-
-
چند روزی همقدم با شهید شاهدی-4
علت مخالفت شهید شاهدی با بچهدار شدنشان چه بود؟
محمدرضا اسم محمد را دوست داشت و سعید هم صادق را به آن اضافه کرد و نام پسر دوممان شد محمدصادق.
-
چند روزی همقدم با شهید شاهدی-2
چرا فرمانده سعید با رفتنش به تفحص مخالفت می کرد؟
باقرزاده حکمش را امضا نکرد و گفت: با همسر شهید ازدواج کردی و من نمی توانم حکمت را امضا کنم، سعید هم پاسخ داد: همسر…
-
چند روزی همقدم با شهید شاهدی-1
چرا سعید از محمدرضا خواست جلوی دیگران او را بابا صدا نکند؟
به محمدرضا سفارش کرده بود که جلوی دوستانش او را بابا صدا نکند اما محمدرضا کودک بود و مشتاق پدر.
-
چرا علیرضا دلش می خواست گمنام شهید شود؟
علیرضا در بخشی از وصیتنامه اش نوشته است: الهی کفی بی عزا ان اکون لک عبدا و کفی بی فخر ان تکون لی.
-
چند روزی همقدم با شهید مرتضی پالیزوانی
جلسات نقد شخصیتی مرتضی و همسر چگونه به پایان می رسید؟
روزه گرفتن یا جریمه نقدی، تنبیه هایی بود که بانوی جوان و همسرش برای هم در نظر می گرفتند.
-
نمازی که علیرضا را به اوج رساند
طوری حمد و سوره را تلاوت می کرد که انگار خدا مقابلش ایستاده و دارد با او صحبت می کند...
-
حمید، جبهه، دانشگاه و شهادت
جزیره مجنون، فکه، ام الرصاص و دست آخر هم فاو شاهد رشادت هایش شد و او را به یاران شهیدش رساند.
-
سید مرتضی آوینی و آغاز زندگی مشترک
سادگی بود و سادگی بود و سادگی و زندگی ای که هر روز زیباتر می شد.
-
همدردیهای سعید چگونه بود؟!
می گفت: کاری که از دستم بر نمی آید، حداقل با گریه کردن همدردی می کنم با تو.
-
از دارالفنون تا فکه
هنگام سفر مادر قدری پول به او داد تا اگر چیزی لازم داشت برای خود تهیه کند اما...
-
جمجمهای که ما را نشان شد
جمجمه اش ما را به سمت خود کشاند تا نویدی باشد برای یافتن او و همرزم شهیدش.