می گفت: کاری که از دستم بر نمی آید، حداقل با گریه کردن همدردی می کنم با تو.
جی پلاس ـ منصوره جاسبی: با اینکه سعید[۱] سن و سالی نداشت ولی خوراکی با خودش به مدرسه نمی برد و می گفت: اگر بچه ای دلش بخواهد و نداشته باشد که بخورد، آن وقت چه؟! دوستی می گفت: مشکلی برایم پیش آمده بود، سعید را که دیدم شروع کردم به تعریف کردن، دیدم زد زیر گریه، گفتم: چرا داری گریه می کنی؟ گفت: وقتی هیچ کاری از دستم بر نمی آید، با گریه کردن که می توانم با تو همدردی کنم.
- شهید سعید شاهدی که به هنگام تفحص شهدا در دی ماه ۷۴ در منطقه فکه به شهادت رسید.
کپی شد