به گزارش روز شنبه ایرنا در این گزارش می خوانیم: برخی با طرحهای شعارهای نادرست درصدد بازگرداندن کشور به شرایط گذشته هستند، این جمله فریدون همتی استاندار قزوین بود که در بازدید از شرکت شمس آذر، تولیدکننده آرد و ماکارونی در قزوین، گفت و افزود: مردم شعارها و وعدههای نادرست و غیرواقعی را از شعارهای صحیح و واقعی تشخیص میدهند.
این گفتههای همتی را میتوان در یک کلام 'هشدار درباره عوامفریبی و پوپولیسم' ارزیابی کرد، به خصوص وقتی به سخنان دیگر او در این بازدید توجه شود؛ از آن رو که استاندار قزوین در ادامه اظهارکرد: در ابتدای دولت یازدهم تورم 44 درصد بود و قیمت ارز و سکه به شکل نجومی در حال رشد بود اما این دولت با همه مشکلات و محدودیتها توانست تحریمها را از پیش روی کشور و مردم بردارد و با وجود کاهش قیمت نفت موفق شد تا تورم را تک رقمی کند و قیمت ارز و سکه را به ثبات نسبی برساند و تولید را نیز رونق ببخشد.
همتی با بیان اینکه در این دولت شاهد افزایش غیرمعقول و ناگهانی قیمتها نبودیم؛ گفت: در ابتدای این دولت اقتصاد کشور نرخ رشد منفی داشت اما اکنون با رشد مثبت اقتصادی مواجه بوده و شاهد افزایش سرمایهگذاری داخلی و خارجی هستیم.
** اعتماد بحران آفرین به پوپولیسم
این روزها که مباحث انتخاباتی و مناظرهها و... جریان دارد؛ گفتگو و هشدار درباره موج پوپولیسم یا عوامفریبی در کشور به ترجیع بند اظهارات کارشناسان رسانهای و اجتماعی بدل شده است.
ابراز نگرانی درباره پوپولیسم و فریب افکار عمومی محدود به مسئولان و سیاستمداران نمانده و کارشناسان دانشگاهی نیز یکی پس از دیگری در این باره هشدار میدهند. یکی از این هشدارها را یک استاد حوزه رسانه و ارتباطات میدهد؛ 'وقتی جامعهای به شکافهای طبقاتی دچار میشود و برخورداری و نابرخورداری در آن شکل میگیرد و حاشیهها در جامعه رشد میکنند، بستر پوپولیسم فراهم میشود و جریانهای پوپولیستی شکل میگیرد' اینها را هادی خانیکی میگوید.
**خودشان از خودشان قهرمان میسازند
این فعال سیاسی و استاد دانشگاه علامه طباطبایی معتقد است افرادی که در راس جریانهای پوپولیستی هستند، خودشان از خودشان قهرمان میسازند و خود را شخصیتهایی ابرمرد با شعارهای منجیگرایانه و راهحلهایی کوتاهمدت برای حل مسایل جامعه مطرح میکنند.
'چلچراغ' به بهانه ظهور مجدد جریانهای پوپولیستی در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، با هادی خانیکی گفت ,گویی کرد تا از عاقبت اعتماد به پوپولیستها بگوید.
** تعریف 'پوپولیسم' چیست؟
خانیکی در پاسخ به سوالی درباره ماهیت و چیستی این پدیده میگوید؛ عوامفریبی یا پوپولیسم جریانی است که گرچه به دوران پیشامدرن تعلق دارد؛ اما جوامع مدرن هم نتوانستند خودشان را از این پدیده رها کنند؛ به خصوص در عرصه سیاست. آنچه بهطور عام از پوپولیسم استنباط میشود، شکلگیری جریان سیاسی ـ اجتماعی است که با تظاهر به انقلابیگری و ابراز تمایل به ایجاد تغییرات سریع و فراگیر سعی میکند حمایت گسترده طبقات متوسط و پایین جامعه را در مواقع بحرانی به دست آورد و اساسا بر هیجانها، خواستههای مبهم و توقعات فزایندهای که در جامعه شکل گرفته، متکی میشود و صورتهای مختلفی مثل انباشته کردن یا تجمیع خواستههای مشترک این گروهها و طبقات را به دنبال دارد.
** تفاوت جریانهای پوپولیستی با جنبشهای مدنی
به باور این استاد دانشگاه علامه طباطبایی؛ جریانهای پوپولیستی با جنبشهای مدنی هر جایی که با تشکیل اعضا و نهادها و طرح برنامهها و سیاستهای معین شکل میگیرند؛ تفاوت دارد. جریانهای پوپولیستی بیشتر جنبه ناپایدار دارد و به باورها و اعتقاداتی تکیه میکند که غالبا اشاعهپذیر هستند و سازماندهیهای موقت و فصلی دارند. این جریانها فاقد انسجام است و بهطور کلی بر پایه خصوصیاتی شکل میگیرد که ناپایدار و به گونهای مردمفریبانه است.
