امام همیشه یک جمله می فرمود که ما با کسی عقد اخوت نبستیم. لذا کسی فکر نکند که رئیس جمهور بوده یا نزدیک رهبری بوده پس هر کاری می تواند انجام بدهد. احمدی نژاد هم باید به هوش باشد و توجه داشته باشد که این رفتارها نه مورد پسند و رضایت مقام معظم رهبری است و نه مردم رضایت دارند.
به گزارش جماران؛ محمدعلی پورمختار از تهدیدها بر سر رسیدگی به پروندههای تخلف در کمیسیون اصل نوه روایت کرد. او همچنین علت مماشات با احمدینژاد را تلاش نظام برای حفظ او معرفی کرد.
از سال 90 تصمیم گرفت لباس نظامی را کنار بگذارد و لباس نمایندگی به تن کند برای همین عزمش را جزم کرد و بعد از عیسی جعفری شد نماینده مردم کبودر آهنگ؛ اما هنوز هم بعد از شش سال برخی او را با عنوان سردار پورمختار می شناسند. محمدعلی پورمختار که در مجلس نهم رئیس کمیسیون اصل 90 بود و در مجلس دهم با توصیه علی لاریجانی راهی کمیسیون حقوقی و قضایی شد ناگفته های زیادی از بررسی پرونده ها در کمیسیون اصل 90 داشت. او حتی از تهدیدهایی که شده بود سخن گفت و تعریف کرد که در جریان بررسی ها، برخی به او می گفتند مراقب باش زمانی با کامیون تصادف نکنی.
برای پرونده های احمدی نژاد هم گفتنیهای زیادی داشت که در همان مجلس نهم چگونه به دنبال رسیدگی به تخلفاتش بود. وقتی بحث به احمدی نژاد و حمایت از اصولگرایان رسید رای دادن به او را منکر شد و گفت من حامی محسن رضایی بودم او حتی ابراز امیدواری کرد که یک رئیس جمهوری از جنس نظامی ها روی کار بیاید. البته اینها تنها بحث هایی نبود که میان ما و محمدعلی پورمختار رد و بدل شد؛ وقتی پای طرح اعاده اموال مسئولین به میان آمد گفت حاضرم تمام اموالم را اعلام کنم. آنچه در ادامه می خوانید مشروح این گفت و گو است:
آقای پورمختار! شما در مجلس نهم که دور اول حضورتان در مجلس هم بود در راس یک کمیسیون حساس قرار گرفتید و به شدت هم عملکردتان حساسیت برانگیز بودید، کمیسیون اصل نود بخاطر ماهیت فعالیست کمیسیونی است که در هر صورت شما را در معرض یک سری فشارها و لابی های پشت پرده قرار می داد، حتی شما در این دوره هم گفتید که توصیه شده بودید برای حفظ جانتان دیگر به این کمیسیون نروید. شما باید خیلی خوب اینها را لمس کرده باشید. چقدر تحت فشار قرار می گرفتید یا پیشنهاد مالی یا سمت بالاتر به شما می دادند، درباره پرونده هایی که بسیاری شان با اسم چهره هایی از جمله رئیس جمهور سابق گره خورده بود؟
خوشبختانه هیچ گیری نداشتم و ندارم. چون خوشبختانه من این بداخلاقی ها را دیدم و می بینم و چه رقبای انتخاباتی و چه اشخاصی که باید پیگیری می کردیم در جهت مفاسدی که مرتکب شدند یا رفتارهای سیاسی غیرمنظم و خارج از سیاست های اصولی کشور و نظام داشتند، طبیعتا آنها هم برمی گردند به شما تنه می زنند و سعی می کنند شما را ساکت کنند یا از میدان به در ببرند، آن هم با رو کردن مثلا بعضی از رفتارهایی که غیرمنطقی بوده یا جامعه نمی پسندد یا خلاف بوده. خب من خوشبختانه در این حوزه خودداری و خویشتن داری کردم و گزکی در اختیار هیچ کس نیست که بخواهد چیزی را رو کند و الان هم همین است. گرچه در کمیسیون اصل نود نیستم ولی همان رفتارهای دوره گذشته را دارم، برهمین مبنا هیچ نگرانی ندارم، قاطعانه کار را دنبال می کنم و خیالم هم راحت است. در عین حال فشارها هم وجود دارد، آن دوره خیلی بیشتر بود، چون برآیند اقدامات کمیسیون هم به خود من برمی گشت، مضافا اینکه عمده کارهایی که در کمیسیون صورت می گرفت خودم پیشگام و پیگیر بودم، برهمین اساس تهدیدها، فشارهای مختلف، گزارش های نادرست علیه من به مراجع مختلف می دادند، امثال شورای نگهبان و مجلس و دستگاههای دیگر برای اینکه بتوانند ذهنیت منفی درست کنند.
