کیومرث پوراحمد کارگردان سرشناس سینمای ایران از وضعیت فیلمسازی در سینمای ایران با وجود آنکه فیلمی درباره آلزایمر ساخته از وضعیت فیلمسازی با موضوع سلامت انتقاد و گلایه میکند.
به گزارش جی پلاس، پوراحمد سالهاست به عنوان یکی از کارگردانان فعال در سینمای ایران در زمینه موضوعات مختلفی فیلم ساخته و تازهترین دغدغه او فیلمسازی در زمینه سلامت است. پوراحمد به واسطه مطالعه رمان «هنوز آلیس» و البته تجربیاتی که در زندگی شخصی خود داشته٬ به فیلمسازی در زمینه آلزایمر مایل شد و «کفشهایم کو» را ساخت. فیلم پوراحمد یکی از معدود آثار سینمای ایران است که یک بیماری را در مرکز توجه قرار داده است.
فرصت کوتاهی که تا زمان برگزاری جشنواره سلامت باقی است٬ و برپایی این رویداد سینمایی بهانهای است برای توجهی به آثار سینمای ایران که موضوع بیماری را مورد توجه قرار دادهاند. از جمله این آثار میتوان به «کفشهایم کو» ساخته پوراحمد اشاره کرد که به نظر میرسد فیلمی ساخته شده براساس یک دغدغه و نگرانی است٬ نگرانی از بیتوجهیهای جامعه به وضعیت سلامت.
این کارگردان در گفتوگو با خبرآنلاین درباره دغدغه فیلمسازی در زمینه موضوعات مربوط به سلامت و تجربه شخصیاش از ساخت فیلمی با موضوع آلزایمر سخن گفت.
قصه بیمار مبتلا به آلزایمر برای یک فیلم چگونه در ذهن شما شکل گرفت؟
همه چیز از زمانی شروع شد که رمان «هنوز آلیس» نوشته لیزا جنوا با ترجمه شهین احمدی منتشر شد؛ رمانی درباره آلزایمر. این کتاب را خریدم و حین سفر در هواپیما شروع به خواندن کردم. آخرین جمله فصل دوم را که خواندم، بغض کردم و بیاختیار بلند بلند به گریه افتادم. سخت است که در هواپیما گریهات بگیرد و نتوانی خودت را کنترل کنی، صورتم را پنهان کردم و با صدای بلند گریه میکردم.
رمان درباره زنی است که استاد دانشگاه هاروارد است و در سن پنجاه سالگی دچار آلزایمر زودرس میشود، این داستان به قدری روی من تاثیر گذاشت که ذهنم را به آلزایمر مادرم برگرداند. صحنههای تکان دهندهای که در داستان بود، باعث شد تصمیم بگیرم از آلزایمر بیشتر بدانم، رفتم مطب خانم دکتر مریم نوروزیان که پزشک مادرم بود. همین جا بگویم که خانم دکتر نوروزیان از مفاخر ملی ماست. استاد رشته مغز و اعصاب در دانشگاه است و در زمینه آلزایمر و مشکلات سالمندان کارهای بزرگی کرده است.
سعی کردم بفهمم که آلزایمر چیست؟ چگونه شروع میشود؟ اولین نشانههای آن چیست؟ میخواستم درباره روند این بیماری اطلاعاتی بگیرم و این اطلاعات را از دکتر گرفتم و همچنان داستان «هنوز آلیس» در ذهنم بود. اوایل اسفند پارسال شبی عزمم را جزم کردم که مثل هر سال بهاریهای برای ماهنامه فیلم بنویسم. نمیدانستم چه میخواهم بنویسم. چند سطر که نوشتم دیدم پیرمردی است در آستانه آلزایمر که شب عید در خانهاش تنهاست. برعکس همیشه که نوشتن بهاریه چندین شب طول میکشد این بهاریه یک شبه نوشته شد و عنوانش هم بود «کفشهایم کو؟» وقتی مطلب چاپ شده را در مجله خواندم خودم خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و فکر کردم فیلمنامه خوبی میشود. موضوع را با فرید مصطفوی در میان گذاشتم و شروع کردیم به کار، شش هفت ماه بارها و بارها فیلمنامه را نوشتیم و بازنویسی کردیم و البته در تمام مراحل از راهنماییهای خانم دکتر نوروزیان بهرهمند بودیم.
دغدغه اصلی شما از نوشتن فیلمنامه «کفشهایم کو» چه بود؟
این فیلم دقیقا درباره آلزایمر است. از کتاب «هنوز آلیس» که پشت جلدش نوشته بود یک استاد دانشگاه هاروارد در سن پنجاه سالگی دچار آلزایمر زودرس میشود. نکته جالبی که فیلم «کفشهایم کو» دارد، این است که اگر از رضا کیانیان که بازیگر فیلم است بپرسید این فیلم درباره چیست؟ میگوید یک عاشقانه است، از من که نویسنده فیلمنامه و کارگردان آن هستم، بپرسید، میگویم درباره آلزایمر است. پس میتوان نتیجه گرفت داستان فیلم شاید چند بعد دارد.
فکر میکنید این فیلم قادر بود بیماری آلزایمر را برای مخاطب درست و کامل به تصویر بکشد؟
خانم دکتر نوروزیان فیلم را درجشنواره دیدند و گفتند تقریبا همه کیسهای آلزایمر در فیلم به شکلی منسجم و باور پذیر نشان داده شده است. تمام اتفاقات و مواردی که برای مردی که در آستانه بیماری آلزایمر است تا دوسال بعد که آلزایمر او پیشرفته میشود، در فیلم گنجانده شدهاست. مثلا یک بیمار مبتلا به آلزایمر اگر بیماری او پیشرفته باشد، ممکن است حتی زیر دوش حمام فراموش کند که باید شیرآب داغ را ببندد که نسوزد. در میان صد بیمار مبتلا به آلزایمر شاید برای دو مورد این اتفاق بیفتد. یا مثلا کسی که بیست سال پیش منتظر یک نامه بوده، با گذشت سالها ممکن است هنوز وقتی پستچی زنگ در را میزند، فکر کند نامهای که منتظرش بود، رسیده است. این موارد شاید در میان هر صد بیمار برای یک نفر اتفاق بیفتد، اما در فیلم ما با انسجامی قابل قبول این موارد کنارهم چیده شده است.
چطور میتوان اطلاعات درست درباره سلامت را از طریق فیلم به مردم آموزش داد؟
مردم از طریق رسانههای مختلف از بحران کمبود آب و اهمیت نگهداری صحیح از محیط زیست آگاه میشوند. نباید فکر کرد آنها نیاز به آموزش و فرهنگسازی دارند. مشکل جای دیگری است که مردم به سلامت و محیط زیست بیتوجه هستند. گرفتاریهای اقتصادی و مشکلات معیشتی مردم یکی از این دلایل است. وقتی جامعه با مشکلات اقتصادی رو به رو میشود به طبیعت یا سلامت فردی هم با بیتوجهی رفتار میکند. بیتوجهی مردم به محیط زیست و سلامت فردی بازتاب مشکلات اجتماعی و اقتصادی کشور است.