** شکلگیری جریانهای پوپولیستی بر بستر جهالت و محرومیت
شکلگیری جریانهای پوپولیستی را باید محصول وضعیت و ساختارهای اجتماعی دانست که به گونهای با آسیبها و تنگناهای مختلف مواجه هستند جریانهای پوپولیستی خودشان جزو علایم وجود بحرانها و آسیبهای اجتماعی، چالشها و ابرچالشهای بحرانزای اقتصادی و اجتماعی هستند که باعث میشوند جامعه از ماهیت شکل یافته و سامان مدنی خود دور شود. وقتی جامعهای به شکافهای طبقاتی دچار میشود و برخورداری و نابرخورداری در آن شکل میگیرد و حاشیهها در جامعه رشد میکنند؛ بستر پوپولیسم فراهم میشود و جریانهای پوپولیستی شکل میگیرد.
** پوپولیستها برای دستیابی به قدرت چه میکنند؟ وعدههای سر خرمن!
به اعتقاد خانیکی، پوپولیسم برای مشکلات عمدتا ریشهدار جامعه که حل سریعشان دشوار است؛ ایجاد وعده میکند و میگوید میتواند سریعا مشکل را حل کند.
افرادی که در رأس جریانهای پوپولیستی هستند، خودشان از خودشان قهرمان میسازند و خود را شخصیتهایی ابرمرد با شعارهای منجیگرایانه و راهحلهایی کوتاهمدت برای حل مسائل مزمن جامعه مطرح میکنند و به همین دلیل هم هست که میتوانند بخشهایی از جامعه را که از مشکلات حاد پیش رو رنج میبرند؛ در سطوحی با خود همنوا کنند. رویکردها و شعارهای پوپولیستها نهتنها با روشهای علمی و بنیادین فاصله دارد؛بلکه اساسا در خیلی از مواقع از شیوههای عقلانی و تجربههای راهگشا هم دور است. جنبشهای پوپولیستی ابهامزا و ابهامزی است.
به گونهای که در ابهامها شکل میگیرد و سعی میکند که از چیزهایی استفاده کند که به نوعی هیجانها و عواطف را برمیانگیزد؛ از اعتقادات جامعه، افسانهها و اسطورهها بهره میگیرد و سعی میکند خود را به جای قهرمانان و منجیها قرار دهد. سیاستهای تخریبی را در برابر سرمایههای اجتماعی و سیاسی یک جامعه در پیش میگیرد و در برابر عقلانیت موجود میایستد. دوگانهسازی میکند و با دو یا چند پهلو حرف زدن تلاش میکند خود را از آن چیزی که جامعه با آن مواجه است؛ مبری کند. به همین دلیل هم هست که در بسیاری از مواقع جنبشهای پوپولیستی و شخصیتهای پوپولیستی خودشان را به جای شخصیتهای انقلابی، روشهای انقلابی و در موضع مدیران انقلابی یعنی کسانی که راهحلهای سریعی برای مشکلات دارند و میتوانند جامعه را نجات دهند؛ قرار میدهد.
**پوپولیستها و بازی با ارزشها!
این تحلیلگر ارشد سیاسی و اجتماعی تاکید میکند: پوپولیستها سعی دارند تا به صورت جدی آن دسته از جوامع سیاسی را که مبتنی بر نظام نمایندگی هستند، به چالش بکشند و به نوعی خودشان را همذات با آرمانهای درونی جامعه نشان دهند. پوپولیستها درواقع از ارزشهای بنیادین دور هستند.
شخصیت افراد پوپولیست و جنبشهای پوپولیستی نهتنها خودشان از ارزشهای اخلاقی به دور هستند؛ بلکه سعی میکنند جامعه را دچار نوعی بحران اخلاقی کنند. در عین حال وانمود میکنند که دارای ارزشند. و آنچه باعث شده تا پوپولیست فاقد ارزش باشد، تکیه کردن بر دروغ، تکیه بر تهمت و تخریب است. پوپولیست در جهت برهم زدن نظم مستقر در هر جامعه گام برمیدارد و این از ویژگیهای پوپولیست در هر جامعه است.
** چگونگی فراگیر شدن پوپولیسم
خانیکی در پاسخ به سئوالی درباره چگونگی فراگیر شدن پوپولیسم، تصریح میکند: پوپولیست به صورت واکنشهای تند و سریع نسبت به وضعیتهای حاد و بحرانی درمیآید و فراگیر میشود و تنگناها و مشکلاتی اساسی برای جامعه به وجود میآورد. در عرصه سیاست جامعه را دچار بحران میکنند و برای رویکردهایی که جامعه انتخاب کرده، اختلال ایجاد میکنند. مثلا اگر جامعه برای آینده خودش دست به حرکتهای اصلاحگرایانه بزند؛ جنبشهای پوپولیستی بدترین رقبای حرکتهای مدنی هستند.
** سرانجام و عاقبت اعتماد یک جامعه به جریانهای پوپولیستی
در واقع جامعه را از موازین عقلانی، دموکراتیک و مدنی دور کرده و جامعه را بیاخلاق و ناپایدار میکند. همچنین جامعه را به سوی بحران میبرد و به دلیل آنکه متکی بر دامن زدن به توقعات است؛ با ارائه راهحلهای غیرواقعی جامعه را سرخورده میکند.
