وحید هاشمیان که در دوران پس از حضور در تیم ملی فوتبال ایران، راهی آلمان شد و دوره‌های مدیریت ورزشی را پشت سر گذاشت، با نگاهی به این روزهای فوتبال ایران، نسبت به آینده آن ابراز نگرانی کرد.

ورزشی جماران و به نقل از تابناک، وحید هاشمیان که مدت‌ها پس از کودتا در تیم ملی فوتبال و برکناری کادرفنی پیش از جام جهانی ۲۰۲۲ قطر سکوت کرده بود، در جدیدترین گفت‌وگوی خود به ابهامات بزرگی اشاره کرده است. از جمله افرادی که برای منافع خودشان دست به تغییر کادرفنی زدند.

مشروح گفتوگوی تابناک با وحید هاشمیان را در ادامه بخوانید.

تابناک: در هامبورگ فضای جدیدی را تجربه می‌کنید و آنطور که از فعالیت‌های شما در صفحات شخصی‌تان مشخص است، گویا در حال آموزش فوتبال به نونهالان و نوجوانان هستید. درباره این فعالیت توضیح می‌دهید؟

تا زمانی که تیم ملی بودم، صد درصد زمان و توانم را آنجا گذاشته بودم و پس از اینکه همکاری‌ام با تیم ملی قطع شد، به هامبوگ برگشتم و ابتدا در یک دوره ۹ ماهه ورزشی شرکت کردم. این دوره زیر نظر برنارد پترز در زمینه‌های مدیریت، نوآوری، برنامه‌ریزی و سایر موارد ورزشی بود که فقط هم به فوتبال ارتباط نداشت و جامعیت ورزش را در برمی‌گرفت. مدارکم را در پایان این دوره گرفتم و بعد به این فکر کردم که همیشه آنطور که شما می‌خواهید در فوتبال پیش نمی‌رود. شاید تیم‌هایی باشند که با شرایط شما سازگاری دارد، اما نمی‌توانید با آنها کار کنید یا شاید تیمی شما را بخواهد و شرایط شما با آن تیم سازگاری نداشته باشد. به همین دلیل و از آنجایی که من کارم فوتبال است و دوست دارم همیشه در فوتبال باشم، تصمیم گرفتم برای خودم یک مدرسه فوتبال شخصی تأسیس کنم که با تعداد خیلی کم، بچه‌های بین ۷ تا ۱۳ سال را با یکی دو مربی دیگر تمرین می‌دهیم که این تمرینات در روزهای تعطیلی مدارس انجام می‌شود.

علاقه داشتم چیزی را به وجود بیاورم که برای خودم باشد و طبیعتاً هر وقت تیمی داشته باشم که مربیگری کنم، این مدرسه فوتبال هم وجود دارد و کارش پیش می‌رود و اگر هم جایی سر کار نباشم، خودم هم اینجا مشغول به فوتبال خواهم بود. شروع کار سخت است و شما نیاز به زمین و امکانات دارید، اما چندین ماه است که از آن می‌گذرد. این کار اصلی من نخواهد بود و همانطور که گفتم دوست دارم همیشه در فوتبال باشم و الان هم اسم مدرسه فوتبالم را در آلمان ثبت کردم و دوست دارم در آینده دوره‌های این مدرسه فوتبال را در کشورهای مختلف از جمله ایران برگزار کنم. مدرسه فوتبال در بیشتر جاها جنبه درآمدزایی دارد، اما من اینجا می‌خواهم کودکان بیشتر فوتبال را به درستی بشناسند و اگر استعدادی میان آنها وجود داشت و روزی خواستند به باشگاهی بروند، بتوانند خودشان را سریع با شرایط یک باشگاه حرفه‌ای وفق بدهند. این سرگرمی و کار من در کنار زندگی شده است.

تابناک: به این اشاره کردید که شروع کار سخت بوده، اینکه باید حتماً یک زمینی داشته باشید و طبیعتاً برای شروع فعالیت باید این زمین را به عنوان محل تمرینات معرفی کنید. می‌توانید بیشتر درباره این سختی توضیح بدهید؟

اکثر باشگاه‌ها در آلمان تیم فوتبال دارند که تیم یک، تیم دو، تیم زیر ۲۱ سال، تیم زیر ۱۹ سال و تیم زنان و تیم پایه دارند. در کنار اینها مدرسه فوتبال هم دارند و طبیعتاً وقتی کسی بخواهد در آلمان مدرسه فوتبال شخصی داشته باشد، با این شرایط مواجه است که اکثر زمین‌ها در اختیار همین باشگاه‌ها قرار دارد و آنها خودشان استفاده می‌کنند. یک رقابتی هم بین باشگاه‌ها از جمله هامبورگ، سن پائولی و یک سری تیم‌های دیگر وجود دارد که رقابت را سخت می‌کند. اما این کار جانبی و علاقه شخصی بوده تا چیزی برای خودم داشته باشم و از فوتبال جدا نشوم و بتوانم با فوتبال پیش بروم و سختی ماجرا از این زاویه بود.

تابناک: موضوعی که گفتید، یک مقایسه‌ای را ایجاد می‌کند. اینکه در آلمان شما برای دایر کردن یک مدرسه فوتبال شخصی هم باید زمین تمرینی داشته باشید و آن را معرفی کنید، اما در ایران می‌بینیم که تیم‌های باشگاهی لیگ برتر ما زمین تمرین ندارند و بسیاری از تیم‌ها حتی در شهرهای خودشان هم تمرین نمی‌کنند. اینجاست که مقایسه کمی عجیب می‌شود.

ما که نمی‌توانیم با کلام بازی کنیم. وقتی روی تیم‌های فوتبال‌مان نام حرفه‌ای می‌گذاریم و لیگ‌مان را لیگ برتر می‌گوییم، آیا با استفاده از این الفاظ استاندارد هم بالا می‌رود؟ خیر، ما ابتدا باید ساختاری کار کنیم، تیم‌های پایه درست شود، استادیوم سازی کنیم و پس از انجام یک سری زیرساخت‌ها با رعایت استانداردهای بین‌المللی نام باشگاه‌ها را حرفه‌ای و نام لیگ‌مان را لیگ برتر بگذاریم. ما اکنون این شرایط و امکانات را نداریم و نمی‌توانیم خودمان را فریب بدهیم و با تغییر الفاظ خودمان را حرفه‌ای معرفی کنیم. چون قراردادها حرفه‌ای شده، نباید خود فریبی کنیم، چون ساختار درست و حسابی نداریم.

