در پیشگفتار این کتاب به قلم کریم افشار رییس بنیاد نخبگان استان قزوین آمده است: «در سراسر زندگی پر از تلاش و پویایی این دانشمند فرهیخته، نکات ارزشمند و قابل تتبع فراوانی دیده میشود که میتواند برای همگان خصوصا جوانان عزیز کشورمان سرمشق و امید آفرین باشد.
شاخصههایی چون عشق به نماز و انس با قرآن، توسل قلبی به اهل بیت (ع)، احترام قلبی و عملی به والدین و تاثیرات چشمگیر و بی بدیل آن در کسب توفیقات مادی و معنوی، باورمندی به نقش لقمه حلال در شکل گیری سبک زندگی خدامحور، خوی رحمانی، قدرشناسی و سپاسگزاری خالصانه، خودمدیریتی و خودباوری، باور عمیق به نفحات روح بخش اشارات معنوی و ارشادات رحمانی در دریافت حقایق، پشتکار و تلاش بی وقفه در کسب علم و موقعیت خدمتگزاری به مردم، عشق به وطن، هموطن و هم نوع، ولایت پذیری، رفق و مدارا و انصاف و ...بخشی از خصال نیکوی این صالح فرزانه است».
در یادداشتی دیگر به قلم آیت الله هادی باریک بین نماینده حضرت امام و مقام معظم رهبری در قزوین از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۹۳ در خصوص این عالم فرزانه آمده است: «از جمله اقدامات عام المنفعه و علم گسترانه ایشان میتوان به اهتمام جدی و پیگیریهای موثر در تاسیس و توسعه دانشگاههای استان قزوین اشاره کرد به طوری که این استان از نظر رشد علمی و تعداد دانشجو در مقایسه با سالهای اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی رشد چشمگیر و تحسین برانگیزی را از خود نشان میدهد».
آیت الله باریک بین درخصوص هدف انتشار این کتاب مینویسد: «امید آنکه انتشار خاطرات تلاش، پشتکار و توفیقات علمی و معرفتی چنین شخصیتهای بزرگواری چراغی فرا راه نسل جوان ما خصوصا جوانان ارزشمند و فرهیخته استان قزوین بوده و مایه تاسی آنان به الگوهای موفق در تحصیل علم، ایمان و نیکوکاری بشود».
در یادداشتی هم به قلم فریدون عزیزی رییس پژوهشکده علوم غدد درون ریز و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در خصوص این استاد آمده است: «عمر پربرکت این فرهیخته گرامی مملو از خدمات ارزنده برای جمهوری اسلامی ایران است. استادی زبده و استثنایی، مدیری خلاق و نوآور، موسس دانشگاهها و موسسات علمی به ویژه در خطه پاک قزوین، متصدی مسئولیتهای حساس در آموزش عالی کشور، حضور موثر در جلسات شورای عالی انقلاب فرهنگی، پذیرش نمایندگی در آژانس بین المللی انرژی اتمی ایران در وین، نمایندگی در سازمان همکاری کشورهای اسلامی و فعالیت در پست معاونت سازمان کنفرانس اسلامی، تصدی ریاست سازمان انرژی اتمی ایران و مقام وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی در زمره فعالیتها، تلاشها و مسئولیتهای ارزندهای است که این دانشمند فرهیخته عهده دار آن بوده است.
خدمات گرانقدر، بی شائبه، حساس، صمیمی و تاثیرگذار این عزیز از او چهرهای ماندگار در داخل و خارج کشور ایجاد کرده که موجب افتخار همه ایرانیان و به ویژه مردم عالم پرور قزوین است.
این کتاب در ۹ فصل با عنوانهای کودکی و نوجوانی، تحصیل در خارج از کشور، بازگشت به وطن، فرصت مطالعاتی، دانشگاه و آموزش عالی، نمایندگی در آژانس بین المللی انرژی اتمی، نمایندگی در سازمان همکاری کشورهای اسلامی، سازمان انرژی اتمی ایران، وزارت خارجه و بازگشت مجدد به سازمان انرژی اتمی تنظیم شده و ابعاد مختلف زندگی این استاد فرزانه را به رشته تصویر کشیده است.
در بخش شجره نامه این کتاب به قلم علی اکبر صالحی آمده است: «شجره نامه خانوادگی ما، در قزوین در بیت عموی مرحومم عبدالحسین صالحی موجود است. آن طور که ایشان می گفتند به روایتی نسب ما به آل بویه میرسد و طبق اسناد موجود تا هفت پشت تبار خانوادگی ما به مرحوم فرشته که در قزوین دفن است متصل میشود. بعد از او مرحوم حاج ملاصالح است.