ما در جامعه خودمان نیز شاهد رشد این پدیده بودهایم و همینطور در جهان مدرن نیز این پدیده را میبینیم. درواقع در این سالها توانستهاند جامعه را به سوی نمادهای دور از واقعیت ببرند. بهعنوان مثال آنچه جامعه ایران بعد از دوران اصلاحات تجربه کرد و شبهاتی که به وجود آمد و صورتبندیهایی را به وجود آوردند که گویی میتوانند تمام مشکلات جامعه را حل کنند. این جریان در این سالها مشترکاتی را برای خودش ایجاد کرده که این اشتراکات به جریانهای اصلاحگرایانه شبیه است و دیدیم که چطور در همین ماههای اخیر افرادی که قدرت را پس از اصلاحات در دست گرفتند؛ مدعی این شدهاند که نهتنها با تحولخواهی همسو هستند. بلکه تحولگرایانهتر هم هستند؛ اما اینها تمامش شعارزدگی است و در مرحله حرف زدن باقی میماند.
** تجربهای تلخ در کشور خودمان
ما دیدیم که جریان پوپولیسم، چطور منابع مادی و معنوی جامعه را در این سالها تلف کرد و چقدر از سرمایههای ملی و داشتههای اعتباری را که میتوانست باعث تحرک و توسعه در کشور شود، با حرکتهای نسنجیده نابود کرد.
چطور درآمدهای هنگفت نفتی را به نوعی اتلاف رساند و از طرفی باعث کاهش اعتماد و انسجام مردم شد. از سویی گروههای مختلف را به دشمنی با یکدیگر کشاند.
ما دیدیم که چطور توهین به نخبگان و سیاسیون بهراحتی هرچه تمامتر در سالیان اخیر صورت گرفت.
یک روز به روشنفکران اهانت میکردند، یک روز به دانشگاهیان توهین میکردند و روزی مردم را 'خس و خاشاک' مینامیدند. تمام این اهانتها با مواضعی صورت میپذیرفت مثل 'ما کنار مردم هستیم' و 'ما صدای ملت ایران هستیم. در سطح جهان هم شاهد پوپولیسم هستیم. مثلا جامعهای مثل جامعه آمریکا آنقدر دچار سردرگمی میشود که طبقات پایین و فرودست آن جامعه، ثروتمندترین فرد جامعه را بهعنوان منجی خودشان میدانند.
**پوپولیسم در تلاش است تا خود را منجی جامعه نشان دهد
پوپولیسم تفسیری از رهایی و نجات ارائه میدهد که خودش نسبت به آن تفسیر، جزو عوامل مخرب محسوب میشود. نه دنیای بهتری برای معیشت ارائه میدهد و نه دنیای بهتری برای فرهنگ ارائه میدهد و این سبک و سیاق پوپولیسم است. منابع انسانی و طبیعی در چنین شرایطی بر پایه بازی با عواطف و احساسات از بین میروند؛ و نتیجه آن عوامانه شدن هرچیزی در جامعه است.
**** کلیگویی و فرار از شفافیت
به باور خانیکی، پوپولیسم یک مفهوم و جریان است که در تلاش است تا با فرار کردن از صراحت و شفافیت، جامعه را دچار فریبخوردگی کند؛ عقلانیت را در جامعه به حداقل میرساند و قواعد بازیهای دموکراتیک را برهم میزند. جامعه ما در مسیر تحولات پرشتاب است و هرگاه به سمت گفتوگو رفته تا از دل گفتوگوها به شکلگیری نهادهای مدنی برسد، پوپولیسم را در مقابل خود دیده است. جامعه ما در مقابل پوپولیسم نباید به عقب برگردد؛ بهویژه نخبگان نباید هرگز به دام پوپولیسم دچار شوند؛ چراکه انسجام و گفتوگوهای ملی را به تقابل و ستیز میکشاند.
*** باطل السحر مردم فریبی (پوپولیسم)
با این اوصاف برای مردم این سوال پیش میآید که راهکار مقابله و درمان بیماری پوپولیسم چیست؟ چگونه میتوان در برابر شیوع و همهگیری این بیماری دوام آورد و از ابتلای جامعه به آن پیشگیری کرد؟ علی سرزعیم، کارشناس و تحلیلگر سیاسی و اجتماعی، یکی از متخصصانی است که در این باره سخن گفتهاند.