مصداقی می گویید؟
نمی خواهم اسم ببرم.
مثلا در پرونده آقای احمدی نژاد چقدر تحت فشار بودید؟ چون پرونده در دوره شما به جایی رسید.
فی المجموع همه اینها بود و در بخش های مختلف هم مطرح و دنبال می شد و ادامه دار هم بود. مهمتر از همه اینها من که به هیچ وجه اهل ترس نیستم و این در وجود من است و فکر کنم ناشی از حضور من در سن 18سالگی در جبهه های جنگ است که از روزهای اول جنگ پیشگام بودم و تا آخرین روزها هم آنجا بودم و به همین مناسبت هیچوقت نترسیدم و همان هم روحیه این چنینی در این کسوت هم برای من ساخته. برای همین نگران نبودم که من را بزنند، بکشند، شهید کنند...
در این حد هم تهدید شده بودید؟
بالاخره خیلی ها به من غیرمستقیم می گفتند مواظب باش که در رفت و آمد یک باره یک کامیون از رویت رد نشود. چون من تا امروز هم، راننده نگرفتم و تنها رفتم و تنها آمدم و از این جهت هم نگران این موضوعات نیستم ولی رفتارهایی که وجود داشته و الان هم وجود دارد، موجب شده که نمایندگان هم یک مقدار نتوانند آزادانه وظیفه شان را انجام دهند، اینها یکی از دلایل کاهش کارایی مجلس به شمار می رود. غیر از آن بخشی که ممکن است نخواهند نظارت یا پیگیری و برخوردی کنند یا براساس رفاقت یا براساس نیاز، نه نیاز شخصی که نیاز منطقه.
متاسفانه مجموعه نمایندگان شهرستان ها دچار مصیبت و بلیه ای هستیم و آن اینکه باید در منطقه کار اجرایی کنیم از حل مشکلات شخصی تا مشکلات عمومی از آب و برق و گاز و آسفالت و بهسازی و ایجاد اشتغال و توقع اینکه کارخانه بسازیم یا پاساژ بسازیم و ... فلذا مجبوریم با دستگاههای اجرایی تعامل داشته باشیم. این را به تجربه می گویم، الان هم شاهدش هستیم، هر جا که نقد، پیگیری، تحقیق و تفحص یا سوالی بوده از آن سو هم عکس العمل در محدودسازی این کار بوده. راه حل و راهکارش این است نمایندگان برای اینکه به وظایف اصلی و اصولی خودشان بپردازند و مخصوصا در حوزه نظارت که خیلی ضعیف الان عمل می کنند، این است که از قید و بندها خارج شوند و یک راهکار اصلی استانی شدن است. اگر استانی شود که امیدوارم ظرف یکی دو سال آیینده که انتخابات بعدی هست ما بتوانیم این کار را انجام بدهیم، بار عمده ای از این موضوع از دوش نمایندگان برداشته می شود،
مسوولان اجرایی خودشان باید پاسخ بدهند و پیگیر باشند و مجلس و نمایندگان بتوانند با تحقیق و پژوهش قوانین درست و کارآمدی را تصویب کنند و هم اینکه نظارت درستی داشته باشند که مشمول تحریم نشوند.