تابناک: بخشی از این غیر حرفه‌ای بودن به یک ساختار بالاتر هم ارتباط دارد. ما در جایی می‌بینیم که باشگاه‌های کشورهایی چون عربستان، قطر و امارات با بالاترین استانداردها ستاره‌های فوتبال دنیا را به خدمت می‌گیرند، اما گویا تفاوت استانداردها در سایر نقاط برای این ستاره‌ها نیز عجیب است. از جمله خوسلو که چندی پیش در مقایسه فوتبال آسیا و اروپا به حضورش در ایران و استانداردهای پایین ورزشگاه شهر قدس اشاره کرده بود. خب مسئولیت نظارت بر باشگاه‌ها و صدور مجوز حرفه‌ای برای تیم‌هایی که باید زمین تمرین و استادیوم استاندارد داشته باشند، به صورت مستقیم و غیر مستقیم به عهده AFC است و شاید سخت‌گیری از کنفدراسیون فوتبال آسیا هم آنطور که باید انجام نمی‌شود. شما هم این تفاوت‌ها را می‌بینید؟

این موضوعات شاید تحقیقات شما باید که من متوجه آن نشدم، اما من در این مدت به قطر و امارات سفر کردم و حضور در عربستان شاید به گذشته بازگردد، اما الان لیگ فوتبال عربستان در آلمان و روی یک سری شبکه‌های خصوصی پخش می‌شود که گاهی دنبال می‌کنم. ببینید که فوتبال عربستان به کجا رسیده که شبکه‌های آلمانی آن را پخش می‌کنند. در ژاپن، کره جنوبی، عربستان، قطر و امارات امکانات خیلی خوب است و آنها استادیوم‌ها و زمین‌های تمرین خیلی خوبی دارند. من خاطرم هست که در دهه ۹۰ ژاپن آمد و یک سری بازیکنان بزرگ دنیا را به فوتبالش برد تا بازیکنان ژاپنی با فوتبال حرفه‌ای آشنا شوند. بازیکنان چون زیکو، لیت بارسکی و... به فوتبال ژاپن رفتند و درست است که در پایان فوتبال‌شان ژاپن را انتخاب کردند، اما به نوعی با این کارها و ساختن انیمیشن فوتبالیست‌ها، نسل بعدی ژاپن را به فوتبال علاقه‌مند کردند و فوتبال وارد خون آنها شد.

ما اکنون می‌بینیم که قطر دو دوره قهرمان آسیا شده است و خب با همین شرایط و روندی که داشته، توانسته به قهرمانی برسد. اینکه باشگاه‌های ما رعایت نمی‌کنند، به فوتبال آسیا باز نمی‌گردد. عربستان را می‌بینیم که امکانات خوبی دارد و خب مربیان بزرگ دنیا هم قبول می‌کنند به عربستان بروند و صد درصد چیزی در آنجا دیده‌اند. شاید آنها به لحاظ فنی هنوز قوی نیستند، اما امکانات خوبی دارند. ما خودمان را قدرت برتر آسیا می‌بینیم، اما در جام جهانی به راحتی ۶ گل از انگلستان خوردیم و به آمریکا ضعیف یک بر صفر باختیم و شاید اگر ولز هم ۱۰ نفره نشده بود، مساوی می‌کردیم. تفاوت بین فوتبال اروپا و آسیا از لحاظ فنی یک موضوع است، اما در خصوص امکانات علاوه بر کشورهایی که نام بردم، شاید بتوان نام کشورهایی چون مالزی، هند، چین و... را هم اشاره کنیم که امکانات خوبی فراهم کرده‌اند.

تابناک: البته سؤال قبلی این نبود که این کشورها در مقابل کشورهای اروپایی امکانات ندارند، بلکه سؤال به کشور خودمان باز می‌گشت. اینکه یک سری تیم‌ها حتی در شهر خودشان زمین تمرین ندارند و مجبور هستند به تهران بیایند که اینجا هم زمین‌های تمرین محدود است، با این حال مجوز حرفه‌ای AFC را دریافت می‌کنند. سؤال این است که این مجوزها چطور صادر می‌شود؟

من درباره این موضوعات اطلاعی ندارم. فقط خاطرم هست زمانی که در پرسپولیس بودم، نماینده کنفدراسیون فوتبال آسیا آمد، زمین تمرین ما و ورزشگاه آزادی را دید. آنها می‌آیند و کنترل می‌کنند، اما اینکه این مجوزها چطور صادر می‌شود، اطلاعی ندارم.

تابناک: با اشاره به تغییراتی که به بخشی از آنها اشاره شد، از جمله امکانات تمرینی و استادیومی در کشورهای مختلف آسیایی که شاید تا سال‌ها پیش قدرتی هم نداشتند، اما حالا می‌بینیم که چقدر فوتبال این کشورها رو به توسعه بوده. از جمله آن می‌توان به کمتر از یک سال پیش و جام ملت‌ها اشاره کرد که قطر و اردن فینالیست شدند و تیم‌هایی چون تاجیکستان، قرقیزستان و ازبکستان درخشیدند. این در حالی است که ما مدعی قدرتمند بودن هستیم و در جام جهانی ۶ گل از انگلستان خوردیم، به آمریکای ضعیف باختیم و در جام ملت‌ها هم فراز و نشیب زیادی داشتیم. از طرفی ممکن بود مقابل سوریه حذف شویم، با یک ۴۵ دقیقه خوب ژاپن را شکست دادیم و مقابل قطری که فوتبال عجیبی هم بازی نمی‌کرد ۳ گل خوردیم و حذف شدیم. این تغییرات در کشورهای کوچک آسیایی و نتایجی که رقم خورده، چقدر می‌تواند برای فوتبال ایران تلنگر باشد تا تکانی اساسی به خود بدهد؟

اکنون اکثر تیم‌های آسیایی سعی می‌کنند برای تیم‌های پایه و باشگاهی خود مربی خارجی بیاورند. من نمی‌گویم که مربیان بومی خوب نیستند یا توانایی ندارند، اما گاهی وقت‌ها باید قبول کنیم هر کشور توانایی خودش را دارد. فوتبال اروپا سال‌ها از فوتبال ایران جلوتر است و اگر مربیان خوب و کار آزموده را به خدمت بگیریم و در رده‌های پایه استفاده کنیم، نسل‌ها با روش علمی و فوتبال حرفه‌ای تمرین می‌کنند و قوی‌تر می‌شوند. همانطور که می‌بینیم فوتبال کشورهایی چون اردن، تاجیکستان و حتی ازبکستان پیشرفت کرده‌اند. اینکه ما فکر کنیم قدرت اول آسیا بودیم، نمی‌شود. هر کسی کار کند، مزد تلاشش را می‌گیرد. نمی‌توان گفت ما چند بار قهرمان شدیم و برتر هستیم؛ اینگونه کار جلو نمی‌رود و باید کار و سرمایه‌گذاری کرد تا پیشرفت حاصل شود. ژاپن هم در جام ملت‌ها باخت و اوت شد، اما مطمئن باشید آنها آنالیز کرده و دلایل باخت را پیدا می‌کنند و تیمی آبرومندانه را برای جام جهانی آماده می‌کنند. در مورد تیم ملی ایران نظر نمی‌دهم، چون خودم آنجا بودم و در دو سال اخیر هم با من تماس گرفته شد تا نظر بدهم، چیزی نگفتم.