در ایام انتخابات بازار وعدهها داغ است و نامزدها تلاش میکنند به رایدهندگان وعدههای رنگین دهند. شرایط به سمتی رفته که هر کس وعده چربتری دهد اقبال بیشتری مییابد. در چنین فضای مسمومی چه باید کرد؟ واقعا چگونه میتوان افسون مردم فریبی را باطل کرد؟ پیش از هر چیز باید به خاطر داشت که در برابر حرفهای عرضه شده توسط نامزدهای انتخابات، شنونده باید عاقل باشد. در اینجا عقلانیت رای دهندگان در قبال وعده های نجومی با دو سوال بروز مییابد:
1ـ از کجا پول آن را جور میکنید؟
2ـ چگونه آن وعده را محقق میسازید؟
سرزعیم تاکید میکند: وقتی آقای قالیباف میگوید که میخواهد به هر کس که بیکار است ماهی 250 هزار تومان بدهد کافی است بپرسید که پول آن از کجا جور میشود؟ آیا میدانید چقدر بیکار در کشور داریم؟ طبق آمار رسمی نزدیک 20 میلیون شاغل داریم و حدود 3 میلیون بیکار ولی در کنار آن حدود 25 میلیون نفر هستند که آنها نیز شاغل نیستند و جزو بیکاران حساب نمیشوند. مثل تمام زنان خانه دار. اگر قرار باشد به همه بیکارانی که در یک سایت ثبتنام کنند؛ پول پرداخت شود همه خود را جویای کار معرفی خواهند کرد. حال یک ضرب ساده و سرانگشتی انجام دهیم. 25 میلیون نفر ضرب در 250 هزار تومان ضرب در 12 ماه یعنی حداقل 75 هزار میلیارد تومان پول لازم است. آیا دولت چنین پول زیاد و معطل ماندهای دارد؟ روشن است که حتی اگر همه پروژههای عمرانی و زیرساختی دولتی را تعطیل کنیم (که خود موجب افزایش بیکاری است) باز هم این پول تامین نخواهد شد.
به گفته این کارشناس، وقتی آقای رییسی میگوید که هر سال یک چهارم بنگاههای رو به ورشکستگی را احیا خواهم کرد. بلافاصله باید پرسید چگونه؟ آیا دولت آنقدر منابع دارد که محصولات آنها را خریداری کند؟ قاعدتا اینها ورشکست شدهاند؛ چون مشتری نداشتهاند و یا قیمت آنها در برابر رقبای خارجی و داخلی بالاتر و کیفیت آنها پایینتر بوده است؟ آیا دولت میخواهد از بودجه خود محصولات بدون مشتری آنها را خریداری کند یا میخواهد دیگران را به خرید از محصولات آنها مجبور سازد؟
** نسخههای بدل احمدینژادی
هر دو این نامزدها گفتهاند که حداقل یک میلیون شغل ایجاد خواهند کرد. بلافاصله باید گفت چگونه؟ آیا دولت میخواهد کارفرمای آنها باشد؟ آیا بودجه دولت کفاف آن را خواهد داد؟ روشن است که پاسخ مردم فریب این است که با حذف فسادها منابع لازم را به دست خواهیم آورد. اما همه میدانیم که فساد هر چقدر هم که باشد؛ کفاف این کار بزرگ را نمیدهد. کل حقوقهای نجومی حدود 23 میلیارد تومان بوده است. جواب مردم فریب ولی شیکتر و مدرنتر این است که از محل صرفهجویی و افزایش بهرهوری در دولت. خیلی عالی است! آیا میخواهید که نهادهای موازی را در کشور جمع کنید؟ اگر اینطور است پس چرا حتی یک نیم کلام در این زمینه صحبت نمیکنید؟ احمدینژاد هم در سال 1384 از همین شعارها میداد ولی همه دیدیم اولین چیزی که به آن متوسل شد صندوق توسعه ملی و حساب ذخیره ارزی بود. وقتی همه پولهای تجمیع شده را تا قطره آخر مصرف کرد و چیزی نماند به سراغ بانکها آمد! بله، نگفته میتوان حدس زد که این نامزدها نیز برای پول بانکها نقشه کشیدهاند. میخواهند بانکهای خصوصی را مجبور کنند در راستای اوامر آنها پولهای خود را خرج کنند. بخش عمده وضع نامساعد بانکهای کشور نتیجه 8 سال تحکم آمرانه به آنها در دوره آقای احمدینژاد بوده است. حالا میخواهیم باز هم به همان الگو بازگردیم و بدن نیمه جان آنها را به مرگ حتمی بکشانیم؟
** سئوال از پوپولیستها
آقای قالیباف و رئیسی چنان از افزایش وام ازدواج صحبت میکنند که گویی دولت فعلی با وجود منابع زیاد چقدر کم کاری کرده است.
بازهم همان سوال را مطرح میکنیم؟ آیا میخواهید از بودجه دولت منابع لازم برای وام ازدواج را تامین کنید؟ آیا میخواهید بانکها را مجبور کنید که به جای وامهای متعارف، وام ازدواج با بهره پایین بپردازند؟ آیا بانکهای ما که به زحمت سرپا هستند قادر به تداوم فعالیت خواهند بود؟ سوبسید نرخ سود آن را آیا دولت خواهد داد؟
عین همین سوال را اگر در مورد ایدههای من درآوردی نامزدها در مورد کارآفرینی، ایجاد اشتغال، رفع فقر و ... بپرسید خواهید دید که طلسم مردم فریبی بنای لرزانی به سستی خانه عنکبوت دارد و این خانه تا وقتی دوام دارد که سوالات از کجا و چگونه پرسیده نشود!
وظیفه ما شاید دقیقا همان چیزی باشد که علی سرزعیم میگوید: ما تحصیلکردگان آمدهایم که اتفاقا این سوالها را بپرسیم و نگذاریم مردم با همان ترفند کهنه سال 84 فریب بخورند. ما باید با آگاهسازی مردم و پرسش از ترفندهای پوپولیستی نامزدهای انتخابات، کاری کنیم که حنای مردم فریبی رنگ خود را از دست بدهد و مردم به عقلانیت و برنامه رای بدهند؛ نه به وعدههایی که باد هواست.
