجود داشتن بهترین فرصت، متأسفانه عملیات انتحاری کرد. براین باور بودم که قالیباف در بستر گفتمان کارآمدی و با اتخاذ ادبیات وزین و محترمانه و البته نقد علمی قدرتمند با اتکا به تجربه مدیریتی خود قادر بود از ایجاد فضای دوقطبی رادیکال جلوگیری کند؛ در این صورت انتخابات به دور دوم می‌رفت و قالیباف با وحدت قهری پیش‌آمده در اصولگرایی قادر بود حداقل ٤٠ درصد احتمال برد داشته باشد. اما قالیباف – به دلیلی که نمی‌دانم- با سر وارد انتخابات شد؛ ادبیاتی نامتناسب با شخصیتش و تکیه‌کلام‌هایی سوسیالیستی- پوپولیستی برگزید؛ تمام ظرفیت مثبت قالیباف در یک بازی دو سر باخت سوخت.  قالیباف عملیات انتحاری کرد. قالیباف حیف شد ولی کسی جز خود او را نمی‌توان سرزنش کرد. قالیباف رأی نخست را در میان اصولگرایان داشت ولی باید تحلیل می‌کرد که از زمان درگیری رادیکال در مناظره‌ها جز ریزش رأی چه سودی یافت؟ چرا این روند را ادامه داد؟ همین‌جاست که ما ارزش مشاوران هوشمند سیاسی و فضاشناس را می‌فهمیم.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.