بارها در صف مردم می دیدم وقتی از بلندگو صدای نزدیک شدن نوحه هیات پیرنظر که هیات علی اکبر نام دارد به گوش انبوه مردم عزادار و نظاره گر عبور هیاتهای سینه زنی و زنجیرزنی در خیابان اصلی شهر امام خمینی بگوش می رسید به هم می گفتند حاج ملامیرزاست. صدایی خوش و صاف و شاداب داشت و بگمانم حدود شصت سال نوحه خوانی کرد.
از دوران کودکی او را می شناختم. از نوحه خوان های معروف شهرم دزفول بود در محله پیرنظر که هیات آن چند دهه از معروفترین و شلوغترین نزدیک به دویست هیات عزاداری در مراسم بی نظیر تاسوعا و بخصوص عاشورا در دزفول بود.
بارها در صف مردم می دیدم وقتی از بلندگو صدای نزدیک شدن نوحه هیات پیرنظر که هیات علی اکبر نام دارد به گوش انبوه مردم عزادار و نظاره گر عبور هیاتهای سینه زنی و زنجیرزنی در خیابان اصلی شهر امام خمینی بگوش می رسید به هم می گفتند حاج ملامیرزاست. صدایی خوش و صاف و شاداب داشت و بگمانم حدود شصت سال نوحه خوانی کرد.
شغلش لبنیاتی بود و بهترین ماست و پنیر محلی را که عشایر اطراف برایش می آوردند در بازار قدیم عرضه می کرد و کسی را کمتر یارای رقابت با کیفیت اقلام لبنی او بود. پیش از ظهر جنسش تمام میشد و به خانه می رفت.
از کودکی فلج بود و غالبا بدون کمک دیگران با دست و پا در مجالس حرکت می کرد.
برای رفت و آمد به مغازه موتور خاص افلیجی ها را داشت پاهایش تا زانو کاملا بی حس بودند
این ضعف جسمی که تا آخر با او بود هیچ ترلزلی در روحیه قوی او ایجاد نکرد و او را در امور مالی وابسته به کسی نکرد.
وقتی بنا بود به بالای ماشین برود و برای هیات نوحه بخواند او را بلند میکردند و بر روی جایگاه می نشاندند بعدها تصمیم گرفت با ماشین بدون پدال رانندگی کند.
هیچگاه از او نپرسیدم چند کلاس سواد دارد و از کی و چرا فلج شده و از چه زمانی مداحی و نوحه خوانی کرده است.
حاج ملامیرزا روحانی مهر جزو چند نوحه خوان پیشکسوت دزفول بود.
اغلب همترازهای او اکنون سر در نقاب خاک کشیده و در جوار مولای بی کفن شان سیدالشهدا همنشین شده اند.
دراین تردیدی ندارم که معامله باحسین ودستگاه او هم سودصددرصدخالص دارد وهم محبوبیت فراگیردردل مردم پدید می آورد و هم روزی زیاد ونام ویادخوش وماندگاردردوران حیات و پس ازمرگ برای معامله کنندگان به دنبال دارد.
خبر درگذشتش را که شنیدم متاثر شدم اما به دلیل کسالت عارض شده که در بیمارستان بستری بودم نتوانستم درمراسم تشییع این پیرغلام اباعبدالله شرکت کنم ولی تلفنی به فرزند بزرگش آقا غلامحسین تسلیت گفتم و پیام تسلیتم در مجلس قرائت شد.
غلامحسین در مراسم پدر که در مسجدجامع که از بناهای تاریخی دوره سلجوقی است می گفت عموانگارروزعاشوراست ازبس مردم بی وقفه می آیندومی روند.حق هم همین بود. مردم قدرشناسندوقدرنیکان خالص وامام حسینی را می دانند.
حج ملامیرزابااین بدن علیل درجنگ هم فعال بود.
در تیپ وبعدها لشکرحضرت ولیعصر (عج)دزفول شرکت می کردوباخواندن نوحه های رزمی به رزمندگان روحیه می داد.
دریگانهای رزمی قرائت دعای کمیل وتوسل وزیارت عاشورا هم داشت.
درایام سال اگرکسی ازدنیامی رفت درمراسم ختم اووبگمانم داوطلبانه وبدون دعوت و توقع دریافت
کمک مادی شرکت می کرد و باصدای خوشی ک داشت تلاوت قرآن می کرد.