7389/ 6128 *خبرنگار: نسرین رحیمی ** انتشار دهنده: مقدم سلیمی
این گفتههای همتی را میتوان در یک کلام 'هشدار درباره عوامفریبی و پوپولیسم' ارزیابی کرد، به خصوص وقتی به سخنان دیگر او در این بازدید توجه شود؛ از آن رو که استاندار قزوین در ادامه اظهارکرد: در ابتدای دولت یازدهم تورم 44 درصد بود و قیمت ارز و سکه به شکل نجومی در حال رشد بود اما این دولت با همه مشکلات و محدودیتها توانست تحریمها را از پیش روی کشور و مردم بردارد و با وجود کاهش قیمت نفت موفق شد تا تورم را تک رقمی کند و قیمت ارز و سکه را به ثبات نسبی برساند و تولید را نیز رونق ببخشد.
همتی با بیان اینکه در این دولت شاهد افزایش غیرمعقول و ناگهانی قیمتها نبودیم؛ گفت: در ابتدای این دولت اقتصاد کشور نرخ رشد منفی داشت اما اکنون با رشد مثبت اقتصادی مواجه بوده و شاهد افزایش سرمایهگذاری داخلی و خارجی هستیم.
** اعتماد بحران آفرین به پوپولیسم
این روزها که مباحث انتخاباتی و مناظرهها و... جریان دارد؛ گفتگو و هشدار درباره موج پوپولیسم یا عوامفریبی در کشور به ترجیع بند اظهارات کارشناسان رسانهای و اجتماعی بدل شده است.
ابراز نگرانی درباره پوپولیسم و فریب افکار عمومی محدود به مسئولان و سیاستمداران نمانده و کارشناسان دانشگاهی نیز یکی پس از دیگری در این باره هشدار میدهند. یکی از این هشدارها را یک استاد حوزه رسانه و ارتباطات میدهد؛ 'وقتی جامعهای به شکافهای طبقاتی دچار میشود و برخورداری و نابرخورداری در آن شکل میگیرد و حاشیهها در جامعه رشد میکنند، بستر پوپولیسم فراهم میشود و جریانهای پوپولیستی شکل میگیرد' اینها را هادی خانیکی میگوید.
**خودشان از خودشان قهرمان میسازند
این فعال سیاسی و استاد دانشگاه علامه طباطبایی معتقد است افرادی که در راس جریانهای پوپولیستی هستند، خودشان از خودشان قهرمان میسازند و خود را شخصیتهایی ابرمرد با شعارهای منجیگرایانه و راهحلهایی کوتاهمدت برای حل مسایل جامعه مطرح میکنند.
'چلچراغ' به بهانه ظهور مجدد جریانهای پوپولیستی در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، با هادی خانیکی گفت ,گویی کرد تا از عاقبت اعتماد به پوپولیستها بگوید.
** تعریف 'پوپولیسم' چیست؟
خانیکی در پاسخ به سوالی درباره ماهیت و چیستی این پدیده میگوید؛ عوامفریبی یا پوپولیسم جریانی است که گرچه به دوران پیشامدرن تعلق دارد؛ اما جوامع مدرن هم نتوانستند خودشان را از این پدیده رها کنند؛ به خصوص در عرصه سیاست. آنچه بهطور عام از پوپولیسم استنباط میشود، شکلگیری جریان سیاسی ـ اجتماعی است که با تظاهر به انقلابیگری و ابراز تمایل به ایجاد تغییرات سریع و فراگیر سعی میکند حمایت گسترده طبقات متوسط و پایین جامعه را در مواقع بحرانی به دست آورد و اساسا بر هیجانها، خواستههای مبهم و توقعات فزایندهای که در جامعه شکل گرفته، متکی میشود و صورتهای مختلفی مثل انباشته کردن یا تجمیع خواستههای مشترک این گروهها و طبقات را به دنبال دارد.
** تفاوت جریانهای پوپولیستی با جنبشهای مدنی
به باور این استاد دانشگاه علامه طباطبایی؛ جریانهای پوپولیستی با جنبشهای مدنی هر جایی که با تشکیل اعضا و نهادها و طرح برنامهها و سیاستهای معین شکل میگیرند؛ تفاوت دارد. جریانهای پوپولیستی بیشتر جنبه ناپایدار دارد و به باورها و اعتقاداتی تکیه میکند که غالبا اشاعهپذیر هستند و سازماندهیهای موقت و فصلی دارند. این جریانها فاقد انسجام است و بهطور کلی بر پایه خصوصیاتی شکل میگیرد که ناپایدار و به گونهای مردمفریبانه است.
** شکلگیری جریانهای پوپولیستی بر بستر جهالت و محرومیت
شکلگیری جریانهای پوپولیستی را باید محصول وضعیت و ساختارهای اجتماعی دانست که به گونهای با آسیبها و تنگناهای مختلف مواجه هستند جریانهای پوپولیستی خودشان جزو علایم وجود بحرانها و آسیبهای اجتماعی، چالشها و ابرچالشهای بحرانزای اقتصادی و اجتماعی هستند که باعث میشوند جامعه از ماهیت شکل یافته و سامان مدنی خود دور شود. وقتی جامعهای به شکافهای طبقاتی دچار میشود و برخورداری و نابرخورداری در آن شکل میگیرد و حاشیهها در جامعه رشد میکنند؛ بستر پوپولیسم فراهم میشود و جریانهای پوپولیستی شکل میگیرد.
