برای زمین های پربار فارس، کشت برنج یک وصله ناجور است حتی اگر دولت قانونا کشت این محصول را در سراسر کشور - به جز شمال ایران- ممنوع کرده باشد، باز هم اینجا در فارس عده ای به کشت برنج میپردازند؛ آن هم در 26 هزار هکتار زمین. اینها همه در شرایطی که فرونشستهای گسترده زمین در دشتهای مرودشت و کامفیروز نه تنها آثار تاریخی و باستانی چون تخت جمشید و نقش رستم بلکه معیشت خود برنجکاران و البته امنیت زیستی و غذایی میلیونها نفر از شهروندان استان را تهدید
میکند. استدلال برنج کاران این است که اگر برنج نکاریم چه کنیم؟ با توجه به اینکه دولت برای برخی استانهای کشور طرحی پرداخت هزینه نکاشت را در پیش گرفته ولی به فارس هیچ مبلغی نپرداخته است، این استدلال منطقی به نظر میرسد ولی واقعیت این است که کشت محدود برنج هم با طبیعت فارس همخوانی ندارد، چه رسد به اینکه چنین وسعتی زیر کشت برود. آنها که دستی در دلالی محصولات کشاورزی دارند، به «خبرجنوب» می گویند تجارت برنج محلی فارس به قدری سودآور است که حتی به قیمت از دست رفتن منابع آب ارزشش را دارد. البته این «ارزش» به جیب سودجویان می رود و البته گرد و خاکی که از خشکیدن فارس بر خواهد خواست به چشم همه مردم؛ از جمله کسانی که هم اکنون دستی در کشت این محصولات دارند. این است که یکی از روزنامهنگاران با سابقه در توصیف این کشاورزان می گوید: «روی شاخه نشسته اند و بن می برند».


طرح نکاشت در فارس اجرا نشد
اواخر پارسال بود که شرکت آب منطقه ای فارس، آب پاکی را روی دست کشاورزان پایین دست سد درودزن ریخت. حمید دهقانی، مدیرعامل شرکت آب منطقه ای گفت که سد درودزن آبی برای کشاورزی ندارد و ذخیره آن برای تامین آب آشامیدنی هم بسنده نمیکند. این هشدار اما به معنای این نبود که کشاورزان دست از کشت زمینهایشان برای محصولات پرآببر بردارند. شاید آمارها بهتر ابعاد این بحران را نشان دهند. سد درودزن در روز نخست ساخت که ظرفیت مخزن آن همیشه پر می شده برای 40 هزار هکتار زمین کشاورزی ساخته شد. با سودجویی برخی افراد و همین طور سیاستهای نادرست دولتی، هم اکنون مساحت زیرکشت زمینهای کشاورزی پایین دست این سد به 120 هزار هکتار رسیده است. وجود این سد و این همه زمین کشاورزی البته هرچقدر برای ساکنان حوزه آبریز سد سودآور بوده، اهالی پایین دست را بیخانمان کرده است. سد درودزن اغلب آب ندارد و اگر هم داشته باشد و از مخزن سد رها شود، کشاورزان این آب را از رودخانه کر به سمت زمین های کشاورزی خود هدایت میکنند و نمیگذارند چیزی به دریاچه بختگان و زمین های کشاورزی پیرامون آن برسد. این شده که نه تنها طوفانهای نمک برخاسته از بستر خشک بختگان بسیاری از انجیرستانها را خشکانده و سلامت مردم پیرامون آن را به خطر انداخته است، بلکه نبود آب باعث شده اهالی شهرها و روستاهای آن مناطق تنها برای زنده ماندن و تامین معیشت، زادگاه خود را ترک کرده و راهی شهرهای بزرگ شوند. این وضع البته نتیجه سیاستهای دولتی هم هست؛ برای سال های طولانی دولت و به ویژه دولتهای احمدی نژاد که در زمان او بحران خشکسالی در فارس به اوج رسید، کشاورزان را به کشت محصولات پرآب بری همچون برنج و گندم تشویق می کرد.
بیشتر به این خاطر که سیاست خارجی ماجراجویانه او باعث شد با پدید آمدن تحریم ها، صادرات این محصولات به ایران محدود شود. تاوان این سیاستها را البته مردم فارس میدهند که اکنون منابع آب آنها از دست رفته و جایگزینی چون صنعت هم برای اشتغال و معیشتشان شکل نگرفته است. دولت یازدهم البته تصمیم گرفت به این وضع سر و سامانی بدهد؛ در پایان دولت احمدی نژاد عمق چاههای آب در برخی نقاط به 500 متر رسیده بود و اکنون کف شکنی ها به 600 متر افزایش یافته است. دولت سیاستهایی چون پرداخت هزینه نکاشت را که برای استان های دیگر - به ویژه پیرامون دریاچه ارومیه - در پیش گرفته بود برای فارس در نظر نگرفت و همین میتواند یکی از سرنخهای پنهان این معما باشد. برای ضمانت اجرایی قانون مصوب دولت مبنی بر منع کشت برنج در سراسر کشور جز شمال، نیاز است که بالاخره معیشت کشاورزان در صورت کشاورزی نکردن تامین شود.
البته با خزانه خالی، تحریمها و قیمت پایین نفت که از دولتهای نهم و دهم به دولت یازدهم ارث رسید، شاید نتوان چندان ایرادی به دولت کنونی گرفت ولی وقتی برای برخی استانها این اعتبارات تامین میشود و برای برخی استانها نه، در این شرایط ممکن است اهالی استانهای بحرانی چون فارس احساس تبعیض کنند. این طور که محمد مهدی قاسمی، رئیس سازمان جهاد کشاورزی فارس به گزارشگر «خبرجنوب» میگوید، برای پرداخت هزینه نکاشت به کشاورزان در فارس 400 میلیارد تومان اعتبار نیاز است. او توضیح می دهد: «طرح نکاشت برای فارس تامین اعتبار نشده است. حال آنکه ما در استان برای این طرح به اعتباری بالغ بر 400 میلیارد تومان نیاز داریم. البته شما یقین نداشته باشید که این اعتبارات برای استان های دیگر کشور تامین شده باشد چرا که منابع درآمدی دولت محدودیت زیادی دارد و به قدری نیست که جبران کمبودها را کند».