یعنی شما امیدوار هستید که به سمت انتخابات استانی پیش برویم. برخی معتقدند بهترین حالت این است که ما به سمت یک مجلس راهبردی پیش برویم چرا که الان مجلس آنقدر درگیر مسائل منطقه ای است نمی تواند به مسائل کلان برسد. یعنی به جای استانی شدن، چیزی شبیه مجلس سنای پیش از انقلاب ایجاد کنیم؟
دیدگاههای مختلفی وجود دارد. این دیدگاه را هم در نماینده ها می بینیم ولی من اعتقاد دارم می توانیم بدون اینکه نیاز به اصلاح قانون اساسی داشته باشیم که بخواهیم مجلس دومی را تاسیس کنیم، از ظرفیت شوراها باید استفاده کنیم. ما می توانیم شوراهای استان ها و شهرستان ها را به مجالس محلی تبدیل کنیم. آنها اختیارات بیشتری داشته باشند کما اینکه در قانون اساسی چنین اختیاری داده شده که مصوبات شوراها، باید توسط استاندار و فرماندار و مدیران اجرا شود. این ظرفیت بالایی است ولی شوراها به لحاظ اینکه مسائل حاشیه ای در این 4دوره بر آنها عارض شده و ضعف رفتاری که داشتند و ضعف تصمیم گیری ها، یک مقدار کنار زده شده اند و این ناخواسته اتفاق افتاده. کسی هدف نداشته آنها را کنار بگذارد ولی رفتارهای خودشان باعث شده اعتماد نسبت به شوراها کاهش پیدا کند. اگر ما شوراها را تقویت کنیم و تبدیل به مجالس محلی و استانی شود و کار قانونگذاری هم داشته باشند، منتهی نه قانون گذاری مصطلح، بلکه برای حل مشکلات استان و شهرستان، می تواند جایگزین کارهای ما نماینده ها شود که الان گرفتار آن هستیم. این نزدیک ترین راه است.
آقای پورمختار! سال 88 که خیلی از اصولگراها پشت آقای احمدی نژاد بودند شما جایی گفته اید که به ایشان رای ندادید، این یعنی به آقای رضایی خیلی اعتقاد داشتید یا اعتقادی به احمدی نژاد نداشتید؟
من به لحاظ شناختی که از محسن رضایی داشتم ایشان را یک آدم استراتژیست و دارای تفکر می دانم و برهمان مبنا اعتقاد دارم که اگر ایشان رئیس جمهور می شد نه به لحاظ تعصب نظامی گری و پاسداری، بلکه به خاطر شخصیت خودش، با همین نگاه به ایشان رای دادم و روی همین اساس ولی خب دیدگاهی که وجود دارد و بعضا هم رسانه ها این را تشدید می کنند و گسترش می دهند که نظامی ها نباید رئیس جمهور شوند، من اعتقاد دارم که اگر یک نظامی رئیس جمهور شود حتما می تواند کشور را از مشکلات نجات بدهد.
یعنی باید منتظر باشیم یک نظامی رئیس جمهور شود؟
انشالله.
واقعا احمدی نژاد چقدر برای نظام هزینه ساز شد؟
هزینه های احمدی نژاد بیشتر از دو سال دوم دوره آخر ریاست جمهوری اش شروع شد.
البته این توجیه برخی اصولگراهاست چون خیلی ها می گویند احمدی نژاد در استانداری و شهرداری هم همین بوده؟
من خودم تا زمانی که ایشان شهردار شد، شناختی از او نداشتم. رفتارهایش در شهرداری به اینکه با مردم و کنار مردم باشد، به جای اینکه در صف اول نماز جمعه تهران بنشیند در میان مردم بود، روحیه اش این بود و باعث شد مردم به او گرایش پیدا کنند ولی از لحاظ سیاسی و رفتاری در همین دو سال آخر ایشان به انحراف رفت و خیلی از اصولگراهایی که از او حمایت کرده بودند جدا شدند. کسانی که در کنارش ماندند با این نگاه بود که ایشان را حفظ کنند. با بعضی که صحبت می کردم می گفتند ما باید کنارش باشیم اجازه ندهیم منحرفین ایشان را از راه به در ببرند و بیشتر خرابش کنند.
نتیجه ای هم داشت؟
نه. آنها نتوانستند این کار را بکنند و احمدی نژاد الان یک راه کاملا انحرافی را طی می کند.
اینکه شما می گویید نه دور اول و نه دور دوم به او رای ندادید یعنی مطابق صحبت آقای فیروزآبادی به باطنش پی برده بودید؟
نه.