** پوپولیستها برای دستیابی به قدرت چه میکنند؟ وعدههای سر خرمن!
به اعتقاد خانیکی، پوپولیسم برای مشکلات عمدتا ریشهدار جامعه که حل سریعشان دشوار است؛ ایجاد وعده میکند و میگوید میتواند سریعا مشکل را حل کند.
افرادی که در رأس جریانهای پوپولیستی هستند، خودشان از خودشان قهرمان میسازند و خود را شخصیتهایی ابرمرد با شعارهای منجیگرایانه و راهحلهایی کوتاهمدت برای حل مسائل مزمن جامعه مطرح میکنند و به همین دلیل هم هست که میتوانند بخشهایی از جامعه را که از مشکلات حاد پیش رو رنج میبرند؛ در سطوحی با خود همنوا کنند. رویکردها و شعارهای پوپولیستها نهتنها با روشهای علمی و بنیادین فاصله دارد؛بلکه اساسا در خیلی از مواقع از شیوههای عقلانی و تجربههای راهگشا هم دور است. جنبشهای پوپولیستی ابهامزا و ابهامزی است.
به گونهای که در ابهامها شکل میگیرد و سعی میکند که از چیزهایی استفاده کند که به نوعی هیجانها و عواطف را برمیانگیزد؛ از اعتقادات جامعه، افسانهها و اسطورهها بهره میگیرد و سعی میکند خود را به جای قهرمانان و منجیها قرار دهد. سیاستهای تخریبی را در برابر سرمایههای اجتماعی و سیاسی یک جامعه در پیش میگیرد و در برابر عقلانیت موجود میایستد. دوگانهسازی میکند و با دو یا چند پهلو حرف زدن تلاش میکند خود را از آن چیزی که جامعه با آن مواجه است؛ مبری کند. به همین دلیل هم هست که در بسیاری از مواقع جنبشهای پوپولیستی و شخصیتهای پوپولیستی خودشان را به جای شخصیتهای انقلابی، روشهای انقلابی و در موضع مدیران انقلابی یعنی کسانی که راهحلهای سریعی برای مشکلات دارند و میتوانند جامعه را نجات دهند؛ قرار میدهد.
**پوپولیستها و بازی با ارزشها!
این تحلیلگر ارشد سیاسی و اجتماعی تاکید میکند: پوپولیستها سعی دارند تا به صورت جدی آن دسته از جوامع سیاسی را که مبتنی بر نظام نمایندگی هستند، به چالش بکشند و به نوعی خودشان را همذات با آرمانهای درونی جامعه نشان دهند. پوپولیستها درواقع از ارزشهای بنیادین دور هستند.
شخصیت افراد پوپولیست و جنبشهای پوپولیستی نهتنها خودشان از ارزشهای اخلاقی به دور هستند؛ بلکه سعی میکنند جامعه را دچار نوعی بحران اخلاقی کنند. در عین حال وانمود میکنند که دارای ارزشند. و آنچه باعث شده تا پوپولیست فاقد ارزش باشد، تکیه کردن بر دروغ، تکیه بر تهمت و تخریب است. پوپولیست در جهت برهم زدن نظم مستقر در هر جامعه گام برمیدارد و این از ویژگیهای پوپولیست در هر جامعه است.
** چگونگی فراگیر شدن پوپولیسم
خانیکی در پاسخ به سئوالی درباره چگونگی فراگیر شدن پوپولیسم، تصریح میکند: پوپولیست به صورت واکنشهای تند و سریع نسبت به وضعیتهای حاد و بحرانی درمیآید و فراگیر میشود و تنگناها و مشکلاتی اساسی برای جامعه به وجود میآورد. در عرصه سیاست جامعه را دچار بحران میکنند و برای رویکردهایی که جامعه انتخاب کرده، اختلال ایجاد میکنند. مثلا اگر جامعه برای آینده خودش دست به حرکتهای اصلاحگرایانه بزند؛ جنبشهای پوپولیستی بدترین رقبای حرکتهای مدنی هستند.
** سرانجام و عاقبت اعتماد یک جامعه به جریانهای پوپولیستی
در واقع جامعه را از موازین عقلانی، دموکراتیک و مدنی دور کرده و جامعه را بیاخلاق و ناپایدار میکند. همچنین جامعه را به سوی بحران میبرد و به دلیل آنکه متکی بر دامن زدن به توقعات است؛ با ارائه راهحلهای غیرواقعی جامعه را سرخورده میکند.