اگر بخواهم نظر واقعی و فنی‌ام را درباره تیم ملی بگویم، شاید کدورت به وجود بیاید. من ۳ ساعت نشستم و بازی ایران مقابل قطر در جام ملت‌ها را آنالیز کردم و نکات خوبی در این بازی ندیدم و طبیعی بود که باید بازی را ببازیم. آنها برای هر دقیقه برنامه و نقشه داشتند. ما ۴۵ دقیقه خوب مقابل ژاپن داشتیم که طبیعی است بازیکنانی استثنایی چون سردار آزمون و مهدی طارمی اگر یک بازی کار گره بخورد، می‌توانند کار را در بیاورند. این اتفاق مقابل ژاپن هم برای ما افتاد، هرچند ما طارمی را در بازی با ژاپن نداشتیم، اما در کل منظورم این است که خلاقیت فردی در مواقعی به کمک تیم ما می‌آید اما در میدان‌های بزرگ‌تر که کار سنگین است، این خلاقیت‌ها به کار ما نمی‌آید. زمانی که ما در تیم ملی بودیم چیزی حدود ۳.۵ تا ۴ سال تمام مسابقات باشگاهی را زیر نظر داشتیم؛ آن هم نه فقط لیگ برتر، بلکه لیگ دسته اول و لیگ دو را هم دنبال می‌کردیم و شاید خیلی‌ها ندانند که محمد محبی را من برای اولین بار به تیم ملی دعوت کردم. او به مینی‌کمپ تیم ملی دعوت شد و آن زمان تازه تیم زیر ۲۳ سال ایران متوجه شد که چنین بازیکنی وجود دارد که می‌توانند او را به تیم زیر ۲۳ سال دعوت کنند.

در همان مینی کمپی که خیلی‌ها برای برگزاری آن از ما انتقاد کردند، ما علاوه بر محبی بازیکنی چون شهریار مغانلو را هم داشتیم که دیدید آمد و بهترین گلزن فوتبال ایران هم شد. استعدادهایی که در این چند سال آمده باشند و بتوانند جایگزین نسل فعلی بشوند که پا به سن گذاشته‌اند و کم‌کم باید تیم ملی را ترک کنند، نداریم و این موضوع برای فوتبال ما نگران کننده است. ما اکنون باید دفاع وسط، دفاع راست و هافبک وسط پیدا کنیم که انگار نیست و ترکیب تیم ملی هنوز همان ترکیب سال ۲۰۱۸ است. بازیکنانی که هنوز سن بالایی دارند در تیم ملی بازی می‌کنند و دلیل آن کار نکردن ما روی تیم‌های پایه و استعدادهاست. البته همین بازیکنان سن بالا هنوز بهترین بازیکنان تیم ملی هستند؛ باید ببینید که تیم ملی فعلی چه تفاوتی نسبت به تیمی دارد که ما یا کی‌روش بودیم؟ من نگران هستم؛ برنامه‌ریزی نداشتیم و کار و استعدادیابی نشده است و هر مربی که می‌آید باید از همین بازیکنان استفاده کند، چون در تیم ملی هم جایی برای بازیکن‌سازی و تغییر نسل نیست، بلکه این اتفاق باید در لیگ رخ بدهد و بازیکنان از تیم‌های نوجوانان، جوانان یا تیم المپیک به تیم ملی برسند.

تابناک: البته در شرایط فعلی ما حدود دو سال است که دیگر چیزی به اسم تیم زیر ۲۳ سال و تیم المپیک هم نداریم. یعنی سرمربی انتخاب نشده و بنابراین اردو یا مسابقه‌ای هم شکل نمی‌گیرد.

بله، متأسفانه همینطور است. در مدیریتی که مقطعی، کوتاه‌بین و منفعت‌بین باشد، طبیعتاً از این اتفاقات زیاد رخ می‌دهد. اکنون ما یک نفر را سرمربی تیم المپیک هم کردیم، این مربی چقدر وقت دارد؟ یک مربی تیم زیر ۲۳ سال باید وقت کند تیم ملی جوانان و نوجوانان را ببیند که اگر سن آنها دو سه سال دیگر مناسب بود، از آنها استفاده کند. اینکه ما بخواهیم پیش از مسابقاتی دو سه نفر را بیاوریم، انتخاب کنیم و انتظار داشته باشیم نتیجه بگیریم شدنی نیست و دیدیدم که تا به الان اتفاقی رخ نداده است.

تابناک: در صحبت‌هایی که داشتید به فوتبال ژاپن اشاره کردید. ژاپنی که در جام ملت‌ها مقابل ایران شکست خورد و حذف شد و شما می‌گویید آنها هدف گذاری می‌کنند تا در جام جهانی نتیجه بگیرند. چند وقت پیش با این موضوع مواجه بودیم که سرمربی ژاپن گفته بود، آنها به قهرمانی در جام جهانی فکر می‌کنند و در مقابل انگار برای فدراسیون فوتبال ایران، کادرفنی و بازیکنان تیم ملی صعود به جام جهانی یک اتفاق ویژه است در حالی که آسیا ۸ سهمیه مستقیم در جام جهانی ۴۸ تیمی دارد و می‌تواند یک سهمیه هم از پلی‌آف به دست بیاورد. بنابراین صعود به جام جهانی را نمی‌توان برای فوتبال ایران دستاورد دانست. این تفاوت دیدگاه را چطور می‌بینید؟

ابتدا این را بگویم که ژاپن در جام ملت‌ها فقط یک ۴۵ دقیقه بد داشت که منجر به شکست و حذف آنها شد. آدم باید واقع‌بین باشد. اینکه سرمربی ژاپن گفته ما می‌خواهیم قهرمان جهان باشیم، واقع‌بینانه نیست و اگر بتوانند جزو چهار تیم باشند که یک بار هم کره جنوبی توانسته این کار را انجام دهد، دست یافتنی و برای ژاپن یک پیروزی بزرگ است. از طرفی صعود این همه تیم آسیایی یا قاره‌های دیگر به جام جهانی با ۴۸ تیم، می‌تواند باعث افت کیفیت مسابقات شود. شاید از نظر تجاری و تلویزیونی و هواداری جالب شود، اما به نظر من مقدماتی اصلی جام جهانی از خود جام جهانی آغاز می‌شود و مرحله گروهی در اصل انتخابی اصلی خواهد بود. وقتی ۹ تیم از آسیا می‌توانند به جام جهانی صعود کنند، در حالی که نمایندگان آسیا در دوره‌های گذشته ضعیف بودند، جای سؤال دارد.

