پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

فتوای امام خمینی درباره موسیقی در گفتگو با عبدالحسین مختاباد:

سید عبدالحسین مختاباد :امام موسیقی هنری را نجات داد

(گفتگو با عبدالحسین مختاباد همراه با صوت تصنیف زیبای شبانگاهان )

سید عبدالحسین مختاباد از جمله هنرمندانی است که فعالیتش را با واحد موسیقی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی آغاز و همراه حسام‌الدین سراج و محسن نفر در شکل دهی به این بخش نقشی جدی ایفا کرده است. وی که تحصیلات دانشگاهی خود در زمینه موسیقی را در کانادا و انگلستان پی گرفته آثار شایان توجهی در زمینه انقلاب اسلامی و امام خمینی(س) داشته است. در کنار کنسرت های متعدد داخل و خارج از کشور آلبوم های تمنای وصال، بوی گل، شکوه، بهشت من و ماه مجلس از جمله آثار شاخص وی هستند.

وی از جمله اولین هنرمندانی است که پس از رحلت حضرت امام خمینی (س)به خلق آثاری با اشعار ایشان و در بزرگداشت یاد وی پرداخت که دارای ارزش های ماندگار هنری بود که تصنیف زیبای شبانگاهان برجسته ترین آنهاست. وی هم اکنون آلبوم دیگری را به سفارش واحد موسیقی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی و در موسسه عروج در دست ساخت دارد. هنرمند شاخص کشورمان در گفتگو با پایگاه اطلاع رسانی وخبری جماران علاوه برتشریح آثار خود ، دیدگاه هایی در رابطه با شخصیت فرهنگی امام خمینی (س)نیز مطرح کرده است .

 

بعد از انقلاب اسلامی به علت فضایی که موسیقی پیش از انقلاب داشت محدودیت هایی در زمینه موسیقی ایجاد و در چنین فضایی فتوای راهگشای حضرت امام پیرامون موسیقی صادر شد. ارزیابی شما از این فتوا چیست و چه تاثیری در وضعیت موسیقی پس از انقلاب گذاشت؟

حضرت امام خمینی(س) زمانی از طرف مردم به رهبری سیاسی ایران انتخاب شدند که عصر رسانه ها بوده ودر رسانه عامل موسیقی مثل خون در رگ یک موجود زنده است. رسانه بدون موسیقی نمی تواند در دنیای امروز تعریف شود بر همین مبنا وقتی که امام به عنوان رهبر معنوی و سیاسی مملکت وارد عرصه فعالیت شدند، با نگاه عرفانی به تفکرات اسلامی و برداشت به روزی که نسبت به نگاه اسلام در زمینه های مختلف فرهنگی ، اجتماعی داشتند طبیعتا از ایشان انتظار می رفت جامعه را به گونه ای رهبری کنند که در جهت تفکرات یک قشر و یک نگاه خاص نباشد.

احاله به نظر دیگر علماء درمسائل اجتماعی هم نشان دهنده افق بازی بود که شخص ایشان نسبت به این مطالب داشتند. بر همین مبنا باید بگویم ایشان اولین مرجع جامع تاریخ تشیع می باشند که این جسارت را داشتند که موسیقی را حلال اعلام کردند و ما به ازای آن اتفاقات بسیار مهمی در جامعه افتاد.اگر به تاریخ موسیقی ایرانی نگاه کنیم یکی از عوامل عقب ماندگی موسیقی ایران همین مخالفتی بود که مذهب با موسیقی داشته و این باعث می شد که خیلی از آحاد جامعه خودشان و بچه هایشان را از پرداختن به موسیقی منع کنند. وقتی یک فقیه جامع الشرایط و یک رهبر مذهبی سیاسی در جایگاه حضرت امام این فتوا را می دهد طبیعی است که سدهای بسیاری را می شکافد و شکستن سدها باعث می شود اقبال عمومی به موسیقی بیشتر شود و نگاه هایی که در زمینه موسیقی وجود داشت و اکثریت این هم بدون اطلاع و دقت و مطالعه جامع بوده به کنار بروند و در این جاده جدیدی که ایجاد شده موسیقی کار خودش را راحت تر انجام دهد.

من در تز دکترایم نوشته بودم که این اولین اتفاق در تاریخ تشیع با این ابعاد بود چرا که بعضی اوقات آراء عرفا و علمای اسلامی در زمینه موسیقی حالت متعادلی داشته ولی کسی که بتواند در این جایگاه و موقعیت موسیقی را حلال اعلام کند و به نفع موسیقی موضعگیری کند در تاریخ نبوده است. این به گونه ای زیرکی مرحوم امام را هم نشان می داد چون طبیعی بود که مخالفت ایشان و جمهوری اسلامی در عدم پخش موسیقی قطعاً مشکلاتی جدی در جامعه ایجاد می کرد که افکار عمومی و بین المللی نسبت به نظام جمهوری اسلامی دچار مشکلاتی می شد. این کار ایشان حرکتی بسیار زیرکانه و عمیق بود که هم دیدگاه فرهنگی و هنری اسلام را هم به دنیا نشان می داد و هم آن سدهایی را که قبلا وجود داشت و بسیاری از موارد خرافه بود را از میان برداشت!