ما در جامعه خودمان نیز شاهد رشد این پدیده بودهایم و همینطور در جهان مدرن نیز این پدیده را میبینیم. درواقع در این سالها توانستهاند جامعه را به سوی نمادهای دور از واقعیت ببرند. بهعنوان مثال آنچه جامعه ایران بعد از دوران اصلاحات تجربه کرد و شبهاتی که به وجود آمد و صورتبندیهایی را به وجود آوردند که گویی میتوانند تمام مشکلات جامعه را حل کنند. این جریان در این سالها مشترکاتی را برای خودش ایجاد کرده که این اشتراکات به جریانهای اصلاحگرایانه شبیه است و دیدیم که چطور در همین ماههای اخیر افرادی که قدرت را پس از اصلاحات در دست گرفتند؛ مدعی این شدهاند که نهتنها با تحولخواهی همسو هستند. بلکه تحولگرایانهتر هم هستند؛ اما اینها تمامش شعارزدگی است و در مرحله حرف زدن باقی میماند.
** تجربهای تلخ در کشور خودمان
ما دیدیم که جریان پوپولیسم، چطور منابع مادی و معنوی جامعه را در این سالها تلف کرد و چقدر از سرمایههای ملی و داشتههای اعتباری را که میتوانست باعث تحرک و توسعه در کشور شود، با حرکتهای نسنجیده نابود کرد.
چطور درآمدهای هنگفت نفتی را به نوعی اتلاف رساند و از طرفی باعث کاهش اعتماد و انسجام مردم شد. از سویی گروههای مختلف را به دشمنی با یکدیگر کشاند.
ما دیدیم که چطور توهین به نخبگان و سیاسیون بهراحتی هرچه تمامتر در سالیان اخیر صورت گرفت.
یک روز به روشنفکران اهانت میکردند، یک روز به دانشگاهیان توهین میکردند و روزی مردم را 'خس و خاشاک' مینامیدند. تمام این اهانتها با مواضعی صورت میپذیرفت مثل 'ما کنار مردم هستیم' و 'ما صدای ملت ایران هستیم. در سطح جهان هم شاهد پوپولیسم هستیم. مثلا جامعهای مثل جامعه آمریکا آنقدر دچار سردرگمی میشود که طبقات پایین و فرودست آن جامعه، ثروتمندترین فرد جامعه را بهعنوان منجی خودشان میدانند.
**پوپولیسم در تلاش است تا خود را منجی جامعه نشان دهد
پوپولیسم تفسیری از رهایی و نجات ارائه میدهد که خودش نسبت به آن تفسیر، جزو عوامل مخرب محسوب میشود. نه دنیای بهتری برای معیشت ارائه میدهد و نه دنیای بهتری برای فرهنگ ارائه میدهد و این سبک و سیاق پوپولیسم است. منابع انسانی و طبیعی در چنین شرایطی بر پایه بازی با عواطف و احساسات از بین میروند؛ و نتیجه آن عوامانه شدن هرچیزی در جامعه است.
**** کلیگویی و فرار از شفافیت
به باور خانیکی، پوپولیسم یک مفهوم و جریان است که در تلاش است تا با فرار کردن از صراحت و شفافیت، جامعه را دچار فریبخوردگی کند؛ عقلانیت را در جامعه به حداقل میرساند و قواعد بازیهای دموکراتیک را برهم میزند. جامعه ما در مسیر تحولات پرشتاب است و هرگاه به سمت گفتوگو رفته تا از دل گفتوگوها به شکلگیری نهادهای مدنی برسد، پوپولیسم را در مقابل خود دیده است. جامعه ما در مقابل پوپولیسم نباید به عقب برگردد؛ بهویژه نخبگان نباید هرگز به دام پوپولیسم دچار شوند؛ چراکه انسجام و گفتوگوهای ملی را به تقابل و ستیز میکشاند.
*** باطل السحر مردم فریبی (پوپولیسم)
با این اوصاف برای مردم این سوال پیش میآید که راهکار مقابله و درمان بیماری پوپولیسم چیست؟ چگونه میتوان در برابر شیوع و همهگیری این بیماری دوام آورد و از ابتلای جامعه به آن پیشگیری کرد؟ علی سرزعیم، کارشناس و تحلیلگر سیاسی و اجتماعی، یکی از متخصصانی است که در این باره سخن گفتهاند.
در ایام انتخابات بازار وعدهها داغ است و نامزدها تلاش میکنند به رایدهندگان وعدههای رنگین دهند. شرایط به سمتی رفته که هر کس وعده چربتری دهد اقبال بیشتری مییابد. در چنین فضای مسمومی چه باید کرد؟ واقعا چگونه میتوان افسون مردم فریبی را باطل کرد؟ پیش از هر چیز باید به خاطر داشت که در برابر حرفهای عرضه شده توسط نامزدهای انتخابات، شنونده باید عاقل باشد. در اینجا عقلانیت رای دهندگان در قبال وعده های نجومی با دو سوال بروز مییابد:
1ـ از کجا پول آن را جور میکنید؟
2ـ چگونه آن وعده را محقق میسازید؟
سرزعیم تاکید میکند: وقتی آقای قالیباف میگوید که میخواهد به هر کس که بیکار است ماهی 250 هزار تومان بدهد کافی است بپرسید که پول آن از کجا جور میشود؟ آیا میدانید چقدر بیکار در کشور داریم؟ طبق آمار رسمی نزدیک 20 میلیون شاغل داریم و حدود 3 میلیون بیکار ولی در کنار آن حدود 25 میلیون نفر هستند که آنها نیز شاغل نیستند و جزو بیکاران حساب نمیشوند. مثل تمام زنان خانه دار. اگر قرار باشد به همه بیکارانی که در یک سایت ثبتنام کنند؛ پول پرداخت شود همه خود را جویای کار معرفی خواهند کرد. حال یک ضرب ساده و سرانگشتی انجام دهیم. 25 میلیون نفر ضرب در 250 هزار تومان ضرب در 12 ماه یعنی حداقل 75 هزار میلیارد تومان پول لازم است. آیا دولت چنین پول زیاد و معطل ماندهای دارد؟ روشن است که حتی اگر همه پروژههای عمرانی و زیرساختی دولتی را تعطیل کنیم (که خود موجب افزایش بیکاری است) باز هم این پول تامین نخواهد شد.