برای موفقیت می‌توان تعاریف مختلف داشت و موارد مختلفی را ترسیم کرد. من هم اگر مربی تیم بودم، از صعود به جام جهانی خوشحال می‌شدم و کسی نیست که خوشحال نشود، اما باید ببینیم صعود ما چطور بوده و کارهایی که می‌کنیم در جام جهانی بارور می‌شود؟ مثلاً این دوره انتخابی بازی‌ها سبک‌تر است و آیا به بازیکنان جوان‌تر بازی می‌دهیم تا آنها صاحب تجربه شوند و یک تیم ۲۴-۲۳ ساله داشته باشیم که شاید بتوانند حداقل دو جام جهانی را ببینند. من نظر مربی یا مدیران مختلف را نمی‌دانم، اما اینکه سرمربی ژاپن گفته است که قهرمان جام جهانی را هدف قرار دادیم، از نظر من نشدنی است، اما از طرفی نشان می‌دهد از روزی که در جام ملت‌ها باختند برنامه‌ریزی می‌کنند و افقی دارند. آنها وقت می‌گذارند و قطعاً در جام جهانی چهره دیگری از خود نشان می‌دهند. به نظرم در جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه بود که کره جنوبی ۲ بر صفر آلمان را برد و وقتی به کشور برگشتند، هواداران کره جنوبی بازیکنان‌شان را با تخم مرغ زدند. حالا با تخم مرغ زدن بازیکنان کره کار درستی نبود، اما می‌خواهم این را بگویم که تفاوت چقدر است و یک زمان ما پیروزی‌های کوچک را بزرگ می‌کنیم و کسانی دیگر پیروزی‌های بزرگ خود را که خوب هم بود، کوچک جلوه می‌دهند و توقعات بالا می‌رود

تابناک: در شرایط فعلی چقدر وضعیت فوتبال ایران را دنبال می‌کنید؟ آیا دنبال کننده روند تیم ملی و باشگاه‌ها هستید؟

زمانی که در ایران و کمک مربی تیم ملی بودم، تمام هفته تمام بازی‌های لیگ را می‌دیدیم. حتی زمان ویلموتس که بازی‌ها تعطیل بود، بازی‌های دوستانه را هم تماشا می‌کردم و یکی دو بازی لیگ دسته اول را هم دنبال کردم. الان طبیعتاً چون ایران نیستم، بازی‌های مهمی که از تلویزیون پخش می‌شود و بازی‌های تیم ملی را می‌بینم. فوتبال ما دچار حاشیه زیادی شده و فقط افسوس می‌خورم چه مربیان و انسان‌هایی بیرون نشسته‌اند و هیچ مسئولیتی ندارند. نه فقط مربیگری، بلکه حتی مدیریتی هم این افراد بیرون هستند. حاشیه‌ها زیاد شده و از روی نیمکت‌ها اعتراض‌های زیادی به داوری می‌بینیم و اتفاقات خوبی نمی‌بینیم و هرچه جلو می‌رویم، به جای پیشرفت پسرفت می‌کنیم و با این وضعیت من آینده خوبی برای فوتبال ایران متصور نیستم.

وقتی مشخص می‌شود فساد در فوتبال ایران وجود دارد، فقط در مورد آن صحبت می‌کنند، در حالی که عوامل آن مشخص شده، همه آنها را می‌شناسند و هیچ اقدامی نمی‌کنند و این افراد به کار خود ادامه می‌دهند، چه امیدی دارید که فوتبال ایران رشد کند؟ شما می‌بینید انسان‌هایی مثل ابراهیم قاسم‌پور، حسین فرکی، محمد مایلی‌کهن، محمد خاکپور و امثال آنها که نسل‌های قدیمی‌تر از ما هستند کنار گذاشته شده‌اند و شاید حتی خودشان دوست ندارند وارد این محیط باشند و کار دست انسان‌هایی می‌افتد که نه اخلاق دارند، نه تخصص و نه تعهد، طبیعتاً بازدهی فوتبال ما هم از این تفکرات است که در فوتبال‌مان وجود دارد.

تابناک: فوتبال ما اکنون انگار که در چنته یک عده خاص است. مربیانی که از این تیم به آن تیم می‌روند و جابه‌جایی فقط مختص یک سری مربی خاص است و چرخه مربیان تغییر نمی‌کند. یعنی یک مربی از تیمی اخراج می‌شود و بلافاصله راهی تیم دیگری می‌شود و این اتفاقات به شکل عجیبی سال‌هاست تغییر هم نکرده است. برای شما این موضوع سؤال برانگیز نیست که چرا فقط یک سری مربی خاص در این چرخه حضور دارند و انگار یک گروهی این اتفاقات را هدایت می‌کند؟

سؤال برانگیز! این اتفاق سال‌هاست رقم می‌خورد و همه هم دلیلش را می‌دانند. به نظر من بزرگترین مشکل سو مدیریت و مشکل مدیریت فوتبال ایران است. ببینید برای مثال در آلمان هم داریم که مربی برکنار می‌شود و همه جای دنیا هم باید مربی یک روزی برکنار شود یا برود. اگر مربیان همیشه برنده بودند که اصلاً در هیچ کجا مربی عوض نمی‌شد. بعضی مربی‌ها عوض می‌شوند، اما مثلاً دو سال در یک تیم خوب کار کرده و سال سوم وسط کار نتیجه نگرفته و طبیعتاً باشگاه هم نمی‌تواند تمام بازیکنان را تغییر بدهند. مجبور هستند برای اینکه یک هوای جدید و یک تفکر جدید بیاورند، مربی را تعویض می‌کنند. معمولاً در آلمان مربی که کنار گذاشته می‌شوند مدت دو سه ماهی استراحت می‌کند و بعد یک سری تیم‌های مختلف خارج کشور را می‌بیند، تجدید قوا می‌کند، روی تفکراتش فکر می‌کند و با تجدید علم دوباره برمی‌گردد.

