دکتر محمد محمودی کیا، عضو هیأت علمی پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی در یادداشتی اختصاصی برای جماران نوشت: راهی که امام ما را بدان رهنمایی کرد این است که تنها راه حل برونرفت از بحران در ارض مقدس فلسطین، اتحاد جوامع اسلامی، امتناع از هر گونه سیاست تفرقه و پراکندگی نیروی جوامع مسلمان و استفاده بهینه از تمام ظرفیتهای موجود در اراضی اسلامی برای اعمال فشار بر این رژیم جنایتکار است تا در کنار بالندگی فکری و هویتی جوامع مسلمان راه برای عبور از این پیچ تاریخی فراهم گردد.
بسم الله الرحمن الرحیم
وَقَضَیْنَا إِلَىٰ بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی الْکِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیرًا.
فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَیْکُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّیَارِ ۚ وَکَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا
بیش از هفتاد و پنج سال از تأسیس رژیم متجاوز و جعلی صهیونیستی در قلب جهان اسلام میگذرد تا پس از فروپاشی خلافت عثمانی به عنوان یکی از پیامدهای شگرف سطح نظام جنگ بینالملل اول، در پایان جنگ دوم بینالملل بر بقایای سرزمینهای بخش عربی عثمانی، و در میانه ممالک اسلامی که اینک استقلال یافتهاند و در قامت واحدهای مستقل سیاسی هویت تازهای یافتهاند، میراثی شوم و نطفهای نامیمون شکل گیرد تا نظم نوین جهانی، پایههای استواری در این منطقه راهبردی از جهان داشته باشد.
تأسیس یک رژیم سیاسی - ایدئولوژیک نامبارک، ناهمخوان و فاقد پشتوانه مردمی بر اراضی مقدسی که هزاران سال پایگاه امن زیست مسالمتآمیز ادیان توحیدی بوده، اقدامی ویرانگر از سوی قدرتهای غالب در دوره پسا جنگ بود که قطبنمای تحولات نظم را به سوی آن نشانه رفته بود؛ نظمی ویرانگر، بیشینهخواه و متجاوز!
اسرائیل، این شجره خبیثه و این مولود نامبارک، با تکیه بر حمایت غرب و با بهرهگیری از ماشینافزار خشونت و سیاست کشتار و ارعاب، روز به روز بر شعاع دایره تجاوزکارانه خویش افزود تا بدانجا که داعیه از بحر تا نهر و سیادت بر پهنه گستردهای از جهان عرب را به طور علن مورد تأکید قرار میداد.
این خوی درنده و جنایتکار اسرائیل، اذهان آزادگان و آزادیخواهان و احرار عالم را به خود معطوف ساخت و قدرت مقاومت به عنوان یک خواست اجتماعیشده در برابر آن شکل یافت؛ نهالی کمرمق که امروز به درختی تنومند و نسیمی که امروز به طوفانهای درهمکوبنده تبدیل شده.
امام خمینی بهعنوان یکی از این آزادگان و آزادیخواهان و حقطلبان، صدای رسایی بود از برای دفاع از حقانیت منطق مقاومت و آزادی اراضی اشغالی و بازگرداندن قدس به دامان اسلام و مسلمین و همه خداباوران.
امام خمینی در صدر برجستگانی است که قضیه فلسطین را قضیه مرکزی و کانونی جهان اسلام و حتی در مرتبهای بالاتر، مسئله انسانیت و وجدانیات در جهان معاصر معرفی کردند و از هر فرصتی برای افشای هویت نحس و ماهیت ویرانگر و خوی درنده و جنایتکار این رژیم جعلی استفاده کردند.
ایشان مسئله فلسطین را از اولویات جهان اسلام و جهان عرب معرفی کرده و تأکید داشتند نخستین گام در آزادی قدس، بیداری هویتی در درون جوامع اسلامی و بازگشت به فرهنگ انسانساز و تمدنآفرین اسلام اصیل است و این مهم را این چنین مورد تأکید خویش قرار دادند:
«ما تا به اسلام برنگردیم؛ اسلام رسول اللّه، تا به اسلام رسول اللّه برنگردیم، مشکلاتمان سر جای خودش هست، نه میتوانیم قضیۀ فلسطین را حلش کنیم و نه افغانستان را و نه سایر جاها را. ملتها باید برگردند به صدر اسلام. اگر حکومتها هم با ملتها برگشتند که اشکالی نیست و اگر برنگشتند، ملتها باید حساب خودشان را از حکومتها جدا کنند و با حکومتها آن کنند که ملت ایران با حکومت خودش کرد تا مشکلات حل بشود»
امام خمینی این هویتآگاهی را گام نخست جهان اسلام را در مقابله با خطر صهیونیسم دانسته و همگنان از ایشان را به این مهم دعوت میکنند. لذا هر اقدامی در کنش سیاست خارجی جوامع اسلامی در وهله نخست و جوامع انسانی در وهله دیگر که مانع از این خودآگاهی تمدنی و تاریخی شود را از فتنههایی عنوان میکنند از ناحیه دشمنان ایشان طرحریزی شده است. از همین رو، امام خمینی تحمیل جنگ هشت ساله از سوی رژیم بعثی عراق را اقدامی برای به حاشیه راندن مسئله اصلی جهان اسلام معرفی می کنند و این نهیب را به جوامع اسلامی سرمینهند که:
«آنچه که موجب تأسف بسیار است آن است که ابرقدرتها، به ویژه آمریکا، با فریب صدام، با هجوم به کشور ما، دولت مقتدر ایران را سرگرم دفاع از کشور خود نمود، تا مجال به اسرائیل غاصب تبهکار دهد تا به نقشۀ شوم خود که تشکیل اسرائیل بزرگ از نیل تا فرات است، اقدام نماید».