خانواده صالحی به حاج ملاصالح برغانی برادر ملا محمد تقی برغانی ملقب به شهید ثالث منتسب است. عناوین اولیه خانواده ما طالقانی و سپس برغانی بوده است، هرچند از طرف پدری اصالتا از طالقان هستیم ولی بعدها اجدادم از طالقان به برغان می آیند. طالقان و برغان از دهستان های همجوارند.»
در ادامه کتاب، خاطرات این استاد در مقاطع مختلف تحصیلی، زندگی در داخل و خارج از کشور و حضور در پستهای مختلف مدیریتی آمده است که به چند مورد آنها اشاره میشود:
تولد:
همیشه خدا را شاکرم که در زمره افرادی هستم که در حریم آمد و شد ملائکه الهی و در سایه سار حرم ملکوتی حضرت امام حسین علیه السلام پا به عرصه وجود نهادهام، من در چهارم فروردین ۱۳۲۸ در شهر مقدس کربلا متولد شدم.
اما چرا اسم مرا علی اکبر گذاشته اند؟ این موضوع قصه ای مخصوص به خود دارد، نام پدر مادر بزرگ پدریام علی اکبر خان بوده، وقتی که من به دنیا میآیم، این عزیز به رحمت خدا رفته بود. مادربزرگم به اعتبار نام پدرش توصیه، بلکه اصرار میکند که نام من علی اکبر باشد. خیلی هم به این نام افتخار میکنم.
خواندن نماز
شبها برای نظارت به خوابگاهها سر میزدم و همه موارد را بررسی میکردم. یکی از شبها که برای نظارت رفته بودم، صدایی از داخل یکی از اتاقها نظر مرا به خود جلب کرد، خیلی نگران شدم با دقت به صدا گوش کردم، دیدم یک جوان ده، دوازده ساله نماز میخواند آن هم در دل شب، خیلی جالب بود. از آن جوان خواستم که به اتاقم بیاید، چون اصلا مرسوم نبود آنجا کسی نماز بخواند آن هم در کالج بین المللی لبنان. وقتی آن جوان به دفتر من آمد در مورد این که چرا و از چه موقع نماز میخواند، پرسیدم. جواب داد:من بارها که به اتاق شما میآمدم میدیدم که شما نماز میخوانید با خود فکر کردم که من هم مسلمانم بنابراین تصمیم گرفتم که مانند شما نماز بخوانم او را خیلی تشویق کردم و از اسم و نام پدرش جویا شدم. گفت:پدرم سفیر اردن در واشنگتن است.
با خود گفتم خدا هزار مرتبه شکر که نماز خواندن من تاثیر گذار بوده، بدون اینکه در این مورد به آنها حرفی بزنم. در آن دبیرستان هم دانش آموز مسلمان داشتیم هم مسیحی و لذا من در خصوص مسایل مذهبی روی آنها کار نمیکردم، فقط نماز خواندن من به طور غیر مستقیم اثر گذاشته بود. باور نمیکردم که نماز خواندن من روی یک نوجوان ده، دوازده ساله این گونه تاثیر بگذارد. بعدها همین فرد برایم گفت وقتی که به واشنگتن رفتم و پدرم مرا در حال نماز خواندن دید خیلی تجب کرد و خوشحال شد. البته همه اینها را لطف خدا میدانم و این امور از بهترین خاطرات زندگی من هستند.
ماشین بنز دانشگاه
اوایل انقلاب که رییس دانشگاه شدم اولین اقدام بنده این بود که ماشین اشرافی رییس دانشگاه را - که یک اتومبیل خیلی شیک و اشرافی مجهز به تلفن بی سیم بود – کنار گذاشتم. در آن زمان مبلغی تحت عنوان حق مدیریت ریاست و معاونان و مدیران کل پرداخت میشد. دستور دادم که حق ریاست بنده و سایر همکاران به حساب صندوقی واریز شود تا برای دانشجوها اتوبوس اقساطی بخریم. حتی قند و چایی مصرف روزانه دفتر را از خانه میبردم. فرمایش حضرت امام ره را در آن روزها هنوز به خاطر دارم که میفرمودند اگر یک خطی روی کاغذ بکشید و آن خط برای ملت نباشد باید پاسخگو باشید. پاکت نامههایی را که برای ما میفرستادند بارها و بارها استفاده میکردیم و خیلیها همین طور رفتار میکردند. دوره، دوره انقلاب بود و هنوز هم هست... اما بعضیها از جمله بنده این حالات را از یاد برده ایم. افسوس!؟ مقایسه وضع امروز با اول انقلاب از جهات مادیگرایی غمبار است.
این کتاب در یک هزار نسخه به عنوان سومین کتاب از مجموعه کتب پیشگامان پیشرفت از سوی بنیاد نخبگان استان قزوین توسط انتشارات سایه گستر چاپ و منتشر شده است.
۶۱۰۱