پایگاه اطلاع رسانی جماران: اوایل پیروزی انقلاب که فضای کشور از نظر سیاسی کاملا باز بود و مرتب با توده ای ها و کمونیست ها بحث و گفتگو می کردیم، گاهی بحث ها به مراء، مشاجره و حتی درگیری منتهی می شد، در میان آنها جوانان مسلمانی بودند که تحت تاثیر تبلیغات کمونیستی قرار گرفته و گرایش مادی داشتند و به اصطلاح، بچه کمونیست های توده ای به شمار می آمدند، اما در واقع بچه مسلمان هایی بودند که باور به خدا و پیامبر داشتند و حتی ملتزم به احکام دین بودند ؛ وقتی بحث ها به پایان می رسید، با هم به مسجد می رفتیم، آنها وضو می ساختند و مثل ما به نماز می ایستادند در مراسم تشییع و تجلیل از شهدا حضور می یافتند، روزه می گرفتند در مجلس عزای حسینی خیلی پر شورتر حاضر می شدند و سینه چاک می کردند. بعدها در جبهه ها حضور پیدا کردند و بعضی از آنها در جنوب و غرب به شهادت رسیدند، آنها واقعا مسلمان بودند فقط برخی مواضع سیاسی و اقتصادی مادیگری را پذیرفته بودند و البته شاید هم ریشه این گرایش ها، تنگ نظری و قصور بعضی از ما روحانیون و مذهبی ها بود.
حال شما این افراد را مقایسه کنید با بعض کسانی که امروز ادعا های عجیب و غریب ارزشی دارند، دم از اسلام ناب، انقلاب، اخلاق، شریعت و مردم می زنند اما در عمل جور دیگری هستند و رفتار دیگری دارند و زبان حالشان نشان می دهد گویا نعوذ بالله نه خدایی هست، نه پیامبری مبعوث شده و نه 12 معصومی وجود داشته است، کمونیست و سکولاریست به تمام معنا و با مسمایِ حقیقی و عتیقه!
اینها برای این که رقیب سیاسی خود را زمین بزنند، علیه او پرونده سازی می کنند! نسبت های ناروا و دروغ می بندند! جاسوس انگلیس و دست نشانده بیگانگان می خوانند! وقتی عقده گشایی، لجن پراکنی و کینه توزی، حتی هتاکی و فحاشی اینها را در فضای مجازی می بینم بعد به یاد آن بچه مسلمان های کمونیست مسلک دهه شصت می افتم به معرفت، صداقت، مردانگی، مروت و انصاف آنان درود می فرستم و غبطه می خورم!
آنها هرگز به خود اجازه نمی دادند به حریم خصوصی افراد وارد شوند و برای این که رقیبشان را از صحنه خارج کنند به هر کاری ولو غیر اخلاقی دست بزنند. اما بعضی از این مسلمانان ظاهری! پر مدعا! و ریاکار! هیچ خط قرمزی نمی شناسند، در قاموس اینان، حتی هدف وسیله را توجیه می کند!
در همین ماجرای سیل آق قلا و جاهای دیگر، ببینید این مدعیان دین، مذهب و انقلاب به بهانه نقد، دلسوزی و حمایت از مردمِ سیل زده، چه بساطی و چه سیل سواری هایی در فضای مجازی به راه انداخته اند تا هر طور شده، از این آب گل آلود برای باند و گروه خود ماهی بگیرند؟!
شایعه پراکنی، مستند سازی، دروغگویی، تحریف واقعیت ها، پمپاژ یاس و نا امیدی، تحریک مردم علیه دولت، علیه مسئولان و انواع و اقسام بی اخلاقی هایی که آدم شرم دارد آنها را به قلم بیاورد؛ چنان که قبلا در ماجرای ریزش ساختمان پلاسکو، سانحه معدن پورت درآزادشهر استان گلستان و از همه مهم تر در روند مذاکرات برجام همین فضاسازی های غیر اخلاقی را شاهد بودیم.