آقای فیروزآبادی می گویند ما بعدها به باطن ایشان پی بردیم.
ایشان هم درست گفته. ما همیشه به ظاهر، رفتارها، صحبت ها، اعمال نگاه می کنیم. ما که از باطن کسی خبر نداریم و مسوول نیستیم، برهمین اساس ظاهر افراد ما را به این سمت می برد که حمایت کنیم یا نکنیم.نه ایشان بلکه هر رئیس جمهوری. آقای روحانی هم خارج از این بحث نیست. ما که از باطن ایشان خبر نداریم. کسی که به او رای داده که خبر ندارد. شما از باطن من خبر ندارید ولی همین رفتار و حرف و صحبت من نشان دهنده بخشی از آن مکنونات قلبی من است ولی یک وقتی ظاهرسازی ممکن است بکنم. من معتقدم احمدی نژاد ظاهرسازی نداشت بلکه در همین دو سال آخر توسط بعضی از عواملی که در کنارش بودند اغوا شد و ایشان را منحرف کردند.
یعنی بقایی و مشایی منحرفش کردند؟
من اسم نمی آورم.
خب چرا نظام با احمدی نژادی که منحرف شده مماشات می کند؟
خیلی ها این سوال را می پرسند اگر سوال هم نکنند من در سخنرانی ها به آن اشاره می کنم. دیدگاه نظام، مخصوصا شخص مقام معظم رهبری جذب حداکثری است. بارها و بارها این را اعلام کردند و حفظ افراد و شخصیت ها در دایره نظام است و جلوگیری از سر خوردن آنها به سمت دشمنان. پس برداشت خود من این است که وقتی مقام معظم رهبری ایشان را عضو مجمع تشخیص می کند، می خواهد او را حفظ کند. یعنی این یک پیام به خود او هم هست که تو عضو مجمع هستی و در این چارچوب باید رفتارهایت را تنظیم کنی. وقتی فعلا با او برخورد نمی شود باز هم برای حفظ او است، کمااینکه با خیلی ها هم همین رفتار صورت گرفته.
یعنی نظام از احمدی نژاد نمی ترسد؟
احمدی نژاد چیزی نیست که کسی بخواهد از او بترسد.
آقای پورمختار! یکشنبه سیاه هر چقدر هم بگوییم آقای لاریجانی توانست خوب آن جلسه مجلس اداره کند ولی در نهایت یکشنبه سیاه و یک اتفاق خیلی بد در نظام بود. احمدی نژاد می تواند چنین مانورهایی دوباره در نظام بدهد؟
ممکن است نسبت به بعضی از افراد اطلاعاتی داشته باشد ولی این اطلاعات شما مطمئن باشید اگر هم افشا شود تاثیری در اصل نظام ندارد. ممکن است نسبت به بعضی افراد ذهنیت هایی را به وجود بیاورد. منتهی اساس و پایه نظام ما رهبری و ولایتش است که دوست و دشمن از او تعریف می کنند که کاملا سالم، ساده زیست و بدون هیچگونه نکته منفی یا نقطه ضعفی است. مردم هم رهبری را قبول دارند و هر وقت تقاضایی از مردم کرده و خواسته ای داشته مردم پای کار آمدند. حالا مثلا از من چیزی بگوید یا از فلان مسوول بگوید، مردم او را طرد می کنند به این سمت نمی روند که اصل نظام را تغییر دهند.
مردم می گویند شورای نگهبان در تایید صلاحیت او اشتباه کرده....
شورای نگهبان حکم به ظاهر کرده. رفتارهای ایشان در 6سال اول تحسین برانگیز بود. تقابل با دشمنان، مقاومت، روحیه خدمت، روحیه جهادی، حضور در استان ها، وزرایش را دیوانه کرده بود. بعضی ها با آن که دعوت شده بودند برای دور دوم نیامدند چون می گفتند ما نمی توانیم پا به پای ایشان کار کنیم. 4ساعت بیشترنمی خوابید، بارها و بارها به خاطر خستگی زیر سرم رفت تا حدی که خود مقام معظم رهبری به او تذکر می داد که بیشتر مراقبت کن. آن احمدی نژاد مورد تایید شورای نگهبان در 88 هم بود ولی احمدی نژاد به اعتقاد من از سال 90 منحرف شد.
