تتر (USDT) معروفترین ارز دیجیتال باثباتی است که احتمالاً همه شما با آن آشنایی دارید. این ارز دیجیتال قبل از چاپ یک توکن تتر، یک دلار آمریکا از بازار خریداری میکند. این بدین معناست زمانی که یک دلار آمریکا از جریان مبادلات خارج میشود، یک تتر وارد گردش میشود. بنابراین قیمت تتر در طول سالیان گذشته بهصورت ثابت باقیمانده است.
نوساناتی کمتر از ۱۰ سنت در بازار ارزهای دیجیتال کمتر مورد توجه قرار میگیرد؛ اما در صورتی که این اتفاق برای ارز دیجیتال باثباتی نظیر تتر رخ دهد، این مسئله حائز اهمیت میشود.
خب با این حال مشکل ارزهای دیجیتال باثبات چیست؟ آیا اتفاق خوبی نیست که سرانجام ارزهای دیجیتالی وجود دارند که علیرغم نوسان بالای برادران بیثباتشان در بازار، میتوانند قیمت خود را حفظ کرده و ثابت بمانند؟
جواب این سؤال درواقع خیر است.
همین اواخر تتر ۴ درصد نوسان داشت و نرخ برابری خود را در برابر دلار علیرغم دلارهایی که به قول خودش در بانک نگهداری میکرد، از دست داد.
نگاهی گذرا به تاریخچه پولاگر بخواهیم تاریخ مفصل پیدایش و تکامل پول را بهصورت وقیحانهای در دو جمله خلاصه کنیم، با این دو مورد روبرو میشویم:
پولهای باارزش ذاتی (مثل طلا)
پولهای باارزش ظاهری (مثل پولهای فیات)
هرکدام از این پولها مزایا و مضرات خودش را دارد اما این باور بهطور عمومی پذیرفتهشده است که زمانی که دولتها (نهادهای صاحباختیار عرضه پول) پایدار هستند، پول باارزش ظاهری رواج و کاربرد بیشتری پیدا میکند. در سمت دیگر، با پدیدار شدن سایه جنگ و مشکلات سیاسی، قیمت طلا به دلیل افزایش تقاضای مردم جهت خرید آن و خلاص شدن از شر پولهای فیات، افزایش مییابد.
نگاهی گذرا به تاریخچه ارزهای دیجیتالتبادل معمولی بین ارزهای باارزش ذاتی و ارزهای باارزش ظاهری فرصتی را بهطرف قدرتمند میدهد. آنها میتوانند در شرایط جنگی یا ثبات سیاسی برانگیخته شده و با به حرکت درآوردن این چرخه همیشگی سبب سودآوری شوند. بحران مسکن در سال ۲۰۰۷ باعث کاهش شدیدی در ارزش دلار آمریکا و افزایش تندی در قیمت کالا و اجناس شد.
در این هنگام بود که بیت کوین، اولین ارز دیجیتال، به وجود آمد و تحلیلگران برای طبقهبندی آن بین یکی از دو دسته ذکرشده به جنبوجوش افتادند.
برخی آن را با این دلایل در دسته ارزهای باارزش ذاتی قراردادند:
میزان محدودی داشت. (۲۱ میلیون واحد)ارزش آن با تقاضایی که برایش وجود داشت، تعیین میشد.برخی دیگر نیز با استدلالی که داشتند آن را در دسته ارزهای باارزش ظاهری قراردادند:
این ارز دیجیتال معاوضه پذیر (تبدیلپذیر) بود.بیت کوین حالت فیزیکی نداشت و ناملموس بود.در حالی که عدهای برای نوسان آن روی منطق «این یک ایراد نیست و یک خصیصه است» (its-not-a-bug-its-a-feature) پافشاری کردند، برخی دیگر آن را موضوعی اخطار آمیز در نظر گرفتند. این مسئله بسیاری را به همان نقطهای که پدربزرگانشان در طول سالهای تورمزای جنگ جهانی دوم رسیدند، هدایت کرد. آنها برای در امان ماندن از تأثیر تورم، پولی که در اختیار داشتند را به باثباتترین ارز شناختهشدهی زمان خود تبدیل میکردند.