یک کشت از سر سودجویی
بسیاری از کشاورزان آب را از 60 هزار چاه غیرمجاز بیرون میکشند. سرویس گزارش «خبرجنوب» به اطلاعاتی دست یافته که نشان میدهد برخی کشاورزان حتی به زمینهای بیآب لوله کشی کرده و به این شیوه آنجا هم کشت می کنند.
افزون بر این، سیاوش محمدی، رئیس اداره طبیعی محیط زیست فارس به گزارشگر «خبرجنوب» می گوید: «برخی که سهمیه چاه دارند، آبی که از چاه های مجاز برداشت میکنند را به دیگران میفروشند؛ گروه دیگر از چاههای مجاز برداشت غیرمجاز میکنند و گروه دیگری هم هستند که چاه غیرمجاز حفر کرده و آنها را برداشت می کنند».در سالهای اخیر البته برخی دستگاهها نسبت به پر کردن چاه ها اقدام کرده اند ولی این طور که از شواهد بر میآید، بیشتر این چاهها مربوط به کشاورزانی است که دستشان به جایی بند نیست و نه لزوما آنان که از سر سودجویی به برداشت بیرویه از چاههای مجاز و غیرمجاز روی آورده اند.


برنج نخورید
اگر به فکر آینده هستید
احمد دهقان، مدیر زراعت سازمان جهاد کشاورزی فارس پیش از این به خبرنگار سرویس اقتصادی «خبرجنوب» گفته است که در 26 هزار هکتار از زمین های کشاورزی فارس برنج کشت شده که آب مورد نیاز این محصولات هم از دل سفرههای زیرزمینی بیرون کشیده می شود. او البته آماری ارایه می دهد که بسیار جالب توجه است؛ از جمله اینکه برای کشت هر یک کیلوگرم برنج 8 هزار لیتر آب نیاز است؛ تصور کنید 8 هزار بطر آب معدنی بزرگ برای یک کیلوگرم برنج. از قرار معلوم، در مجموع برای کشت برنج در فارس 570 میلیارد لیتر آب صرف میشود و به خاطر ارزش بالای اقتصادی آن البته کشاورزان از سر کشت این محصول نمیگذرند چون «هر هکتار برنج 30 میلیون تومان درآمد دارد». اینها همه در شرایطی است که مسئولان و کارشناسان هشدار میدهند که ادامه چنین وضعی استانهایی چون فارس را به طور کامل تبدیل به بیابان کرده و میلیونها نفر را ناچار به مهاجرت میکند. تلاشهای مسئولان و هشدارهای کارشناسان برای تغییر الگوی کشت- یعنی کشت محصولات کم آب بر به جای محصولات پر آب بری چون برنج و گندم- هم به جایی نرسیده است؛ برای همین شاید وقت آن باشد که به پیشنهاد سرویس گزارش «خبرجنوب»، به جای تغییر الگوی کشت، الگوی مصرف تغییر کند. به عبارت دیگر، مردم کمتر برنج مصرف کنند تا بازار این محصول این قدر پر سود نباشد که به قیمت از دست رفتن زندگی خود ما، تمدن ایرانی و آینده فرزندانمان تمام شود. همان طور که مردم ژاپن که در فرهنگشان برنج یک محصول مقدس است وقتی از زیانهای خوردن آن آگاه شدند، غذای غالب خود را تغییر دادند. افزون بر این اگر قرار نیست مصرف محصولی چون برنج کمتر شود، دست کم مردم برنج خارجی مصرف کنند؛ این کار هیچ زیانی به استقلال کشور نمی زند بلکه کشت بی رویه محصولاتی چون برنج و گندم و در پی آن، از دست رفتن منابع آب است که عملا کل تمدن ایرانی را - به گفته وزیر نیروی دولت یازدهم- بر باد میدهد. آن هم در شرایطی که طبق پیش بینی بسیاری از صاحب نظران، به زودی آب جای نفت را می گیرد و در مراودات جهانی، بعید نیست که جنگ بر سر آب در بگیرد.

۴۶

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
  • کدخبر: 704295
  • منبع: khabaronline.ir
  • نسخه چاپی
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.