اینکه ما از یک شکست به شکست دیگری برویم و از مکانی به مکان دیگر برویم، آن هم بدون داشتن رزومه قوی، در اختیار مربی نیست و یک مربی خودش نمی‌تواند تغییر کند، بلکه یک رئیس باشگاه است که این کار را انجام می‌دهد. اما من معتقدم همانطور که شما گفتید، فوتبال ایران توسط یک گروه یا چند گروه اداره می‌شود که فوتبال ایران را دست‌شان گرفتند که بازیکن دارند، مربی دارند و این کارها را انجام می‌دهند. همه هم می‌دانند و اینها سال‌ها هم بوده‌اند و حالا به نقطه بدش رسیده است، اما خب وقتی عزمی نیست کاری نمی‌شود انجام داد. حالا من یا شما هم بگوییم هیچ اتفاقی نمی‌افتد.

تابناک: اکنون به نقطه‌ای رسیدیم که در موضوع فساد در فوتبال افرادی بودند که در فساد نقش داشتند، نام آنها به صورت علنی اعلام شود، اما همچنان به کارشان در فوتبال ایران در بخش‌های مختلف ادامه می‌دهند که بحث داغ فوتبال در سال ۱۴۰۳ بوده است. این در شرایطی است که رئیس فدراسیون فوتبال آلمان که سال ۲۰۱۶ انتخاب شد، دو سال بعد فقط به این دلیل که یک ساعت هدیه گرفته بود و گویا سود یک شرکت متعلق به فدراسیون را دیر اعلام کرده بود، پس از افشای آن از سمت خود استعفا کرد. چرا شاهد چنین اتفاقی در فوتبال ایران نیستیم؛ استعفای که به جای خود، حتی شاهد برخورد با آنها که در فساد نقش داشتند هم نیستیم. 

یک اصطلاح آلمانی هست که می‌گوید «ماهی همیشه از سرش می‌گنده». در فوتبال ما هم همین است و وقتی که ما فساد داریم و برخوردی نمی‌شود و این افراد در تمام زمینه‌ها به کارشان ادامه می‌دهد، فضا همین می‌شود. فلان شخص را می‌گیرند و می‌گویند این دلال است، فلان آقا را می‌گیرند و می‌گویند این فرد در باشگاهی که بوده رشوه داده و بسیاری از مواردی که خودتان و ما هم می‌دانیم. وقتی برخورد نمی‌شود خب اتفاقی نمی‌افتد و اینها سال‌هاست ادامه می‌دهند و چون برخوردی نمی‌شود، این افراد برای خودشان آینده‌نگری هم می‌کنند تا بازهم بمانند. یکی از بحث‌های که در فوتبال ما وجود دارد و بسیار تیره و تار است، عدم برخورد با افرادی است که فساد می‌کنند. در رده مدیریت، در رده مربیگری، در رده باشگاهی و فدراسیون یا هر جای دیگر، اگر قاطعانه برخورد می‌شد فوتبال ما به اینجا کشیده نمی‌شد.

مثلاً شما ببینید، اینجا (آلمان) بعضی موقع‌ها مثلاً یک شخصی یک کار کوچکی می‌کند و برای مثال دوچرخه می‌دزد! او را سریع دستگیر کرده، دادگاهی می‌کنند، زندانی می‌شود، جریمه می‌دهد و تمام! در فوتبال ما اصلاً چنین اتفاقی نمی‌افتد، حکم هم که صادر می‌شود، حکم صادر شده را مخفی می‌کنند که آبروی این افراد حفظ شود، خب اگر این افراد آبرو داشتند که این کارها را نمی‌کردند. اگر ما در مورد اخلاق صحبت می‌کنیم، پس چرا برخوردی نمی‌شود؟ پس این مسائل نشان می‌دهد که بحث اخلاق در میان نیست، بلکه بحث بی اخلاقی است که پیروز می‌شود، ادامه دارد و جای امیدی هم نیست.

تابناک: انتخابات فدراسیون فوتبال را پیش‌رو داریم و ۱۱ اسفند ماه انتخابات برگزار می‌شود. با روندی که در فوتبال ایران پیش رفته شما امیدی به تغییر دارید که با حضور فردی یا گروهی، تغییر تفکری رقم بخورد تا فوتبال ایران به سمت توسعه برود؟

متأسفانه هیچ امیدی ندارم. دلیلم این است که فوتبال ما تا زمان آقای دادکان که ایشان هم فوتبالی بود، هم تحصیل کرده، شرایط خوبی داشت. پیش از آقای دادکان آقای صفایی‌فراهانی بودند که شاید بشود ایراداتی هم گرفت، اما مدیریت خیلی خوبی داشت و بسیار قوی کار را انجام داد. پیش از ایشان اگر اشتباه نکنم آقای مصطفوی بودند و پیش از آنها هم آقایان عابدینی، نوآموز و ... . یعنی تاریخ ایران را که ببینیم رئیس فدراسیون‌ها اکثراً آدم‌های فوتبالی و تحصیل کرده و داخل این فوتبال بودند، اما جلوتر که آمدیم فوتبال از دست فوتبالی‌ها خارج شد. هر سال که جلوتر رفتیم، ما بهتر نشدیم و بدتر شدیم، از نظر توانایی مدیریتی، از نظر فوتبالی، از نظر اخلاقی و به همین دلایل من امیدی نمی‌بینم. شاید یک سری تغییراتی بشود و آنطور که من شنیدم یک سری آقایان بخواهند دوستانی که دارند را بیاورند سر کار بگذارند تا آنها در فدراسیون نماینده خودشان باشند و خودشان در سایه قرار بگیرند. آنهایی هم که می‌دانند دیگر جایی ندارند، شاید تلاش کنند تا خودشان را با نفرات بعدی در فدراسیون حفظ کنند. اگر انتخابات واقعاً اینگونه پیش برود و اجازه ندهند آدم‌هایی که لیاقت دارند در انتخابات شرکت کنند، امیدی نخواهیم داشت. خیلی‌ها هم به خاطر آبروی‌شان در انتخابات شرکت نمی‌کنند. مثلاً الان اگر به خود من هم بگویند رئیس فدراسیون بشوم، چه کاری می‌توانم انجام بدهم؟ با چند نفر می‌توان این پایه‌ای که ریخته شده را درست کرد؟ اینکه ما بگوییم یک نفر می‌آید، رئیس فدراسیون می‌شود و همه چیز را نجات می‌دهد، شدنی نیست و متأسفانه به همین دلیل امیدی ندارم.