به گفته این کارشناس، وقتی آقای رییسی میگوید که هر سال یک چهارم بنگاههای رو به ورشکستگی را احیا خواهم کرد. بلافاصله باید پرسید چگونه؟ آیا دولت آنقدر منابع دارد که محصولات آنها را خریداری کند؟ قاعدتا اینها ورشکست شدهاند؛ چون مشتری نداشتهاند و یا قیمت آنها در برابر رقبای خارجی و داخلی بالاتر و کیفیت آنها پایینتر بوده است؟ آیا دولت میخواهد از بودجه خود محصولات بدون مشتری آنها را خریداری کند یا میخواهد دیگران را به خرید از محصولات آنها مجبور سازد؟
** نسخههای بدل احمدینژادی
هر دو این نامزدها گفتهاند که حداقل یک میلیون شغل ایجاد خواهند کرد. بلافاصله باید گفت چگونه؟ آیا دولت میخواهد کارفرمای آنها باشد؟ آیا بودجه دولت کفاف آن را خواهد داد؟ روشن است که پاسخ مردم فریب این است که با حذف فسادها منابع لازم را به دست خواهیم آورد. اما همه میدانیم که فساد هر چقدر هم که باشد؛ کفاف این کار بزرگ را نمیدهد. کل حقوقهای نجومی حدود 23 میلیارد تومان بوده است. جواب مردم فریب ولی شیکتر و مدرنتر این است که از محل صرفهجویی و افزایش بهرهوری در دولت. خیلی عالی است! آیا میخواهید که نهادهای موازی را در کشور جمع کنید؟ اگر اینطور است پس چرا حتی یک نیم کلام در این زمینه صحبت نمیکنید؟ احمدینژاد هم در سال 1384 از همین شعارها میداد ولی همه دیدیم اولین چیزی که به آن متوسل شد صندوق توسعه ملی و حساب ذخیره ارزی بود. وقتی همه پولهای تجمیع شده را تا قطره آخر مصرف کرد و چیزی نماند به سراغ بانکها آمد! بله، نگفته میتوان حدس زد که این نامزدها نیز برای پول بانکها نقشه کشیدهاند. میخواهند بانکهای خصوصی را مجبور کنند در راستای اوامر آنها پولهای خود را خرج کنند. بخش عمده وضع نامساعد بانکهای کشور نتیجه 8 سال تحکم آمرانه به آنها در دوره آقای احمدینژاد بوده است. حالا میخواهیم باز هم به همان الگو بازگردیم و بدن نیمه جان آنها را به مرگ حتمی بکشانیم؟
** سئوال از پوپولیستها
آقای قالیباف و رئیسی چنان از افزایش وام ازدواج صحبت میکنند که گویی دولت فعلی با وجود منابع زیاد چقدر کم کاری کرده است.
بازهم همان سوال را مطرح میکنیم؟ آیا میخواهید از بودجه دولت منابع لازم برای وام ازدواج را تامین کنید؟ آیا میخواهید بانکها را مجبور کنید که به جای وامهای متعارف، وام ازدواج با بهره پایین بپردازند؟ آیا بانکهای ما که به زحمت سرپا هستند قادر به تداوم فعالیت خواهند بود؟ سوبسید نرخ سود آن را آیا دولت خواهد داد؟
عین همین سوال را اگر در مورد ایدههای من درآوردی نامزدها در مورد کارآفرینی، ایجاد اشتغال، رفع فقر و ... بپرسید خواهید دید که طلسم مردم فریبی بنای لرزانی به سستی خانه عنکبوت دارد و این خانه تا وقتی دوام دارد که سوالات از کجا و چگونه پرسیده نشود!
وظیفه ما شاید دقیقا همان چیزی باشد که علی سرزعیم میگوید: ما تحصیلکردگان آمدهایم که اتفاقا این سوالها را بپرسیم و نگذاریم مردم با همان ترفند کهنه سال 84 فریب بخورند. ما باید با آگاهسازی مردم و پرسش از ترفندهای پوپولیستی نامزدهای انتخابات، کاری کنیم که حنای مردم فریبی رنگ خود را از دست بدهد و مردم به عقلانیت و برنامه رای بدهند؛ نه به وعدههایی که باد هواست.
7389/ 6128 *خبرنگار: نسرین رحیمی ** انتشار دهنده: مقدم سلیمی
کپی شد