ظهور ارزهای دیجیتال باثبات (استیبل کوینها)آغاز عملیات ضرب سکه و تثبیت نرخ آن با ارزهای فیات توسط مردم یک مسئله حتمی اما مستلزم زمان بود. برخی حتی تلاش کردند نرخ آن را با کالا تنظیم کنند. این مورد به همان دلیل که بیشتر آمریکاییها چینیها را به خاطرش سرزنش میکنند، پر از اشکال است؛ نرخ ارز شناور یا کنترلشده (Dirty Float).
در طول کنفرانس برتون وودز که سال ۱۹۴۴ برگزار شد، برترین اقتصاددانان از ۴۴ کشور حاضر نیز به نتیجه مشابهی دست یافتند. با این اوصاف شاید نظام نرخ ثابت ارز (fixed-exchange-rate system) برای زنده کردن دوباره اقتصاد جهانی لازم بود.
کمتر از ۳۰ سال بعد، آمریکاییها مجبور شدند از نظام نرخ ثابت ارزی بهنظام ارزی شناور آزاد بخشی (partially free float) حرکت کنند. این نظام تا حدودی آزاد محسوب میشد چراکه حکومتها قادر به خریدوفروش ذخایر ارزی خود و کشورهای دیگر در بازارهای آزاد بودند.
به موضوع ارزهای دیجیتال باثبات برگردیم. آنها نیز مدعیاند که یک نظام نرخ ثابت ارزی برای انتقالی ساده بین ارزهای سنتی و ارزهای دیجیتال به وجود آوردهاند. قطعاً اگر بتوانند چنین چیزی بسازند، موفق هم خواهند شد!
مشکلات ارزهای دیجیتال باثباتقبل از اینکه وارد مشکلات فنی ارزهای دیجیتال باثبات شویم، در ابتدا به عنصر انسانی دخیل در آن اشارهکنیم.
دستکاری توسط برخی نیروهاتتر که از آن بهعنوان بزرگترین دارنده بازار ارزهای دیجیتال باثبات یاد میشود، به ایجاد توکنهای جدید بدون خرید مقدار معادل دلاری متهم شده است. این یک مشکل حسابرسی است. تا زمانی که یک قدرت مرکزی وجود دارد، عنصر خطا و سوءنیت انسانی باقی خواهد ماند.
حتی اگر قرارداد هوشمندی درست کنیم که دلار آمریکا (یا هر ارز دیگری) بخرد و به ازای آن استیبل کوین جدید چاپ کند، این مشکل پابرجا میماند.
سرعت گردش پول تعداد دفعاتی است که پول در یک دوره زمانی معین دستبهدست میشود. اگر این نرخ گردش بسیار بالا یا بسیار پایین باشد، سبب کاهش قیمت میشود. استیبلکوینها یک ارز یا کالا را از جریان حذف کرده و کمبود مصنوعی (Artificial Scarcity) به وجود میآورند. ازنظر فنی، این کمیابی به دلیل نرخ برابری یک به یک نباید وجود داشته باشد. ولی ازلحاظ عملی، هیچ حوزه قضایی ارز دیجیتال صادره از یک نهاد غیردولتی را نمیپذیرد و بهجای آن تقاضای دلار خواهد کرد.
پس بااینکه روی کاغذ، نرخ برابری یک به یک به افزایش ارزش استیبلکوین منجر میشود، اما در عمل قیمت آن به دلیل تقاضای تورم کاهی شده (deflated demand) افت خفیفی را تجربه میکند.
ارزهای دیجیتال باثبات غیرمتمرکز نیستنداستیبلکوینها صادرکنندگانی دارند که توکنها را میسازد. این با مفهوم غیرمتمرکزسازی در تضاد است؛ مگر اینکه من، شما و هرکس دیگر برای ساخت استیبلکوین مشابه فرصت برابری داشته باشیم، نظیر فرایندی که در استخراج بیت کوین اتفاق میافتد. پس با این حساب خبری از غیرمتمرکزسازی نیست. ارزهای دیجیتال باثبات متمرکز بهمثابه بانکهای بزرگی هستند که سقوط آنها در مخیله کسی نمیگنجید تا اینکه شاهد فروریختن آنها یکی پس از دیگری بودیم.