تابناک: طبیعی است وقتی چنین افرادی در فدراسیون فوتبال حضور پیدا می‌کنند، آن اتفاقات در تیم ملی پیش از جام جهانی هم رقم می‌خورد. منظورم شیوه تغییر کادرفنی تیم ملی بود که شما هم جزوی از آن کادر بودید. در این خصوص می‌خواهید صحبت کنید؟

تیم ملی ایران با آقای اسکوچیچ و ما که در کادرفنی کمک مربی بودیم، به جام جهانی صعود کردیم. خودم با آقای اسکوچیچ بعضی مواقع اصلاً تفاهم نظر هم نداشتیم و اختلاف هم داشتیم و این یک چیز مشخصی است که در یک تیم اختلاف نظر هم به وجود بیاید، اما این موارد هیچ موقع به رسانه‌ها کشیده نشد. من نمی‌گویم کادرفنی ما بهترین بود، اما می‌توان گفت یکی از بی حاشیه‌ترین کادرهای فنی تاریخ تیم ملی بود. می‌توانم بگویم هیچ حاشیه‌ای نبود و همه مربیان کارشان را انجام می‌دادند و هر روز ساعت ۹:۳۰ صبح در پک بودند و تا ساعت ۱۸ کار می‌کردیم و اگر مسابقه لیگ هم بود، می‌رفتیم و بازی‌های لیگ را می‌دیدیم. نتایج خوبی هم کسب شد و فقط نتیجه کار کادرفنی نبود، بازیکنان خوبی هم داشتیم و پشتیبانی خوبی هم شد. من با آقای عزیزی‌خادم اصلاً هیچ میانه‌ای نداشتم، ایشان را هم نمی‌شناختم و در انتخابات هم به او رأی ندادم، اما وقتی آمد بالاخره تلاش کرد و تیم به جام جهانی رفت. با این حال پس از آن، رفتاری که با ما و کادرفنی تیم ملی شد و پیش از جام جهانی به نامحترمانه‌ترین شکل ممکن ما را بدون هیچگونه تقدیری کنار گذاشتند.

کجای دنیا دیدید، به مربیانی که تیم را به جام جهانی برده‌اند سه بلیت جام جهانی داده نمی‌شود که بازی‌هایی که خودشان باعث شدند تیم ملی آنجا باشد را از نزدیک ببینند؟ با این حال در همان زمان به گفته یکی از نزدیک‌ترین افراد فدراسیون فوتبال، آقایان برای چه کسانی هزینه کردند که به جام جهانی بروند؟ این را با قطعیت می‌گویم که میلیاردها هزینه کردند تا افراد غیر فوتبالی و نزدیکان خودشان را به جام جهانی ببرند، در حالی که ما را به نامحترمانه‌ترین شکل ممکن کنار گذاشتند و تشکر هم نکردند. حتی پاداشی که حق ما بود و این پاداش بابت صعود به جام جهانی به تیم ملی تعلق گرفت را با یک قانون من درآوردی برای خودشان ایجاد کردند و گفتند این پاداش حضور در جام جهانی بوده؛ این پاداش‌ها را گرفتند و ماشین وارد کردند!

کدام فدراسیون تاریخ فوتبال دنیا با پیشکسوتان و مربیان خودش، با وحید هاشمیان، کریم باقری، مهرداد خانبان و... چنین رفتاری می‌کند؟ آن هم مربیانی که در کادرفنی تیمی حضور داشتند که چنین نتایجی گرفتند، اما آنها را بدون تقدیر و تشکر کنار می‌گذارند. حالا در خصوص دریافت حقوق و دستمزدم اتفاقاتی افتاد که قبلاً درباره آن صحبت کرده‌ام. من بعد از رفتن ویلموتس چند پیشنهاد خوب لیگ برتری داشتم، اما ماندم که نگویند هاشمیان تا فهمید تیم ملی در حال حذف شدن است، تیم را رها دارد. خواستم بگویم که نمی‌ترسم و از مسئولیت فرار نکردم. البته که درخواست اسکوچیچ هم بود و اگر او نمی‌خواست، نمی‌ماندم و ادامه همکاری نمی‌دادم. پیش از آن با آقای علی‌نژاد جلسه داشتم و اصرار وزارت ورزش و جوانان هم بر این بود که بمانم و تیم را کمک کنم. ما پای تیم ملی ماندیم، با شرایط سخت و بی پولی و انتقادها، ساختیم اما موقع پاداش و رفتن به جام حهانی، آقایان بودند که برای چشیدن این لذت‌ها به هر حرکتی دست زدند.

تابناک: به نظر شما چرا چنین شرایطی در فوتبال ما رقم خورده است؟

وقتی می‌گوییم چرا فوتبال ما به این روز افتاده، ببنیید که آقای محمد خاکپور کجاست؟ آقای حمید علی‌دوستی کجاست؟ وحید هاشمیان کجاست؟ مهدی مهدوی‌کیا کجاست؟ سایر پیشکسوتان کجا هستند؟ خب اینها باید فوتبال ایران را بسازند. من ۱۱ سال در فوتبال آلمان و بوندسلیگا بازی کردم. کسانی که اینجا هستند، می‌دانند ۱۱ سال قرارداد گرفتن در بوندسلیگا و گرفتن بالاترین مدارک مربیگری از فدراسیون فوتبال آلمان، چقدر سخت است. ببینید چه برخوردی می‌شود و خب به همین دلایل است که فوتبال ما از این افراد خالی می‌شود و آدم‌های بی‌لیاقت و ناتوان در مدیریت می‌آیند و این سمت‌ها را می‌گیرند. حالا شما بیایید در مورد اخلاق و سایر مسائل صحبت کنید. خب طبیعی است مسائلی که امروز در فوتبال‌مان می‌بینیم و اینکه فوتبال ایران به اینجا رسیده، بیخود نیست. اینکه کریم باقری، وحید هاشمیان، مهرداد خانبان و قربانعلی‌پور را پس از زحمتی که کشیدند و تیم را به جام جهانی بردند را از تجربه جام جهانی محروم کنید، اجازه آینده‌سازی به مربیان ایرانی ندهید و فرصت را به جوانان آینده‌دار پرتغالی! بدهید، آیا فوتبالی و منطقی است؟

