محمدرضا اسم محمد را دوست داشت و سعید هم صادق را به آن اضافه کرد و نام پسر دوممان شد محمدصادق.

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: مدتی از ازدواج من[1] و سعید[2] گذشته بود که من دلم می خواست بچه دار شویم و سعید مخالفت می کرد و می گفت: اگر الان بچه دار شویم شاید محبت من نسبت به محمدرضا[3] کم شود و من اصلاً‌ دلم نمی خواهد که اینطور شود. از این حس سعید نسبت به محمدرضا خیلی خوشحال بودم چون من بیشتر به خاطر او ازدواج کرده بودم تا سایه پدری بالای سرش باشد.

بالاخره سعید راضی شد و قرار بود خدا فرزند پسری به ما عنایت کند. هفت روزی بود که از رفتن محمد رضا به مدرسه می گذشت و من صبح بعد از فرستادنش به مدرسه، خانه را تمیز کرده و غذا برایشان آماده کردم و راهی بیمارستان شدم.

بعدها محمدرضا برایم تعریف می کرد و می گفت که آن شب بابا سعید به غذای داخل یخچال دست نزد و رفت کباب خرید و آورد و دوتایی خوردیم و کلی صحبت کردیم و بابا از من پرسید که دوست دارم اسم برادرم را چه بگذارم و من گفتم که محمد را خیلی دوست دارم و بابا هم گفت که صادق را هم من می گذارم کنار محمد و می شود محمدصادق.[4]

 
  1. محبوبه خاکپور، همسر شهیدان رضا مؤمنی و سعید شاهدی.
  2. شهید سعید شاهدی (متولد اسفند 47) که در دوم دی ماه سال 74 به هنگام تفحص شهدا در ارتفاعات 112 فکه به شهادت رسید.
  3. فرزند شهید مؤمنی.
  4. برگرفته از گفت و گوی همسر شهید.
 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
5 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.