در این یادداشت آمده است: ناکامی کیانوش رستمی در بازیهای آسیایی جاکارتا را میتوان از منظری فراتر از حیطه ورزش بررسی کرد.
کیانوش رستمی نمادی از نگرش و رویکرد کرمانشاهیها بود. کیانوش گریزان از فعالیت جمعی و گروهی، بیتوجه به حرکت و کنش در قالب یک تیم و آوارکردن بغض و ناراحتی بر سر خود. او ابتدا و البته از چند سال پیش تصمیم گرفت به صورت انفرادی تمرین کند، بیتوجه به اینکه اصل ورزش آمیخته به کوشش جمعی است.
تلاشی خودسرانه و تک روانه که تنها فرسایش جسم و روحاش را به دنبال داشت. شاید در کوتاه مدت این تاکتیک جواب میداد که البته در المپیک ریو جواب داد؛ اما در بلندمدت این روش جواب نمیدهد کما اینکه بعد از المپیک ریو، در مسابقات جهانی و سپس بازیهای جاکارتا جواب نداد.
این رویه و روند هم به کرات در کرمانشاه دیده میشود و کوششهای جمعی در کرمانشاه یا شکل نمیگیرد یا به سرعت به شکست میانجامد.
کیانوش در انتخاب هدفی که متناسب با توان و ظرفیتش باشد هم دچار اشتباه محاسباتی شد. خود در ویدئویی که در اینستاگرام منتشر کرده از این میگوید که بدنش به دلیل افزایش وزن جا نیفتاده بود. نکته ای که کورش باقری هم بر آن صحه گذاشت.
حال این موضوع را بگذارید در کنار اصرار او در انتخاب وزنههای سنگینی که قرار بود این 'بدن جا نیفتاده' بردارد. تلاشهای ناکام کرمانشاهیها برای انتخاب مسئولی در حد یک استاندار در تمام این سالیان بیشباهت به رویکرد و رویه کیانوش نیست.
کیانوش در انتخاب هدف و تاکتیکهای رسیدن به آن نیز دچار اشتباه محاسباتی دیگری شد. او به جای آنکه ابتدا کسب مدال خود را حتمی کند به بلند پروازی و شکستن رکورد و احیاناً ضرب شست نشان دادن به حریف هم وطن خود فکر میکرد.
این در حالی بود که هم به لحاظ مسئولیت ملی و هم به جهت فردی، وی میبایست پیش از هر چیزی به کسب مدال فکر میکرد بعد به مسائل دیگر. هدف گذاری او از اول اشتباه بود. اینکه هدف بسیار بزرگ و فراتر از ظرفیت و امکانات برگزینی طبیعی است که سرانجامی جز ناکامی ندارد. جالب است که این مسیر را قبلاً کیانوش رستمی در آوردگاه جهانی هم رفته بود و به در بسته خورده بود اما باز هم تکرار آن تجربه در جاکارتا، نشان میدهد که این مسئله لزوماً یک تصمیم اشتباه یا غرور و لجبازی نیست بلکه ریشه در نگرش کلی ما دارد.
کورش باقری در صحبتهای خود مقصر ناکامی کیانوش را رئیس فدراسیون وزنه برداری اعلام کرده که در برابر خواستههای کیانوش کوتاه آمد. جالب است که بدانید رئیس فدراسیون وزنه برداری یعنی جناب علی مرادی هم کرمانشاهی است!
کیانوش از بعضی رفتارها احتمالاً دلگیر است. این را از نحوه رفتار و تعاملاش با فدراسیون و راهی که از اردوی تیم ملی وزنهبرداری جدا کرد میتوان حدس زد. همان زمان ناکامی در مسابقات جهانی وزنه برداری در برابر پرسش مجری شبکه خبر تلویزیون جمله عجیبی گفت: «شکست خوردم تا ببینم مسئولان باز هم از من سراغ میگیرند»! این استدلال به اندازهای عجیب و در نوع خود جالب توجه است که میتوان بر آن تفسیرهای زیادی نگاشت. یکی از آنها نپذیرفتن مسئولیت شکست است و یافتن بهانه حتی اگر خنده دار و غیرقابل باور باشد که برای ما مسبوق به سابقه است.
نکته دیگر تمایل به مظلوم نشان دادن و رفتن در نقش ستم کش ماجراست که این هم برای ما پدیدهای غریب نیست.
حال در نقطه مقابل، سهراب مرادی است. کسی که از آمدن کیانوش رستمی که قهرمان المپیک بود به وزن خودش نهراسید. مؤدبانه و منطقی گفت حریفی ندارد و شانس اصلی کسب مدال طلا است، بی حاشیه تمرین کرد آنهم به شکل گروهی و در اردوی تیم ملی. حتی زمانی هم که شهرداری اصفهان خانه اهدایی را از او پس گرفت داد وهوار راه نینداخت و فقط تمرین کرد و تمرین. زمانی هم که پای وزنه رفت برای خودش هدف گذاری درست کرد. ابتدا کسب مدال طلا و بعد شکستن رکورد؛ به هر دوی آن هم رسید.
