اگر نگاه عشق‌محور پرستویی باعث شده که حاج‌کاظم کمافی‌السابق قهرمان رخ‌دادها تلقی شود، دیدگاه مبتنی بر عقل کیانیان اما چندان بین ایرانیان خریدار ندارد. مگر نه آن‌که سلحشور در آژانس شیشه‌ای هم بد فهم شد و تبدیل به بازی‌گر منفور شد؟ کیانیان در این ایام اخیر اگر چه بارها به نفع معترضین موضع‌گیری کرد و حتی رسماً اعلام کرد که در جشنواره‌ی فجر حضوری نخواهد داشت ولی بر مدار شعار زنده باد مخالف من، این نظر را هم ابراز کرد که دیگر شورش را درنمی‌آورد و جشنواره را تحریم نمی‌کند.

به گزارش جماران؛ حسین قدیانی روزنامه نگار در کانال تلگرامی خود نوشت:

 تا همین چند سال پیش هر وقت دلم می‌گرفت، سی‌دی آژانس شیشه‌ای را می‌گذاشتم و های‌های برای مظلومیت عباس اشک می‌ریختم. آژانس شیشه‌ای برای من در حکم یک روضه‌ی مصور بود، نه فیلمی سینمایی.

بنده‌ی خدا حاتمی‌کیا چقدر در تیتراژ آژانس شیشه‌ای اصرار داشت که بگوید این اثر را بر اساس واقعیت نساخته. از قضا همه برعکس کارگردان فکر می‌کردند. ای بسا که غم و غربت عباس و عباس‌ها را از نزدیک با گوشت و پوست و استخوان خود لمس کرده بودند. حتی حاج‌کاظم و سلحشور را هم بارها در زندگی واقعی خود دیده بودند؛ یکی نماد عشق بود و از شهادت حرف می‌زد، دیگری سمبل عقل بود و از امنیت سخن می‌گفت.

در آژانس شیشه‌ای هر کسی مسافر جایی بود و شگفتا! آن کسی که مقصدش از همه دورتر بود، از همه زودتر به مقصود رسید؛ عباس. در واقع جز کاراکتر عباس که با سفر از عرش به فرش، پرونده‌اش در سکانس آخر فیلم بسته شد، الباقی شخصیت‌ها هم‌چنان دارند همان نقش خود را در آژانس شیشه‌ای بازی می‌کنند.

 پرویز پرستویی هنوز هم حاج‌کاظم است و هنوز می‌خواهد از اعتبارش، برای یاری‌رسانی مایه بگذارد. یک روز برای زلزله‌زده‌ها استوری می‌گذارد و دگر روز برای رسیدگی به محرومین کپشن می‌نویسد. اینک پرویز پرستویی می‌خواهد علاوه بر رزمنده‌های شهرستانی، حتی برای شهناز تهرانی هم حاج‌کاظم باشد. عجیب آن‌که رضا کیانیان هم هم‌چنان همان سلحشور آژانس شیشه‌ای است و به همه‌ی امور از دریچه‌ی عقلانیت نگاه می‌کند.

 اگر نگاه عشق‌محور پرستویی باعث شده که حاج‌کاظم کمافی‌السابق قهرمان رخ‌دادها تلقی شود، دیدگاه مبتنی بر عقل کیانیان اما چندان بین ایرانیان خریدار ندارد. مگر نه آن‌که سلحشور در آژانس شیشه‌ای هم بد فهم شد و تبدیل به بازی‌گر منفور شد؟ کیانیان در این ایام اخیر اگر چه بارها به نفع معترضین موضع‌گیری کرد و حتی رسماً اعلام کرد که در جشنواره‌ی فجر حضوری نخواهد داشت ولی بر مدار شعار زنده باد مخالف من، این نظر را هم ابراز کرد که دیگر شورش را درنمی‌آورد و جشنواره را تحریم نمی‌کند.

اگر صد روز پیش سوپرانقلابی‌ها علیه کیانیان می‌نوشتند، این موضع میانه اما سبب شد که این بار جماعت سوپرمعترض بریزند سر سلحشور. میانه‌روی همین قدر در کشور ما مهجور است. ما در ایران دنبال قهرمان می‌گردیم، نه عقل.

هنوز هم که آژانس شیشه‌ای را نگاه می‌کنیم، حق را می‌دهیم به حاج‌کاظم؛ حتی آن‌جا که با دست رفت توی شیشه‌ی آژانس تا متعاقباً اسلحه بچسبد به دستش. عشق به سلحشوری در ذات ماست؛ نفرت از سلحشور هم. ما هنوز هم حاج‌کاظم را بهتر از سلحشور درک می‌کنیم...

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.