در کدامین دین، مذهب، مسلک و کشوری وقتی یک رخداد و مصیبت ملی اتفاق می افتد به جای این که دست هم را بگیرند از پای هم آویزان می شوند؟ آن هم از پای کسانی که در خط مقدم حضور دارند! آن صمیمیت های دهه شصت و هفتاد کجا رفت؟ چرا ما که همه مسلمان، شیعه دوازده امامی، انقلابی و ولایی هستیم این کونه گرفتار سکولاریسم آشکار شدیم و نمی توانیم چند لحظه در کنار هم باشیم؟! کدامین دست های آشکار و پنهان ما را به بازی گرفته اند؟!
متاسفانه از آن زمان که جریان انحرافی حاکمیت پیدا کرد، همه را به جان هم انداخت و مذاق ها را تغییر داد و در واقع یک انحراف بزرگ فکری، فرهنگی و اخلاقی در مسیر انقلاب گشود که معلوم نیست چگونه و به دست چه کسی ترمیم خواهد شد؟! بعضی ها که ازهمین جریان، بازی خوردند به بهانه های گوناگون علیه دولت موج سواری می کنند لیکن درعمل، قبل از رقیب، تیشه به ریشه اصل نظام و انقلاب می زنند و مردم را بد بین وعلیه نظام تحریک می کنند و اتفاقا آن جریان مرموز نیز همین را می خواهد، چنان که در به اصطلاح اعتراضات خود جوش مشهد (دی 95) علیه دولت همین ماجرای تلخ به وقوع پیوست.
اینان در سیل سواری های اخیر نیز مرتب تلاش کردند که دولت، ارتش، سپاه و بسیج را که تا کمر و سینه در سیل و گِل و لای رفتند و درخط مقدم جانفشانی می کردند، مقابل هم قرار بدهند؛ یکی از اینها که متاسفانه معمم هم هست گفته: «مردم به شدت از دولتی ها ناراحت هستند حتی به آنها اجازه ورود به شهر نمی دهند، تنها به بچه های سپاه و بسیج و نیروهای مردمی اجازه می دهند!» برفرض این خبر درست هم باشد که نیست آیا بوق و کرنا کردن آن، نشان از سلامتی روح و روان و دین و مذهب دارد؟ بی هنری و کج سلیقگی تا کی و کجا؟
از سویی در برنامه به اصطلاح طنز تلویزیونیِ «دورهمی» آن گونه بی هنرانه و بی مزه، دولتمردان را به استهزا و تمسخر کشیدند. این در حالی است که رهبری روز مبعث از زحمات دلسوزانه همه نیروها؛ چه لشکری و چه کشوری تشکر و قدردانی نمودند.
راستی! پشت صحنه دورهمی چه کسانی هستند و چه اهدافی را دنبال میکنند با توجه به این که برنامه زنده نبوده و قبلا ضبط و هماهنگی شده بود؟ چرا در شرایط بحرانی که همه باید از اتحاد، همدلی، همکاری، همیاری و بسیج سخن بگویند، مدیرانِ نظام را ناشیانه و جاهلانه به باد نکوهش و تحقیرگرفتند! آیا درصدا و سیمایِ نظام جمهوری اسلامی معنای هنر، هنرمندی و طنز و ادخال سرور همین است؟ هنر در تعریف خمینی و خامنه ای، چه سنخیتی با این عقده گشایی ها دارد؟ می گویند برنامه دورهمی تذکر گرفت! آیا با یک تذکر کلیشه ای مشکل حل خواهد شد؟ خدا کند که چنین شود!
این موج سوارانِ ناشی کار که درعمل و با زبانحال، خدا و پیامبر و حساب و کتاب قیامت را منکرند و این بار هم سوار بر سیل شدند، از جان این مردم، انقلاب و نظام چه می خواهند؟ آیا کسی هست از اینها حسابرسی کند؟!