امام مجتبی(ع) در شمار اهل بیت پیامبر(ص) است که آیه تطهیر در شأن آنان نازل شده است. ایشان در مباهله پیامبر با مسیحیان نجران نیز در کنار جد، پدر و مادر و برادر خویش حضور داشت. بنا برگزارش شیخ مفید نام «حسن» را پیامبر اکرم(ص) برای وی انتخاب کرد و بارها در برابر مردم به او ابراز علاقه می کرد. پیامبر ایشان و برادرش حسین(ع) را سرور جوانان بهشت نامید.
پایگاه خبری جماران: حسن بن علی بن ابیطالب(ع)، دومین امام شیعیان، ملقب به مجتبی، زکی، طیّب، سبط و سیّد است.
امام مجتبی(ع) در شمار اهل بیت پیامبر(ص) است که آیه تطهیر در شأن آنان نازل شده است. ایشان در مباهله پیامبر با مسیحیان نجران نیز در کنار جد، پدر و مادر و برادر خویش حضور داشت. بنا برگزارش شیخ مفید نام «حسن» را پیامبر اکرم(ص) برای وی انتخاب کرد و بارها در برابر مردم به او ابراز علاقه میکرد. پیامبر ایشان و برادرش حسین(ع) را سرور جوانان بهشت نامید و فرمود: الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنّه،(امالی صدوق، ص 57)
امام علی(ع) پس از بازگشت از صفین نامه مفصلی خطاب به امام حسن(ع) نوشت و ایشان را به تقوا، دعا، کسب علم و پند گرفتن از تاریخ و شناخت زمانه توجه داد: فانّی اوصیک بتقوی الله أی بُنّی و لزوم أمره، و عماره قلبک بذکره و الاعتصام بحبله...(نهج البلاغه، نامه 31)
امام خمینی(س) از امام حسن(ع) به سبط اکبر یاد کرده(صحیفه امام، ج 21، ص 542) همچنین در کتاب آداب الصلوه از ایشان به عنوان یکی از کاملان حاملان عرش و علم الهی یاد کرده است:
و گاهی[عرش و حمله آن] اطلاق بر «علم» شده، که شاید مراد از علم «علم فعلی» حق باشد که مقام ولایت کبری است. وحملۀ آن چهار نفر از اولیاء کمّل است در امم سالفه: نوح و ابراهیم و موسی و عیسی - علی نبیّنا و آله و علیهم السلام. و چهار نفر از کمّل است در این امّت: رسول ختمی، و امیرالمؤمنین، والحسن، والحسین - علیهم السلام. (ص 273)
و در جای دیگر می فرماید:
در روایتی، «لیالی عشر» به ائمّۀ طاهرین از حسن مجتبی تا حسن عسکری علیهماالسلام تفسیر شده است. و این یکی از مراتب «لیلة القدر» است که حضرت موسی بن جعفر ذکر فرموده، و شهادت دهد بر آن که «لیلة القدر» تمام دورۀ محمّدیّه است. (همان، ص 330)
امام حسن(ع) همراه امیرالمؤمنین(ع) از نخستین کسانی بودند که در مخالفت با منع نوشتن حدیث، به کتابت آن پرداختند و بدینسان از مواریث پیامبر که درخطر نابودی بود، دفاع کردند. چنانکه در صحنه های مختلف دوره خلافت عثمان حضور داشت و حتی علی(ع) توسط امام مجتبی(ع) برای عثمان آب فرستاد و به منع طلحه توجهی نکرد.
اقامه نماز جمعه در زمان علی(ع)، قضاوت در میان مردم و پاسخ به پرسشهای دینی آنان که همه به فرموده علی(ع) صورت میگرفت، از جمله فعالیت اجتماعی امام مجتبی(ع) است. ایشان در جنگ جمل، صفین و نهروان نیز در کنار پدر حضور داشت.