تابناک: حیف است افرادی چون شما از فوتبال ایران دور باشند. آیا دوست ندارید در فوتبال خودمان به کار ادامه بدهید؟

من سال گذشته پیشنهادی از یک تیم لیگ برتری داشتم که به نتیجه نرسید. آقای درویش، آقای محمود خوردبین و آقای حمید استیلی هم سال پیش با من تماس گرفتند و خواستند به عنوان کمک مربی تیم پرسپولیس کمک کنم، اما بنا به دلایلی که داشتم، از آنها تشکر کردم و پیشنهادشان را قبول نکردم. واقعیت این شرایطی که الان در فوتبال ایران می‌بینیم، آدم‌ها را دل زده می‌کند. یادم هست که یک روزی آقای مخبر، معاون اول یک برنامه آنلاین گذاشته بود و در اخبار هم پخش شد که افراد نخبه به ایران برگردند و کمک کنند. حالا من خودم را نخبه نمی‌دانم، اما کار را در بالاترین سطح را دیده‌ام. اگر الان هم در آلمان زندگی می‌کنم، به خاطر خانواده‌ام است وگرنه ایران را خیلی دوست دارم و یک دقیقه هم دوست ندارم اینجا باشم. با این حال وقتی آقای مخبر می‌آید و این صحبت‌ها را می‌کند و بعد مشخص می‌شود که او از طریق پسرش یا افراد دیگر در برکناری مربی‌های تیم ملی نقش داشته، چه انگیزه‌ای می‌ماند؟ دلیل‌تان چیست که می‌پرسید آینده فوتبال ایران را چطور می‌بینید؟ اصلاً نیازی به سؤال نیست وقتی از همان رأسی که با هم صحبت کردیم این بی‌اخلاقی‌ها را می‌بینید.

ایرانی دارای ضریب هوش بالایی است و در تمامی پست‌های مهم در ایران و خارج ایران توانسته پیشرفت کند و کارهای مهمی انجام دهد. این موضوع در مربیگری هم هست، اما زمانی که مربیان جوان و با استعداد با منابع روز و علم روز همراه نباشند، نمی‌توانند فقط با استعداد، خلاقیت و تجربه که معمولاً از مربیان قدیمی با خطا یا اشتباه چیزی آموخته‌اند، موفقیتی کسب کنند یا با مربیان دوره دیده بین‌المللی رقابت داشته باشند. این همان موقعیت عالی است که برای نالایق‌ها فراهم شده. من یک ایده‌هایی در این زمینه دارم که شاید انجامش کمی زمان‌بر شود و شاید هم اصلاً انجامش ندهم. طبیعتاً فوتبال حال و روز خوبی ندارد و من خودم واقعاً با بی‌میلی فوتبال را دنبال می‌کنم. نه فقط من، با خیلی دوستان دیگر که صحب می‌کنم، می‌گویند قدیم‌ها بازی‌های تیم ملی و باشگاهی را با علاقه می‌دیدند، اما الان خیلی‌ها از فوتبال دل زده شده‌اند. بازی وحدت مقابل پرسپولیس هم ۸۰ هزار تماشاگر داشت، اما اکنون چرا اینطور شده و ورزشگاه‌ها خالی است؟ الان هم فوتبال ایران شلوغ است، اما در فضای مجازی شلوغ و پلوغ شده و واقعاً فوتبال جذابیتش را از دست داده است.

تابناک: در هر صورت نمی‌توان از فوتبال و مربیگری هم دور بود و خب شاید بهتر باشد مربیانی چون وحید هاشمیان در فوتبال ایران مربیگری کنند.

همانطور که گفتم، من سال گذشته از پرسپولیس برای کمک مربی پیشنهاد داشتم. یک پیشنهاد لیگ برتری هم بود که در دو نوبت با من صحبت کردند و از نظر ساختاری خوب بودند، اما در نهایت با مربی دیگری به نتیجه رسیدند. پیشنهادی هم از لیگ دسته اول داشتم. با این حال شرایط فوتبال ایران اکنون خوب نیست، اما دوست دارم اگر روزی پیشنهادی را قبول می‌کنم، در باشگاهی باشد که از نظر ساختاری شرایط خوبی داشته باشد. نه به خاطر پول و قرارداد، فقط از این جهت که از نظر سخت‌افزاری امکانات خوبی داشته باشد تا بتوان کاری کرد و تیم را بالا آورد. من مربیانی را می‌بنیم که خیلی زود به زود تیم عوض می‌کنند و به تیم‌های دیگر می‌روند، اما من همچین کاری نخواهم کرد و دوست دارم به تیمی بروم که حرفه‌ای باشد. یک زمان درباره تیم هوفنهایم صحبت کردم و در برنامه ۹۰ اسم این تیم را بردم که آقای فردوسی‌پور نامش را یادداشت کرد و گفتم این تیم برنامه‌ریزی کرده و به زودی به بوندس‌لیگا می‌آید که آن زمان هوفنهایم در بوندسلیگای ۴ بود. حالا هوفنهایم چند سال است به بوندسلیگا آمده، به لیگ قهرمانان رفته، مربیان بزرگی چون ناگلزمان را ساخته و این ساختار را داشته است. من نمی‌گویم همه چیز باید مهیا باشد، اما برای من قابل قبول نیست که شما به یک تیم شهرستانی بروید، اما تیم‌تان در تهران تمرین کند. مردمان آن شهر چطور با این تیم ارتباط برقرار کنند وقتی می‌بینند حتی یک بازیکن بومی در تیم شهرشان نیست؟

من تمام دوره‌های مربیگری را دیدم، پله پله از لیگ پنجم آلمان شروع کردم، در تیم‌های پایه هامبورگ کار کردم، در تیم ملی مربیگری کردم، مدرک پرولایسنس مربیگری گرفتم، مدرسه فوتبال راه‌اندازی کردم، مدرک انستیتوی ورزش آلمان را گرفتم و خب این مدارک را نگرفتم که از آنها استفاده نکنم. با این حال وقتی تجربه تیم ملی ایران را دیدم که چه رفتاری با ما شد، با آقای اسکوچیچ و سایرین شد، زخم خیلی بدی بود. این زخم به ما خورد، چون منافع یک سری آدم در جاهای دیگری بود و اصلاً منافع تیم ملی ایران نبود. اگر منافع تیم ملی ایران بود که تیم ایران در جام جهانی به آن نتایج مواجه نمی‌شد. در آینده کسانی که این کار را کردند، هم در این دنیا قصاص می‌شوند و هم در آینده از آنها نام خواهند برد. شما ببینید، از آقای دادکان همیشه به خوبی اسم برده می‌شود، اما کسان دیگری هم هستند که وقتی اسم‌شان بیاید، هزاران کلمه دیگر کنار اسم‌شان می‌آید. بودن مهم است، اما بعضی مواقع آدم‌های خوبی هستند و می‌مانند و بعضی مواقع هم آدم‌هایی که می‌خواهند تحت هر شرایطی باشند، بیایند و دست‌شان را در جیب‌شان کنند و روی نیمکت تیم ملی بنشینند. نمی‌دانم این چه ارزشی دارد و این بی اخلاقی‌ها و ناجوانمردی‌ها را چطور می‌خواهند جواب بدهند.