ارزهای دیجیتال باثبات تورمزا هستندایجاد یک واحد استیبلکوین و حذف یک واحد ارز فیات به ازای آن از چرخه اقتصادی یک امر تورمزا است. معاوضه یک واحد استیبل کوین با یک واحد فیات هیچ فعالیت اقتصادی به وجود نمیآورد و این باعث میشود ارزهای دیجیتال باثبات تورمزا باشند. چراکه پول فیات حذفشده از اکوسیستم اقتصادی سوزانده یا تخریب نمیشود و بهعنوان بخشی از اکوسیستم باقی میماند. سازندگان این کوینها پول فیات پشتوانه را در بانکها نگهداری کرده و بانکها نیز آن را بهصورت وام بین مردم پخش میکنند؛ درنتیجه پول فیات قفلشده سبب افزایش موجودی و بروز تورم میگردد.
ارزهای دیجیتال باثبات سبب کاهش مبنای مالیاتی میشونداگر با معامله ارزهای دیجیتال به سود رسیدید، باید مالیات سود حاصله را بپردازید. اما اگر تریدری هنگام بازار نزولی استیبلکوینی بخرد، سود عائده از این عمل نیازی به محاسبه مالیات ندارد. با این حساب تعداد مالیاتدهندگان و مقدار مالیات جمع شده کاهش مییابد. بدون وجود مالیات عملکرد دولت مختل شده و درهم میشکند. این موضوع با وضعیت زیمباوه و ونزوئلا متفاوت است. در این کشورها دولت صدمهای ندیده و اقتصاد آنها سقوط کرده است. اولین ثمره نبود یک دولت ایجاد اغتشاش نه لسه فر (رویکردی که به عدممداخله دولت در امور اقتصادی میپردازد).
بیشتر بخوانید: دستوری که به کاهش ۹۶ درصدی ارزش پول ونزوئلا منجر شد !
یک جایگزین – توکن با پشتوانه داراییاین توکنها که بانام توکنهای اوراق بهادار (Security Token) نیز شناخته میشوند، شانس بهتری برای فائق آمدن بر مشکلات استیبلکوینها دارند. پشتوانه این توکنها یک دارایی نهفته است که میتواند سهام شرکت، زمین و املاک یا محبوبترین دارایی ۲۰۰۰ سال اخیر یعنی طلا باشد.
این داراییها به دلیل ارزش ذاتیشان، ثبات قیمتی بیشتر و نقدینگی کمتری دارند. از طرفی این توکنها سبب افزایش نقدینگی داراییها بدون تأثیر بر روی ثبات قیمت آنها میشوند. اگر خوب به آن فکر کنید، این همان چیزی است که در اولین روزهای شکلگیری عرضه اولیه سهام (IPO) وجود داشت. اگر شما مالک یک شرکت گسترده و بزرگ باشید قادر به فروش یکجای آن نخواهید بود، در عوض باید مالکیت آن را به قسمتهای کوچکتری تقسیم کرده و تکههای کوچکتر را به فروش رسانید. این سرآغازی بر پیدایش سهام شرکتها بود.
هرچند سهام شرکتها جزء داراییهایی هستند که شدیداً قانونگذاری شدهاند و از این رو خرید سهام چندین شرکت از حوزههای قضایی متفاوت کار دشواری است. یا حداقل برای یک سرمایهگذار کوچک این مورد صادق است. این همان نقطهای است که توکنهای اوراق بهادار وارد ماجرا میشوند. با طی کردن پروسه شناخت مشتری (KYC) و بررسی «اشخاص دارای ریسک سیاسی» (PEP) و جلوگیری از پولشویی (AML) شما قادر به خرید سهام چندین شرکت از حوزههای قضایی مختلف خواهید بود.
پیشبینیهای اولیهدر حالی که متعارفسازی فرایند KYC ممکن است چند ماه تا چند سال طول بکشد، اولین حرکت میتواند از سوی داراییهایی نظیر طلا که علاقهمندان زیادی دارد و نسبت به حوزههای حقوقی متفاوت بیتأثیر است، صورت پذیرد.
استفان جرجلی (Stefan Gergely)، مؤسس آئوروس، دراینباره میگوید:
روی هم رفته نقدینگی افزایش مییابد؛ احتمالاً قیمتها نیز بیشازپیش تثبیت شوند. به عقیده من در بلندمدت نیز تأثیر قوی بر روی کاهش اتفاقات ناگواری مانند پتانسیل بروز یک بحران مالی دیگر مشاهده کنیم؛ چراکه مردم جایگزین زیستپذیری برای ارزهای خود خواهند داشت.