برای ختم مرحوم مادرم درسال ۶۳که به دلیل بیماری قبلی دربیمارستان افشاروبعدها الزهرا بستری بودهردوبیمارستان مورداصابت موشکهای رژیم بعث قرارگرفتند و مادرم ازدنیارفت آمدوقرآن خواند.
درکارهایی که می کرد
توقع تشکروسپاسی ازکسی نداشت احساس دین خاصی نسبت به مردم ودستگاه اباعبدالله الحسین درخودداشت.
ازبرنامه های من در رفتن به دزفول دردوران اقامتم دراهوازوپس از آن درتهران که همیشگی شده است حتماسرزدن به درمغازه اوبود.
تعامل خوبی با مشتریان ک غالبا زنهای خانه دار بودند داشت.
با مردم بسیار خوش رو و خوش اخلاق بود با جملاتی مهرآمیز حال شان را می پرسید.
اولین بار در که بامادرم برای خریدماست به مغازه اش رفتیم پنج شش سال داشتم ازمادرم شنیدم که گفت دا(مادر)حج میرزا آدم خوبی است واین درجانم نقش بست.
پیش وپس ازانقلاب
درنوجوانی وجوانی
درهرتاسوعا وعاشورادرهیاتش باافتخار بانوحه هایش سینه زدم.تقریباهمه اعضای هیات او به خودمی بالیدندکه نوحه خوان شان حج ملامیرزاست که درمیان نوحه خوانهاکمترنظیری درسابقه وصداو آهنگ سازی نوحه هادارد.
لااقل ازدوسه مداح قدیمی وبرتردرمراسم عاشورای بینظیر دزفول بود
به در مغازه اش که می رفتم.
آهنگ نوحه هایی را که برای تاسوعا و عاشورا آماده و تمرین کرده بود برایم می خواند و نظرم رامی خواست.
ید طولایی درآهنگ سازی نوحه ها داشت نمیدانم چقدر بامقامات موسیقی آشنابود.بعضی آهنگهای نوحه های اودردزفول سالهابر سرزبانهابود نوحه هایی مثل :
اللهم صل علی محمد وآل محمد
اکبر به میدان میرود نیکوجوان شبه پیمبر
یاربی یاالله آه یاربی یاالله
ویا این نوحه که درمراسم تشییع باشکوهش پخش شد؛
می رود میدان اکبرلیلا
الله الله تبارک الله
به ندرت پیش می آمد آهنگهایی ک ساخته بودموردپسندهیات واقع نشود اگرچنین حسی می کرد زود نوحه راعوض می کرد ونوحه دیگری رامی خواند.
معمولا در مسیر پنج تا شش کیلومتری مراسم عصرتاسوعاوعصرعاشورا دویا سه دونوحه می خواند .در دزفول ازقدیم رسم بر این است که مردم در طول مسیرحرکت هیاتهای عزاداری به نوحه خوانها وازجمله اوشالهای رنگی نذری به نیت شفایافتن مریضان وبرآورده شدن حاجاتشان می دهندکه به دوگونی می رسید ک غالبا وبلافاصله بین مردم توزیع می شد.هرکس شالی می گرفت سال بعددههاشال نذری درهیاتها توزیع می کرد واین رسم همچنان در دزفول پابرجاست.
حدود سه دهه ذاکر گرانقدراهل بیت جناب حاج غلامعلی خاشع کمک اودرنوحه خوانی محله پیرنظر در این دوروزبود
حج ملامیرزاسالهای اخرعمرطولانی اش دربسترافتاده بودچندسال قیل داغدارمرگ همسروفادارش بود
این اواخربرروی ویلچرمی نشست وجابجا می شدوتحرکنیم بندسابق رانداشت
بااینهمه درمجالس عزای سیدالشهداشرکت
می کرد وشنونده بود.
گاه به رغم ناتوانی ازاومی خواستندهمچون سابق برایشان نوحه بخواند که می خواند.
هرسال درمنزلش پنج روزدردهه دوم محرم روضه خانگی که دردزفول ماامری بسباررایح وپسندیده است داشت این روضه بعدها به منزل پسرش منتقل گردید.
درآخرین باری که بابرادرعزبزم حاج حسن آقارجایی که معلم بازنشسته و ازچهره های پرتلاش ومحبوب درخدمت به ایتام ومساکین دزفول درموسسه خیریه فاطمه الزهراست به عیادت و دیدارحج ملامیرزا درمنزلش رفتیم تا درکتاربسترش نشستم فوری پرسید حجی نوحه هاراازتهران آورده ای؟ خنده ای کردم وگفتم بله
سالهاازمن نوحه خواند.سرنوحه راغالبامی دادکه این نوحه هااکنون درآثارم چاپ شده اند.