امام خمینی با تنبه دادن جهان اسلام به ذخایر سرشار و ثروتهای فراوانی که در اختیار دارند ایشان را به استفاده بهینه از این ثروتها در تعیین خط مشیها و سیاستهای خارجی آنها دعوت میکنند و تصریح دارند این ثروتهای خدادادی میبایست برای تحکیم و تقویت نفوذ کشورهای اسلامی در مجامع جهانی مورد استفاده قرار گیرد و رهبران اسلامی را در مسئله فلسطین به بهرهگیری از انرژی به عنوان یک اهرم مؤثر برای احقاق حق فلسطینیان دعوت میکند آنجا که در پیامی خطاب به دول و ملل اسلامی به مناسبت جنگ رمضان این چنین نوشتند:
«دولتهای ممالک نفتخیز اسلامی
.: لازم است از نفت و دیگر امکاناتی که در اختیار دارند، به عنوان حربه علیه اسرائیل و استعمارگران استفاده کرده، از فروش نفت به آن دولتهایی که به اسرائیل کمک میکنند خودداری ورزند».
مسئله وحدت یکی از تأکیدات امام خمینی به دول اسلامی در خط مشیهای سیاست خارجی ایشان است. ایشان تسلط و حکمفرمایی شماری اندک از صهیونیستها بر بیش از یک میلیارد مسلمان را ننگ و عار میدانستند و میفرمایند:
«چرا باید یک کشورهایی که دارای همه چیز هستند و دارای همه جور قدرت هستند، اسرائیل با آن عدۀ کم بیاید و به آنها اینطور حکمفرمایی کند؟ چرا باید اینطور باشد؟ جز این است که ملتها از هم جدا، و از دولتها جدا و دولتها از هم جدا، و یک میلیارد جمعیت مسلمین با همۀ تجهیزاتی که دارند نشستهاند و اسرائیل آن جنایات را به لبنان میکند و به فلسطین میکند».
ایشان شقاق و پراکندگی در جهان اسلام و پراکندگی قدرت ایشان را یکی از چالشهای سیاست خارجی اسلامی معرفی میکنند و در مقابل بر وحدت جوامع اسلامی و دولتمردان آنها بر اصول اولیه و مسائل اساسی جهان اسلام تأکید دارند. در واقع در اندیشه امام خمینی وجود اختلافات در برخی حوزههای فقهی، تاریخی و کلامی نمیبایست به پراکندگی نیروی جهان اسلام بینجامد و لازم است مسلمین و دولتهای مسلمان در این قسم موضوعات از وحدت کلمه برخوردار باشند و متفقاً آزادی قدس از دژخیمان صهیونیسم را فریاد زنند.
امام خمینی هرگونه کرنش و پذیرش در برابر خوی تجاوزکارانه و جنایتکار صهیونیستی را خطایی تاریخی در قبال مسئله قدس عنوان میکنند و بر این باورند در جایی که اصل و اساس یک رژیم بر تباهی و بر پایه ظلم و غارتگری و جنایتکاری است که طبیعتاً حکایت از ماهیت نامشروع آن رژیم دارد، هر گونه اقدام در رفتار سیاست خارجی به مثابه شناسایی این رژیم ننگین باشد نیز نامشروع است. این مهم در روزگار ما در قالب پروژه عادیسازی روابط میان اعراب و اسرائیل به قوت در حال پیگیری است که لازم است زمینهها، محرکها و پیشرانههای این سیاست تجربه شده و عقیم را شناسایی و جوامع اسلامی و سردمداران ایشان را از ماهیت سوی دیگر این سیاست آگاهسازی کرد.
آنچه در فلسطین در طی این هفت دهه گذشته و سیاهه ننگین از جنایات اشغالگر اسرائیل را بر صفحات تاریخ به یادگار گذاشته و امروز نیز طی جنگی نابرابر و ویرانگر دهها هزار انسان بی گناه از مردان و زنان و سالخوردگان و کودکان را به کام مرگ کشانده همان روی سیاه و ماهیت جنایتکار و جنگ طلب و ویرانگر رژیم صهیونسیتی است که نشان از ضرورت هشیاری بالاتر در عرصه بینالمللی و به طور خاص جوامع مسلمان است.
در مجموع راهی که امام راحل عظیمالشأن ما پیمود و ما را بدان رهنمایی کرد این است که تنها راه حل برونرفت از بحران هفتاد و پنج ساله قتل و غارت و جنایت و اشغال در ارض مقدس فلسطین، اتحاد جوامع اسلامی بر آرمان رهایی قدس، امتناع از هر گونه سیاست تفرقه و پراکندگی نیروی جوامع مسلمان و استفاده بهینه از تمام ظرفیت های موجود در اراضی اسلامی برای اعمال فشار بر این رژیم جنایتکار است تا در کنار بالندگی فکری و هویتی جوامع مسلمان راه برای عبور از این پیچ تاریخی فراهم گردد تا در پرتوی این موفقیت، جهان اسلام از نقش به حاشیه راندگی خود خارج شده و به نیرویی قاعدهساز و نظمساز ارتقاء یابد.
-------------------------------------------
* دکتر محمد محمودی کیا - عضو هیأت علمی پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی