سال 1397 با تدبیر مقام معظم رهبری به نام "حمایت ازکالای ایرانی" نام گرفت؛ عنوانی که محتوای آن بیانگردغدغه های جدی مقام معظم رهبری درباب اقتصاد کشوراست؛ موضوعی که بیش از یک دهه مورد تاکیدایشان قرارمی گیرد.
سال 1397 با تدبیر مقام معظم رهبری به نام "حمایت ازکالای ایرانی" نام گرفت؛ عنوانی که محتوای آن بیانگردغدغه های جدی مقام معظم رهبری درباب اقتصاد کشوراست؛ موضوعی که بیش از یک دهه مورد تاکیدایشان قرارمی گیرد.
امروزکالای ایرانی متاسفانه درعرصه رقابت مظلوم واقع گردیده والبته واردات بی رویه متهم ردیف اول این پرونده است وبا وجود تمامی تلاش های به عمل آمده همچنان اقتصاد کشورمان را نشانه رفته وهرروز، وضعیت به مراتب بدتر وبدترمی شود.
کالای ایرانی می تواند انتخاب اول مصرف کنندگان ایرانی باشد؛ کالایی که با کیفیت باشد وبا قیمتی مناسب عرضه گردد؛ اما چه می شود که ایرانی کالای خارجی – هرچند بی کیفیت- را بر محصول ملی ترجیح می دهد وبا افتخارجنس خارجی را ازخریداران طلب می نماید.
در باب حمایت ازتولید ملی ومبارزه با قاچاق کالا تا دلتان بخواهد؛ مقاله وگزارش چاپ گردیده ومسئولان محترم الی ماشاء الله سخنرانی می نمایند وهمایش ها یکی پس ازدیگری برگزار وبیانیه پشت بیانیه! اما نتیجه چه؟!
امروز 8 فروردین سال 1397 است ویک سال زمان داریم تا منویات رهبرانقلاب درباب حمایت ازکالای ایرانی را محقق سازیم – هرچند 50 درصد- اما آیا مسئولان محترم ودستگاه های ذیصلاح به آنچه تحت عنوان ممنوع بودن واردات کالایی که شبیه آنها در داخل تولید می شود،عمل خواهند کرد؟
سال گذشته؛ رهبرمعظم انقلاب سال را به نام "اقتصاد مقاومتی؛ تولید واشتغال" نامیدند وهمان روزهای اول سال همگان شروع کردند به حمایت واستقبال ازبیانات رهبروستاد وکمیته تشکیل دادند وجلسه وجلسه وهمایش وگردهمایی و...
مسئولان محترم کشورنیک سخن می گویند وخوب برنامه ریزی می نمایند وبسیارخوب هم پی گیرمصوبات هستند اما معلوم نیست که پیگیر یها به کجا می انجامد؟ مگرمی شود باور کرد که قدرت جلوگیری ازورود کالاهای خارجی را نداریم! مگرمی شود باورکنیم که مرزهایمان قابل کنترل نیستند؟ مگرمی شود باورکرد که تولید درکشورمان به کماء می رود وهیچکس دراندیشه درمان آن نباشد!
من قصد دارم گزارشی ازحال وروزتولید وصنعت درمازندران بدهم؛ واردات بی رویه درد مزمن وبی درمانی است که از دو دهه پیش به جان اقتصاد وصنعت استان افتاده وخساراتی برجای گذاشته بی نظیر!
آنانی که نسخه نجات بخش اقتصاد وصنعت مازندران را با خصوصی سازی تجویز نمودند آیا می دانستند که امروز چه برسرصنعت واشتغال مازندران خواهد آمد؟ اگر می دانستند وعالمانه این تصمیم را گرفتند که خداجوابشان را دهد واگرسهوی بوده ودوراندیشی درکارنبوده بازهم باید دعاگوی کسانی بود که کار را به ناکاردانان سپردند وصنعت را به اینجا رساندند!
چرا وچگونه است که بزرگ ترین کارخانه تولید کننده کاغذ دراستان فعالیت نماید وهزاران کارگر و خانواده اشان چشم به چرخ های این کارخانه بدوزند وکاغذهای خارجی دربازارایران جولان دهند ودراین میان دلالانی که هیچگاه پرونده اشان در دادگاه ملت گشوده نشده ونخواهد شد؛ ازاین آشفته بازار سود کلان ببرند و کالای ایرانی و کارگرایرانی به خاک سیاه بنشینند!!
قبول کنیم که کالای ایرانی را ایرانی به ذلت کشیده وامروز آه از نهاد رهبرعزیزمان بلند می شود که چرا اینگونه!
چگونه است که بیش ازیک دهه؛ سال های شمسی درلزوم حمایت از تولید واشتغال وکالای ایرانی وکارگران نامگذاری می شود و رهبرتاکید دارند که همگان عزمشان را جزم نمایند تا تولید واشتغال از بن بست ها خارج شود و... دغدغه های رهبر انقلاب چه زمانی پایان خو اهد یافت؟ آیا تدبیری اساسی وعملی صورت خواهد گرفت؟
حمایت ازکالای ایرانی؛ تولید ملی و کارگرایرانی باید ازمرزهای شعار و سخنان زیبا فراتر رود و همه مردانه به میدان عمل بیایند وهرکس به اندازه خود برای اعتلاء و سربلندی تولید ایرانی و کالای وطنی پیشقدم شوند تا سال 97 در تاریخ ایران وایرانی ثبت وضبط گردد!
آری می توان با پدیده شوم واردات مقابله کرد؛ می توان کالای ایرانی را درسبدخرید ایرانیان نهادینه کرد؛ می توان امیدواربود که تولید درایران احیاء واشتغال جان بگیرد ومی توان ... به شرط این که همه به عزت ایران وایرانی بیاندیشیم!
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار
محمد درخشنده