خب این انحراف یک باره که به وجود نمی آید؟
چرا نیاید؟ اعتقاد کسی را کسی بدزدد، بعد بگوید من 24 میلیون رای دارم، با امام زمان ارتباط دارم و وقتی با امام زمان ارتباط دارم چه نیازی به ولایت فقیه و روحانیت دارم؟
توهم نماینده امام زمان بودن را بعضی از روحانیت اصولگرا در ایشان ایجاد کردند.
من بعید می دانم و نشنیدم که کسی چنین چیزی گفته باشد.
از تریبون نماز جمعه گفتند اطاعت از احمدی نژاد اطاعت از خداست.
درباره آقای هاشمی می گفتند.
آن که شعار مردم بود.
آنجا هم از تریبون نماز جمعه گفتند.
اینکه شما می گویید اغوا شد، شاید واقعا اینطور نبوده و آنقدر حامیانش او را بالا بردند که به آن درجه از خودشیفتگی و توهم سیاسی رسید.
همین شد دیگر. بالاخره یک تعدادی دور و اطراف آدم هستند که مدام در آتش این جهنمی که در درون انسان است که خودشیفتگی و نفس است می دمند. لذا انسان خودش باید هشیار باشد که ببیند واقعیت چیست.
پرونده های احمدی نژاد در اصل 90 چطور شروع شد و به کجا رسید؟
قبل از اینکه به این بپردازم مقایسه ای با بعضی دیگر بکنم، برادر آقای احمدی نژاد که فوت کردند رئیس بازرسی اش بود و بعدا از او جدا شد. روابط خانوادگی و برادری اش را به هم زد. شما برو در زندگیش ببین چه دارد؟ در این دو سال آخر زندگی اش داخل خانه افتاده بود و هیچ کس هم سراغش را نمی گرفت.
چه زمانی کمیسیون اصل 90 به پرونده های احمدی نژاد ورود کرد؟ شما خودتان پیشقدم بودید؟
بله.
یک سری پرونده های بقایی بود و یک سری هم برای خود احمدی نژاد.
اینها سه مورد بود.
از چه زمانی فکر کردید باید کمیسیون اصل 90 روی یک سری از رفتارهای احمدی نژاد و اطرافیانش زوم کنید؟
همان دو سال آخر گزارشاتی از بعضی از تخلفات می آمد. نه تخلفات خودش بلکه کسانی که دور و برش بودند و بر همان مبنا اینها را پیگیری می کردیم و به سازمان بازرسی ارجاع می دادیم، بخش هایی که تکمیل می شد به قوه قضاییه می فرستادیم. درباره خود ایشان هم این سه پرونده ای که مفتوح شد و به قوه قضاییه فرستادیم در همین دو سال آخر مسوولیت ایشان بود.
هنوز به سرانجامی هم نرسیده؟
نمی دانم چه شده. چند جلسه غیرعلنی هم در قوه قضاییه تشکیل شد ولی ایشان نیامد. گرچه نمایندگانی از مجلس شرکت می کردند ولی ما از سرانجامش خبر نداریم.
*در آن پرونده ها تحت فشار نبودید؟
می دانستند که من گوش به حرف کسی نمی دهم.
*مثلا آن زمانی که گفتند آقای رحیمی بین نماینده ها سکه یا کارت هدیه پخش کرد، چقدر به خاطر این موضوع پرونده ای از احمدی نژاد در کمیسیون اصل 90 بود؟ به خودتان درباره این قضیه پیشنهادی شد؟
نه در این قضایا هیچ پیشنهادی نبود که بخواهند و ما پیگیری نکنیم.
اخیرا آقای کدخدایی از واژه مهندسی انتخابات استفاده کردند و کنایه زدند که احمدی نژاد دنبال مهندسی انتخابات بوده است و ...
مهندسی انتخابات این است که شما صفر تا صد کار را طرح و برنامه داشته باشی، قدم به قدم و مرحله به مرحله؛ بگویی این آقا باید نماینده مجلس یا رئیس جمهور شود. در صورتی که چنین چیزی نبود. اگر احمدی نژاد گفته شما زود تایید کنید که مهندسی انتخابات نیست.