 

آیا انقلاب اسلامی در دوری موسیقی از ابتذال تاثیرگذار بود؟

من به جای کلمه ابتذال ترجیح می دهم کلمه غیر هنری را بکار ببرم. وقتی که از موسیقی غیر هنری بحث می کنیم طبیعی است که آن نوع موسیقی کار خود را ادامه داد ،می دهد و خواهد داد. ما در چارچوب مملکتی صحبت می کنیم که نظامی به نام جمهوری اسلامی دارد. امام خمینی می دانست که آن موسیقی غیر هنری احتیاجی به این ندارد که ایشان آن را تایید کند یا نکند. چون در بخش دیگری چه خارج از مملکت و چه داخل به حیات خودش ادامه خواهد داد. فلذا این فتوای ایشان در اصل بازگذاشتن دست موسیقی هنری و هنرمندان هنری بوده و این خودش یک نگاه زیرکانه بود والان ما این مشکل را داریم. الان تمام محدویت ها به ضرر موسیقی هنری داخل ایران تمام می شود چون آن موسیقی نه احتیاجی به مجوز کسی دارد و نه احتیاج به فتوای کسی ،و چه در داخل و چه در خارج از ایران رسانه و امکانات خودش را دارد و هیچ احتیاجی به وزیر ارشاد و دستگاه های حکومتی ندارد تا آن را تایید کنند یا نکنند.

آن موسیقی کار خودش را می کند و ربطی هم به این هویت ندارد.امام با این کارش به گونه ای غیر مستقیم و حتی مستقیم فقط موسیقی هنری را نجات داده است چون می دانست که اگر بگوید موسیقی حرام است آن موسیقی غیرهنری کار خودش را ادامه می دهد چون اصلا ربطی به این مملکت ندارد و فقط این موسیقیدان هنری بود که باید گوشه نشین می شد. مشکل امروز ما که در بحث ها و انتقادها و نوشته های به آنها اشاره کرده ام این است که چارچوب هایی که در نظام فرهنگی و هنری ایران (صدا و سیما، وزارت ارشاد و سایر مراکز فرهنگی هنری) تصمیم گیری می کنند فقط به ضرر من هنرمندی است که کار هنری خلاقانه انجام می دهم و گرنه کسی که به قول آنها کار مبتدل انجام می دهد که منتظر مجوز آقایان نمی شود و کار خودش را انجام می دهد.

این برخوردها هم کامل سلیقه ای است به فرض مثال در دوره آقای لاریجانی صدا وسیما هنرستان موسیقی راه اندازی کرد بالاخره ایشان فرزند یک فقیه و فردی است که از هر جهت نگاه کنید دارای سواد مذهبی و فقهی است. اما مدیر بعدی همین هنرستان موسیقی را تعطیل کرده است. مشخص است که این کار کاملا سلیقه ای است. چرا که اگر این کار بنیاناً اشتباه و غیرشرعی بوده است که آن آقا نباید انجام می دادند. بالاخر آقای لاریجانی فردی نیست که بخواهد به خاطر موسیقی کار خلاف شرع انجام بدهد. نحوه پخش موسیقی در صدا و سیما نیز کاملا یک رویه سلیقه ای دارد و با سوء مدریت اداره می شود.

وزارت ارشاد هم همینطور است. یک زمانی در وزارت ارشاد اعلام شد یک سری از هنرمندان در این مملکت دارای شناسنامه اند و افراد برجسته هنری هستند که در سطح ملی و بین المللی شناخته شده اند و کار این افراد خودش شناسنامه است و هیچ وقت کاری انجام نمی دهند که شان هنری خودشان پایین بیاورند و در نتیجه این افراد نیازی به مجوز ندارند. اما مدیر بعدی آمد و گفت نخیر از الف تا ی باید بیایند و مجوز بگیرند. مشخص است که این سیستم بر اساس یک کدخدامنشی و سلیقه محوری اداره می شود و نه یک قاعده و قانون مشخص. می بایست یک روش منطقی وجود داشته باشد که با من هنرمند بر اساس آن رفتار شود. یک سری از محدودیت هایی که الان وجود دارد حتی در دوران دهه 60 هم که کشور در حالت جنگ و فشارهای ناشی از آن بود وجود نداشت در حالی که بر اساس یک رابطه عقلی می بایست آن دوره محدودتر می بود نه اینکه بنده مختاباد و هنرمند دیگری بگوییم یاد آن دوران بخیر.!


