غرور و تکبر واسطه ای است بین فرد مغرور و متکبر با اطرافیان خود که از ایجاد صمیمیت و صفا و در نهایت به وجود آمدن روحیه برادری در جامعه مانع می شود.

جماران: خودخواهی و خودبینی یکی از بیماریهای روحی است که انسان را دچار عجب و خودبزرگ بینی می کند. چنین فردی خود را برتر و بالاتر از دیگران احساس می کند، بدون اینکه خود را با کسی مقایسه کند و تفاوتهای میان خود و دیگران را مشاهده کند برای خود موقعیت برتر و بالاتری قائل است و براساس آن با روحیه طلبکاری با اطرافیان برخورد می کند و انتظار دارد سایرین خواسته های او را برآورده سازند.

اسلام خودخواهی و خودبینی را تقبیح کرده و رسول گرامی اسلام آن را سبب هلاکت انسان برشمرده است. در کتاب جامع السعادة اثر ملااحمدنراقی نقل شده است که در فرصتی حضرت موسی(ع) از شیطان پرسید در چه موقعیتی برفرزندان آدم چیره و مسلط می شوی، شیطان در پاسخ می گوید: «در آن هنگام که دچار خودبینی و کبرشده باشند.» تکبر و خودبینی فساد و تبهکاری را به دنبال داشته و انسان مبتلا به خودبینی ناچارسر از استبداد و روحیه استکباری درمی آورد. خداوند در سوره قصص آیه ۸۳ می فرماید: «خانه آخرت را برای کسانی قراردادیم که در روی زمین برتری جویی و فساد نخواهند». پیامبر اکرم (ص) صفت تکبر و خودبینی را به گرگی درنده تشبیه می فرماید که در آغل گوسفندان افتاده باشد و صفات نیک و فضایل را همچون گوسفندان بی دفاع بدرد. اسلام همه انسانها را برابر دانسته مگر آنکه با صفت تقوی مزین شده باشد و با اعمال نیک به خدا نزدیک تر شده باشد که خود این فضیلت موجب افتادگی و تواضع فردشده و مشخصه افراد باتقوی خاکساری و پرهیز از کبر و خودخواهی است.

پیامبر اکرم(ص) غراترین خطبه های خود را پیرامون این موضوع ایراد فرموده و گفته است: «مردم در پیشگاه خداوند بردو دسته اند (و دسته سومی وجود ندارد) دسته ای پرهیزگار که در پیشگاه خداوند گرامی هستند و گروهی متجاوز و گناهکار که در نزد خداوند ذلیل و خوارند.» بنابراین هیچ ملاک و معیاری دلیل برتری و خودپرستی فردی و رجحان وی بردیگران نیست مگر تقوی و ایمان خالص آن هم نزد خداوند. همچنین رسول گرامی اسلام در فراز دیگری با صراحت بیشتر می فرماید: همه مردم در روزگار گذشته و حال مانند دندانه های شانه، مساوی و برابرند، عرب برعجم و سفید برسیاه برتری ندارد و ملاک فضیلت تقوی و پرهیزگاری است.»

در صدر اسلام و در دوران حیات پیامبراکرم(ص) به دلیل حضور پررنگ فرهنگ اسلام آنچنان جوی به وجود آمده بود که کسی برکسی تفاخر و تکبرنمی ورزید و این موضوع تا آنجا رعایت می شد که در هنگام تشکیل جلسه برای اینکه کسی به کسی برتری نیابد به صورت دایره می نشستند بطوری که هر تازه واردی می ماند کدام یک از افراد حلقه پیامبرخدا(ص) است!

فراموش نکنیم آنچه که ابلیس را از درگاه خداوند راند و ملعون ابدی ساخت ، همین صفت غرور و تکبر بود، زیرا شیطان با تکبری که داشت از فرمان خداوند سرپیچی کرد و دچار نکبت ابدی شد. غرور و تکبر واسطه ای است بین فرد مغرور و متکبر با اطرافیان خود که از ایجاد صمیمیت و صفا و در نهایت به وجود آمدن روحیه برادری در جامعه مانع می شود و آحاد جامعه را به سمت تفرد و جزیره های مستقلی از یکدیگر که هیچ ارتباط عاطفی و انسانی میان آنان وجود نخواهدداشت می کشاند.

برکسی پوشیده نیست که چنین وضعیتی یک فاجعه است زیرا انسانها در هر حال و وضعیتی به همدیگر نیاز دارند و اگر دستگیری ها و دلجویی های نوعدوستانه میان افراد حاکم نباشد زندگی خالی از هر نوع معنویت و صفا و عاطفه شده و تبدیل به جهنمی سراسر توأم با بحرانهای روحی خواهدشد.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
10 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.