احمدی نژاد معتقد است شورای نگهبان مهندسی انتخابات می کند. اگر در سال 88 دو نفر چنین حرفی زدند الان احمدی نژاد هم همان حرف ها را می گوید.
آنها گفتند در انتخابات تقلب شده و البته اعتراض به حقی هم درباره دخالت بعضی از اعضای شورای نگهبان و سخنرانی برای احمدی نژاد داشتند. از جمله آقای الهام که در مصلی برای احمدی نژاد سخنرانی کرد. این یک تخلف آشکار بود و نباید این کار را می کرد. چون بالاخره شورای نگهبان در مقام و مسوولیت قضاوت است لذا کسی که طرفدار باشد معلوم است که هر مساله ای که پیش بیاید نمی تواند خیلی قضاوت بی طرف داشته باشد بنابراین من اعتقاد ندارم که مهندسی می کند که چه کسی رای می آورد یا نمی آورد. روی همین مبنا اگر امروز احمدی نژاد می گوید که مهندسی شده که من نیایم این خیلی روشن است و نیاز به مهندسی ندارد. ایشان از حرف رهبری خارج شد. رهبری گفتند شرکت نکن، بعد نامه نوشت که من شرکت نمی کنم و بعد گفت نظر من امروز عوض شده، خب معلوم بود شورای نگهبان باید او را رد می کرد. اگر ایشان گوش می کرد در دوره بعد می توانست شرکت کند. مثل دیگری که اگر آن رفتارها را نمی کرد چه بسا الان رئیس جمهور بود به جای در حصر بودن.
احمدی نژاد به حصر نمی رسد؟
امام همیشه یک جمله می فرمود که ما با کسی عقد اخوت نبستیم. لذا کسی فکر نکند که رئیس جمهور بوده یا نزدیک رهبری بوده پس هر کاری می تواند انجام بدهد. احمدی نژاد هم باید به هوش باشد و توجه داشته باشد که این رفتارها نه مورد پسند و رضایت مقام معظم رهبری است و نه مردم رضایت دارند. البته یک تعدادی او را تشویق می کنند و دورش کف می زنند و االله اکبر می گویند. اینها همان چهل، پنجاه نفری هستند که هستند. ایشان باید توبه کند.
در برخی جلسات مجمع آقای احمدی نژاد غیبت داشتند الان یک احتمالی وجود دارد که می خواهند او را کنار بگذارند.
احمدی نژاد که می رود یا نمی رود بالاخره همینطوری است. روی همین اساس در دوره قبل زمان مرحوم آقای هاشمی چون با ایشان زاویه جدی داشت خیلی کم شرکت می کرد. اگر هم می آمد ساکت یک گوشه می نشست و حرفی هم نمی زد. الان شرایط فرق می کند و بیشتر شرکت می کند.
یعنی الان احساس نزدیکی به آیت الله هاشمی شاهرودی دارد؟
تقریبا. برای اینکه اعضای حقیقی مجمع را خود مقام معظم رهبری تعیین می کند پس کسی نمی تواند بگوید چه کسی صلاحیت دارد یا چه کسی باید کنار برود. اگر یک زمانی مصلحت ایجاب بکند و بحث توجه به عدم عقد اخوت حتما موجب این خواهد شد که یک تصمیم از سوی مقام معظم رهبری گرفته شود.
الان مجلس طرح اعاده اموال مسوولین بعد از 40 سال را مطرح می کند. شما خودتان حاضر هستید این کار را انجام دهید؟
بله.
خب همین الان لیست اموالتان را به ما بگویید.
بنا باشد بدهم می دهم هیچ مشکلی ندارم.
چقدر این امکان هست که برای مسوولان 40 سال اموال را بررسی کنند و مثلا یک مقداری را پس بگیرند؟
بالاخره این در طرح هست اینکه چقدر اجرایش ممکن باشد یا نباشد اما و اگر وجود دارد ولی من اعتقاد دارم این بیشتر به سال های اخیر می تواند برگردد نه 40 سال پیش. اینکه سی سال یا 25 سال پیش یک نفر وزیر یا نماینده بوده و بعد رفته پی کار اقتصادی...