در سال چهل هجری، پس از شهادت امیرمؤمنان علی(ع)،امام مجتبی(ع) به امامت رسید. بزرگان شیعه در این هنگام بر شایستگی امام حسن(ع) تأکید کردند و مردم را به بیعت با حضرت فراخواندند.
امام خمینی در این زمینه می فرماید:
علی بن ابی طالب ـ سلام الله علیه ـ و حسن بن علی ـ سلام الله علیه ـ و حسین بن علی و اصحاب او ـ سلام الله علیهم ـ و سایر ائمۀ ما ـ علیهم السلام ـ آنها همۀ عمر خودشان را صرف کردند تا اسلام را حفظ کنند و ماهم تمام عمرمان را باید صرف کنیم تا اسلام را که به دست ما سپرده [شده ]است، حفظ کنیم. (صحیفه امام، ج 15، ص 135)
در زمان امامت امام مجتبی(ع)، معاویه از فرصت استفاده کرد و دست به اقداماتی زد، از جلمه اقدام به فریفتن سپاه امام(ع) کرد و با وجود وفاداری برخی مانند قیس بن سعد و حجربن عدی، عده ای از فرماندهان عافیت طلب، به امام حسن(ع) خیانت کردند و خود را تسلیم سپاه معاویه نمودند. در نتیجه سستی و بی رغبتی مردم در جنگ با سپاه شام و استفاده معاویه از زر و زور و تزویر، امام حسن(ع) به صلح با معاویه تن داد.
امام خمینی در این باره می فرماید:
قصۀ امام حسن و قضیۀ صلح، این هم صلح تحمیلی بود؛ برای اینکه امام حسن، دوستان خودش، یعنی آن اشخاص خائنی که دور او جمع شده بودند، او را جوری کردند که نتوانست خلافش بکند، صلح کرد؛ صلح تحمیلی بود.(همان، ج 20، ص 118)
در جای دیگری درباره خیانت یاران حضرت و نیز برخورد خوارج با آن حضرت می فرماید:
امام حسن ـ سلام الله علیه ـ آن قدر گرفتاری که از این دوستان و اصحابش داشت از دیگران نداشت. اصحابی که توجه نداشتند که امام زمانشان روی چه نقشه دارد عمل می کند، با خیالهای کوچکشان، با افکار ناقصشان در مقابلش می ایستادند و غارتش کردند و اذیتش کردند، و ـ عرض می کنم که ـ شکستش دادند، معاهده با دشمنش کردند و هزار جور بساط درست کردند.
(همان، ج 9، ص 30)
در چنین روزگاری امام حسن(ع) با شرایطی صلح را پذیرفت، ولی معاویه به هیچ یک از تعهداتش عمل نکرد و همه آنها را زیر پاگذاشت. امام خمینی(س) می فرماید:
به حسب روایت، به حسب نقل، معاویه به منبر رفت و گفت که تمام حرفهایی که گفتم، من قرار دادم، زیر پایم؛(همان، ج 20، ص 119)
بدینسان امام حسن(ع) پس از صلح از کوفه به مدینه بازگشت و سفرهایی پیاده به مکه داشت. همچنین در مدینه روزها در مسجد پیامبر(ص) می نشست و با مردم گفتگو می کرد و به سؤالات آنان پاسخ می داد.
آن حضرت بنا بر مشهور در 28 صفر سال 50 قمری با توطئه و تحریک معاویه توسط همسرش به شهادت رسید و با اینکه سفارش کرده بود در کنار جدش دفن شود، لکن بنی امیه مانع شدند و ایشان را در قبرستان بقیع به خاک سپردند.
امید است با بیداری و دوری از جمود فکری و جهالت و تحجر، ملتهای مسلمان در همه بلاد اسلامی در برابر توطئه های دشمنان اسلام و مسلمین بایستند و تحت تأثیر شیطنت های آنان قرار نگیرند و همچون یاران امام حسن(ع) گول دغل کاریهای معاویه صفتان را نخورند، و آرامش به کشورهای اسلامی باز گردد.