به دلیل احترامی که برای شعرای اهل بیت قائل بود در اوقاتی ک به درمغازه ا ش می رفتم تا با او دست می دادم دستم رامی کشیدتاببوسد که دستم راکتارمی کشیدم .اغلب تا درکنارش می نشستم به لهجه شیرین دزفولی لبخندزنان می گفت د دامش. یعنی دستت رابده تاببوسم ومن ازشدت تواضع وبزرگی این مردشگفت زده می شدم ودربرابراصرارش استنکاف می کردم عجیب اینکه او این تقاضا راجلوی شاگردومشتریانش ازمن دچنی کرد وابایی هم از این نداشت دست کسی که ازاواقلاپانزده سال جوانتربودواز کودکی با نوحه هایش سینه زده راببوسد. می دانستم اوباابن کار به من درس بزرگی وادب وتواضع ومهرمی آموزد.
اواکنون یک هفته است ازمبان ما رفته ومهمان مولایش اباعبدالله درسرای آخرت است .می دانم درقبرازاو به بهترین وجه سوال وجواب ورفتارشده است.لابدبه او گفته اند آرام وخرسندباشد که دربرزخ مهمان امام حسین است و
حساب وکناب اوبا مولایش ابیعبدالله.
درمهرماه ۱۳۹۳ درمراسم تجلیل ازپیرغلامان اهل بیت دراهوازازاوتقدیروبه اولوح سپاس اهداشد.
دیشب فرزند ارشدش فیلمهای مراسم تشییع دفن وترحیم رابرایم ارسال کرد.همه رادیدم ودیدم که
مردم هم درتشیبع وهم درختمش برایش سنگ تمام گذاشته اند .حق اوهم همین بود.تازه این رفعت دردنیاست .بگمانم سالها نام ویاداو در ذهن وجان ودل مردم شهرماندگاراست هرچندنسل جدیدازاووامثالش نامی نشنیده باشد.
مسولان شهربایدازاوتقدیری ماندگاربکتند.شش دهه نوحه خوانی امرساده ای نیست که از کنار آن بسادگی بگذرند.
به هنرمند گرامی جناب علی آقای صدیقی راد رادوشاعرجمندجناب سیدحبیب حبیب پورگفتم بایددنبال شودنام میدان یاخیابانی بنام اودرشهرباشد. اگر چه پیشکسوتان دیگری همچون حاج یوسف حاجی طالب وحاج ملامحمدحسبن آل مبارک وحاج ملاعبدالرضادزفولی و... که ازبزرگان این عرصه درپنج دهه اخیر نوحه خوانی اند هم باید قدرشان دانسته شود ونام ویادشان مانا باشد.
حج ملامیرزای عزیز ودوست داشتنی مااکنون درکتارهمسرش درشهیدآباددزفول مزاری نورانی دارد.
محرم حسینی در دزفول اگرچه همیشه تروتازه و پرشور است ولی باصدای امثال حج ملامیرزا وحج یوسف وحجی آل مبارک وحج ملاعبدالرضا شوروصفای دیگری داشت.
تردید ندارم ملامیرزا در جوار اباعبدالله مقام بسیار خوبی در جنت حق داشته و خواهد داشت.
من تاحدودی دستگاه امام حسین رامی شناسم ومی دانم حسین فاطمه بسیار بسیارقدرشناس وکریم است وامیدمن وما به اشاره و نگاه کریمانه او در لحظه سخت یوم الورود به منزل ابدی است.
به خود میبالم از دزفولم که شهری صددرصد حسینی است و در سابق علمایی که در عراق ساکن بودند و به دزفول می آمدند می گفتند میخواهیم به حسینیه برویم چون در دهه اول محرم شهر یکپارچه سیه پوش و پر ازعلم عزا و بیرق و هیات و تکیه و مجلس عزای امام حسین می شود.
سلام همیشه مابرحسین و اهل بیت رسول خدا.
این نوشته اندک ادای دینی به حاج ملامیرزا روحانی مهر نوحه خوان شهیر و مخلص محله قدیمی مسجد و محله پیر نظر دزفول است.
خدایش بسیار بیامرزد.