8066
کیانوش رستمی نمادی از نگرش و رویکرد کرمانشاهیها بود. کیانوش گریزان از فعالیت جمعی و گروهی، بیتوجه به حرکت و کنش در قالب یک تیم و آوارکردن بغض و ناراحتی بر سر خود. او ابتدا و البته از چند سال پیش تصمیم گرفت به صورت انفرادی تمرین کند، بیتوجه به اینکه اصل ورزش آمیخته به کوشش جمعی است.
تلاشی خودسرانه و تک روانه که تنها فرسایش جسم و روحاش را به دنبال داشت. شاید در کوتاه مدت این تاکتیک جواب میداد که البته در المپیک ریو جواب داد؛ اما در بلندمدت این روش جواب نمیدهد کما اینکه بعد از المپیک ریو، در مسابقات جهانی و سپس بازیهای جاکارتا جواب نداد.
این رویه و روند هم به کرات در کرمانشاه دیده میشود و کوششهای جمعی در کرمانشاه یا شکل نمیگیرد یا به سرعت به شکست میانجامد.
کیانوش در انتخاب هدفی که متناسب با توان و ظرفیتش باشد هم دچار اشتباه محاسباتی شد. خود در ویدئویی که در اینستاگرام منتشر کرده از این میگوید که بدنش به دلیل افزایش وزن جا نیفتاده بود. نکته ای که کورش باقری هم بر آن صحه گذاشت.
حال این موضوع را بگذارید در کنار اصرار او در انتخاب وزنههای سنگینی که قرار بود این 'بدن جا نیفتاده' بردارد. تلاشهای ناکام کرمانشاهیها برای انتخاب مسئولی در حد یک استاندار در تمام این سالیان بیشباهت به رویکرد و رویه کیانوش نیست.
کیانوش در انتخاب هدف و تاکتیکهای رسیدن به آن نیز دچار اشتباه محاسباتی دیگری شد. او به جای آنکه ابتدا کسب مدال خود را حتمی کند به بلند پروازی و شکستن رکورد و احیاناً ضرب شست نشان دادن به حریف هم وطن خود فکر میکرد.
این در حالی بود که هم به لحاظ مسئولیت ملی و هم به جهت فردی، وی میبایست پیش از هر چیزی به کسب مدال فکر میکرد بعد به مسائل دیگر. هدف گذاری او از اول اشتباه بود. اینکه هدف بسیار بزرگ و فراتر از ظرفیت و امکانات برگزینی طبیعی است که سرانجامی جز ناکامی ندارد. جالب است که این مسیر را قبلاً کیانوش رستمی در آوردگاه جهانی هم رفته بود و به در بسته خورده بود اما باز هم تکرار آن تجربه در جاکارتا، نشان میدهد که این مسئله لزوماً یک تصمیم اشتباه یا غرور و لجبازی نیست بلکه ریشه در نگرش کلی ما دارد.
کورش باقری در صحبتهای خود مقصر ناکامی کیانوش را رئیس فدراسیون وزنه برداری اعلام کرده که در برابر خواستههای کیانوش کوتاه آمد. جالب است که بدانید رئیس فدراسیون وزنه برداری یعنی جناب علی مرادی هم کرمانشاهی است!
کیانوش از بعضی رفتارها احتمالاً دلگیر است. این را از نحوه رفتار و تعاملاش با فدراسیون و راهی که از اردوی تیم ملی وزنهبرداری جدا کرد میتوان حدس زد. همان زمان ناکامی در مسابقات جهانی وزنه برداری در برابر پرسش مجری شبکه خبر تلویزیون جمله عجیبی گفت: «شکست خوردم تا ببینم مسئولان باز هم از من سراغ میگیرند»! این استدلال به اندازهای عجیب و در نوع خود جالب توجه است که میتوان بر آن تفسیرهای زیادی نگاشت. یکی از آنها نپذیرفتن مسئولیت شکست است و یافتن بهانه حتی اگر خنده دار و غیرقابل باور باشد که برای ما مسبوق به سابقه است.
نکته دیگر تمایل به مظلوم نشان دادن و رفتن در نقش ستم کش ماجراست که این هم برای ما پدیدهای غریب نیست.
حال در نقطه مقابل، سهراب مرادی است. کسی که از آمدن کیانوش رستمی که قهرمان المپیک بود به وزن خودش نهراسید. مؤدبانه و منطقی گفت حریفی ندارد و شانس اصلی کسب مدال طلا است، بی حاشیه تمرین کرد آنهم به شکل گروهی و در اردوی تیم ملی. حتی زمانی هم که شهرداری اصفهان خانه اهدایی را از او پس گرفت داد وهوار راه نینداخت و فقط تمرین کرد و تمرین. زمانی هم که پای وزنه رفت برای خودش هدف گذاری درست کرد. ابتدا کسب مدال طلا و بعد شکستن رکورد؛ به هر دوی آن هم رسید.
8066
کپی شد