قراردادهای هوشمند شفافیت و عملکرد صحیح کل سیستم را تضمین میکند که باعث اعتبار و پذیرش بیشتر توکنهای با پشتوانه دارایی میگردد. اما با این حال ارائه محصولات پیچیده مالی به مردمی که در حال تقلا برای فهمیدن کیف پولهای دیجیتالی و ارزهای دیجیتال هستند، بهنوعی یک کالا چپانی خواهد بود.
مشکلات حل نشدهبرخی مشکلات حلنشده دیگر ازجمله ایردراپها و توکنهای هدیه وجود دارند که اساساً به مردم پول رایگانی میدهند که هرگز ارزشگذاری نشده است. اگر من ۱۰٬۰۰۰ توکن ABC (یک توکن ساختگی) تهیه کنم و قادر باشم آن را به ۱ اتریوم تبدیل کنم، نباید ارزش آن را معادل ۱ اتریوم قرار دهم چراکه برای آن کاری انجام ندادهام. بهطور میانگین ICO ها نزدیک به ۲ الی ۵ درصد موجودی کل توکنهایشان را بهعنوان هدیه و ایردراپ به کاربران میدهند. یکی از دلایلی که موجب افت قیمت اتریوم (ETH) شده نیز همین است.
این مشکلات همینجا تمام نمیشود. اقتصادهای غیرعادی تأثیر بازدارندهای بر روی سرمایهگذاران دارد. این مفهوم بهطور خلاصه توسط سایمون اوون، مشاور داخلی آئوروس، تشریح شده است.
من هیچگاه به کمپینهای توکنهای هدیه علاقهمند نبودهام. من چرایی انجام این کار را توسط ICO ها درک میکنم اما این کار بیشتر شبیه به یک ضعف و ایراد است. دیدگاه من به این موضوع در ۳ مورد خلاصه میشود.
بیشتر توکنها، حتی توکنهای کاربردپذیر بدنام نیز بیشتر اوقات مانند اوراق بهادار و سهام عمل میکنند؛ زیرا تصور میشود ارزش آنها متناسب با میزان موفقیت پروژه واقعی افزایش یابد.اگر شما توکن خاصی را قبل از دوستانتان یا شبکه افراد دوروبرتان تهیه کنید، شما نیز علاقه بیچون و چرایی برای معرفی این توکن به آنها خواهید داشت. چراکه شما به پروژه ایمان دارید و میخواهید دوستانتان را حین سود بردن ببینید. با این کار پوشش ریسک را نیز انجام دادهاید.صرفنظر از اینکه شما انگیزهای دارید که دیگران را تشویق به خرید توکن میکند، هر انگیزهای که توسط شرکت با این هدف به وجود آمده باشد، به نظر من شانس بالاتری برای فراری دادن سرمایهگذارانی دارد که در ارزشگذاری یک پروژه مهارت دارند.راه پیش روبااینکه ۱۰۰ کیف پول بزرگ بیت کوین دربرگیرنده قسمت عمده بیت کوینها هستند، اما جامعه به این ارز دیجیتال باور دارد و آن را غیرمتمرکز میداند.
همچنین بخوانید: گنجینههای اسرار؛ ۹ آدرس کیف پول معروف بیت کوین
بیت کوین یک ارز موازی است که قیمت آن تحت تأثیر ارزهای فیات قرار نمیگیرد. رکود فعلی بازار ارزهای دیجیتال ما را به سالهای ۱۹۴۴ میبرد.
اقتصاددانان برتر ارزهای دیجیتال باثبات را راهحلی برای کمک به عبور از این دوران سخت میدانند. نظام نرخ ثابت ارزی ۵۰ سال قبل منجر به رکود اقتصادی شد. استیبلکوینها نیز در صورتی که بررسی نشوند، باعث تکرار دوباره تاریخ شده و حرکت به راه افتاده غیرمتمرکزسازی را نابود خواهد کرد.
بهطور خلاصه مردم فکر میکنند که پیشروی از تمرکززایی بهسوی تمرکززدایی یک حرکت خطی است. تاریخ به ما آموخته که این یک حرکت دایرهوار و گردشی است. راه بازگشت بهسوی متمرکزسازی از استیبلکوینها میگذرد. ارزهای دیجیتال باثبات پلی بهسوی تمرکززدایی نیستند، بلکه نمایی از پلههای پنروز هستند که تمامی ندارد.
منبع: ccn