در شهرستان ها هم که عملاً نمی توان کنسرتی اجرا کرد برخی از مسوولین در خیلی از مراکز استان ها عنوان می کنند که ما اجازه نمی دهیم در این شهر کنسرت اجرا شود در حالی که همان کنسرت در تهران اجرا می شود. آیا در تهران کار خلاف شرعی انجام می شود؟ و یا فرقی بین تهران و سیستان و بلوچستان است؟ در استان ها جمهوری اسلامی دیگری حاکم است و درتهران یک حکومت دیگر؟

همین نکته نشان دهنده این است که فضای فرهنگی کشور کاملا بر اساس یک سری ضوابط و سلیقه های شخصی پیش می رود و نه بر اساس ضوابط عقلی و قانونی . چون زمانی که از قانون صحبت می کنیم شهروند تهرانی و شهروندی که دردور افتاده ترین نقاط این مملکت است هر دو در استفاده از ضوابط و امکانات فرهنگی باید مساوی باشند و بر طبق قانون کسی حق ندارد عده ای را از این حق محروم کند. مملکت که ملوک الطوایفی نیست. من خودم به عنوان کسی که زاده شهر ساری هستم و به عنوان یک هنرمند در سطح ملی و بین المللی فعالیت می کنم از سال 1375 تا الان اجازه برگزاری کنسرت در ساری نداشته ام و حتی چند ماه پیش که وزیر ارشاد با مدیر کل ارشاد استان مازندران صحبت کرده که برای مختاباد در ساری کنسرت بگذارید ایشان گفته که آقای دکتر من بعدا با شما مفصل صحبت می کنم! یعنی عملا حتی وزیر ارشاد هم نمی تواند در این زمینه اقدامی بکند.


این شرایط تنها به ضرر موسیقی هنری تمام می شود چون در همان شهرساری که فردی مثل من نمی توانم کنسرت برگزار کنم موسیقی های زیر زمینی اجرا می شود که من وقتی می شنوم مو بر تنم سیخ می شود با کلام مستهجن و فحاشی که اگر همین موسیقی را ببرید لوس آنجلس کسی حاضر نمی شود آن را اجرا کند اما همین موسیقی در ساری تولید می شود و در زیر زمین ها کنسرت می دهند و هزاران فساد نیز اتفاق می افتد ولی موسیقی رسمی اجازه کار ندارد. خب این شرایط در دهه 60 و 70 هم وجود نداشت یعنی ضوابطی وجود داشت و اگر کاری در تهران اجازه داشت در سراسر کشور می توانست اجرا شود چون وقتی کار خلاف شرع و قانون نیست برای همه کشور مجاز است.


کاری که هم اکنون برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی انجام می دهید چه ویژگی هایی دارد؟


این کار مجموعه خوبی است که مدیریت اش را دوست عزیزم آقای سعادتی مطلق بر عهده دارند که با همکاری موسسه عروج آن را انجام می دهیم. در دهه 70 هم که مجموعه شبانگاهان را کار کردم مدیریت اش بر عهده آقای سعادتی بود. خدا مرحوم حاج احمد آقای خمینی را رحمت کند. ما خدمت ایشان گفتیم که نمی خواهیم در مورد امام کار شعاری انجام دهیم بلکه می خواهیم یک کار هنری انجام دهیم. ایشان هم گفتند که من هم همین را می خواهم و حتی بعد که ما قسمت اول کار را که همان تصنیف شبانگاهان بود ضبط کردیم خود آقای سعادتی گفتند که حاج احمد آقا خیلی به این اثر علاقه مند است و همیشه گوش می دهند. در این کار هم ما تلاش داریم که یک فضای کاملا هنری خوب را ارائه دهیم که بدون حاشیه ها و شعارهای تکراری و خیلی انگشت نمای سیاسی باشد.

امروزه خیلی از آثاری که در مورد امام تولید می کنند فقط جنبه سیاسی شخصیت ایشان را در نظر می گیرند در حالیکه واقعاً باید بگویم که جنبه سیاسی شخصیت امام بخش کوچکی از شخصیت ایشان را تشکیل می دهد و بقیه اش جنبه های عرفانی و فلسفی و و معنوی و هنری و فرهنگی این انسان بوده که توانسته وی را از درون کوره های سخت آزمایشهای تاریخی بیرون بیاورد و اینطور استوار نگه دارد. به همین خاطر است که در این کاری که انجام می دهم بیشتر سعی دارم اثری باشد که یک نگاه کاملا هنری و حرفه ای را در این زمینه ارایه دهد. باید منتشر شود تا ببینیم که نظر مردم عادی و متخصصین چیست؟

تولید این کار اکنون در چه وضعیتی است ؟
الان در مرحله ضبط است. آهنگ را نوشته ام واشعار آن از شعرای بنام معاصر است و چند غزل از خود حضرت امام که درحال ضبط در استودیو هستیم . کار به صورت ارکستر بزرگ است که حالت پوئم سمفونیک دارد و به طور عادی باید تا قبل از عید آماده شود و پس از اتمام کار عرضه خواهد شد و برای اجرای زنده آن نیز آماده ایم.

حجم فایل صوتی:966.73K | مدت زمان فایل صوتی :00:00:01
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.