تابناک: برکناری کادرفنی تیم ملی در آن زمان فقط خواست فدراسیون فوتبال و بازیکنان نبود و طبیعتاً از بالاتر این اتفاقات افتاد. با این حال بازیکنان در این میان به ابزاری تبدیل شدند تا علیه کادرفنی کودتا کنند. شما در این باره چیزی شنیدید؟

من از اینجا شروع می‌کنم که اگر آقای کارلوس کی‌روش با تیم ملی کلمبیا و مصر به جام جهانی رفته بود، احتمال ۹۹.۹ درصد ما در جام جهانی ۲۰۲۲ قطر روی نیمکت تیم ملی ایران بودیم. برای چه این کار را کردند با کادری که نتیجه گرفت و تیم را به جام جهانی بردند؟ من به شما می‌گویم که با اسکوچیچ جز کار، هیچ دوستی و رفاقتی نداشتیم. اختلاف داشتیم، مثل هر کادری که در گذشته هم اختلاف داشتند. حتی زمانی که ما بازی می‌کردیم هم مشکل و اختلاف و درگیری بود و اکنون هم وجود دارد. زمانی که من بازیکن بودم، چند سالم بود؟ طبیعتاً آن زمان نسبت به الان که ۴۸ ساله هستم، بیشتر تحت تأثیر قرار می‌گرفتم. من بازیکنان را مشکل نمی‌بینم، بلکه مشکل آنهایی بودند که بازیکنان را انگولک کردند؛ اشخاصی که منافع‌شان در این بود که ما برویم و اشخاص دیگری بیایند که از کنار آنها سود ببرند. سود آنها هم حالا یا دلاری بود یا جایگاهی بود یا اینکه برای آینده خود چنین کاری کردند. کاری که کردند درست نبود یا حداقل به آن شکلی که انجام دادند، درست نبود.

در هیئت رئیسه فدراسیون فوتبال آقایان (به جز میرشاد ماجدی) برای برکناری کادرفنی تیم ملی، امضا دادند و بعد برای برد بی اثر مقابل ولز، پاداش دلاری گرفتند. اما آیا برای نتیجه مقابل انگلستان و آمریکا و عدم صعود تیم ملی به مرجله بعد، کسی بازخواست شد؟ کسی جریمه شد؟ وجدان نعمتی است که برخی‌ها از آن بی بهره هستند. 

تابناک: خب در آن مقطع ما مهدی طارمی و علیرضا جهانبخش را دیدیم که برای کودتا به نهاد ریاست جمهوری رفتند. دیگر چنین اتفاقی را در هیچ کجای دنیا نمی‌توانید ببیند.

من هم این موضوع را شنیدم، اما چون ندیدم نمی‌توانم درباره آن صحبت کنم. این بازهم ضعف بالاتر است. من اگر جای مخبر در نهاد ریاست جمهوری بودم و می‌گفتند بازیکنان تیم ملی می‌خواهند اینجا بیایند، دستور می‌دادم که آنها را راه ندهند و می‌گفتم که به فدراسیون فوتبال بروند، چون ما در نهاد ریاست جمهوری کارهای خیلی مهم‌تری را باید برای کشور انجام بدهیم. در یک مدیریت قوی و دارای سلسه مراتب، تیم از طریق کاپیتان (جلسه تیمی بازیکنان) به سرپرست تیم موضوعات را منتقل می‌کند، سپس موضوعات از سرپرست تیم به رئیس فدراسیون و از رئیس فدراسیون به وزیر ورزش و وزیر ورزش منتقل می‌شود و این یک روند سالم است. یک زمان در آلمان و یکی از تیم‌های باشگاهی من، کاپیتان تیم نزد مدیر رفت و از نحوه تمرینات مربی ایراد گرفت و همان موقع گفتند اگر این رفتار بازیکن یک بار دیگر رفتارش را تکرار کند، کنارش می‌گذاریم. بعداً هم این بازیکن را به نحوه دیگری کنار گذاشتند که با بازی ندادن و تمدید نکردن قرارداد این کار را کردند، در حالی که بازیکن با سابقه تیم بود. چون آن بازیکن اکنون مربی شده، نمی‌توانم نامش را ببرم، اما آن زمان مدیر باشگاه پشت مربی ایستاد و این یعنی مدیریت.

به طور مثال اگر زمان خود ما بازیکنان دور هم جمع می‌شدند و می‌گفتند بیایید جلسه بگذاریم که مثلاً آقای علی دایی را خط بزنیم و او در جام جهانی ۲۰۰۶ نباشد، هرگز این کار را نمی‌کردم. این را فقط مثال گفتم نه اینکه چنین اتفاقی افتاده باشد، اما شاید خیلی بازیکنان در چنین جلسه‌ای شرکت می‌کردند و من هرگز شرکت نمی‌کردم. آدم‌ها خودشان باید تصمیم بگیرند که چه کاری انجام بدهند، چون انسان‌ها وجدان دارند و به نظرم همه چیز فوتبال نیست. زمانی به من پیشنهاد پست‌های مدیریتی هم در فوتبال ایران شد و آقای سلطانی‌فر خواست که من به باشگاه پرسپولیس بروم. حتی برخی خواستند کاندیدای ریاست فدراسیون بشوم که همه این موارد را رد کردم. الان دوران سختی را می‌گذرانم وقتی می‌بینم که افراد بی لیاقت در پست‌های بزرگ و روی نیمکت‌ها نشسته‌اند. دلم فقط برای فوتبال ایران می‌سوزد، من که دارم در اینجا زندگی‌ام را می‌کنم. آدم نباید انسانیتش را فدا کند، چون بالاخره فوتبال تمام می‌شود و این دوران هم می‌گذرد. به نظر من در دنیا نیرویی وجود دارد که آدم‌ها نتیجه کارشان را در این دنیا و در آن دنیا خواهند گرفت.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

کلمات کلیدی وحید هاشمیان

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.