در این نوشتار به قلم حمید مقدس فرد آمده است: بیماری های قلبی وعروقی درایران درردیف نخست بیماری های سخت درمان است.
درهمه کشورها براساس آمارهای سازمان بهداشت جهانی ، بیماری های قلبی و عروقی مهمترین عامل مرگ ومیر است که درهرسال 3.17 میلیون نفر قربانی می گیرد که 80درصد آنها ازکشورهای با درآمدکم ودرآمد متوسط هستند.
سازمان بهداشت جهانی هشدار داده باروند فعلی و به علت پیشگیری ناقص تا سال 2030 شمار قربانیان به 6.23 میلیون نفردرسال می رسد.
توصیه های این سازمان برای محافظت از قلب ، دوری از دخانیات ، کنارگذاشتن تغذیه غلط ، تحرک بدنی وورزش ، کاهش مصرف نمک برای جلوگیری از افزایش فشار خون ، خودداری از خوردن غداهای چرب کاهش مصرف قند است.
یعنی درست همان چیزهایی که ایرانی هاعکس آن رفتار می کنند و دچار فقرمزمن حرکتی ، گرفتار رژیم غذایی غلط و انباشته از چربی و شیرینی ، معتاد به شورخواری به ویژه درتنقلات هستند و آمار اعتیاد به سیگاردر آنها رو به افزایش دارد و از ورزش هم گریزانند.
اضافه وزن و چاقی پدیده همه گیری است که با وجودهشدارها درهمه گروه های اجتماعی ودرهمه سنین عادی شده. استرس هم که دشمن شماره یک قلب است یک شاخص عمده دررفتار اجتماعی است وهمه ازنخستین سالهای مدرسه تا پس ازبازنشستگی با آن دست به گریبانند.
دربرابر ریسک ناشی از این نارسایی ها اقدام های پیشگیرانه بسیار کم است و همان ها هم شامل همه جمعیت نمی شود.
فدراسیون جهانی قلب برنامه های آموزشی تازه ای دربیشتر از 100 کشور جهان دررویارویی با ریسک بیماری های قلبی و عروقی اجرا کرده که مهمترین شان همان هاهستند که ما درآنها ضعیف وبی توجه و بی برنامه هستیم.
معاینه های دوره ای بهداشتی یا چک آپ که بیشتر ایرانی ها ازآنها گریزانند. دراینجا نمی توان به کسی گفت نوار قلبی بگیرد چون یا خودش را سالم می داند یا ازبیماری چنان می ترسد که ترجیح می دهد تا آنجاکه ممکن است دیرترازآن مطلع شود.
درحالی که چک آپ سالیانه درهرسال بعد ازسنین 50 سالگی درهمه جهان مرسوم است ایرانی ها تا زمانی که درد آنها را کلافه نکند به پزشک مراجعه نمی کنند.
دردیگر موارد هم چنین هستند. هزار بهانه می تراشند تا ورزش نکنند. نسل جوان از میان سال ها بدتر است و انگیزه ای برای ورزش ندارد.
دولت هم به وظیفه خود درآموزش شهروندان عمل نمی کند و برای آنها دوره های تخصصی نمی گذارد. کارهای دیگر فدراسیون جهانی قلب درایران اجراشدنی نیستند مانند کنسرت های موسیقی که درایران از خط قرمزهای پررنگ شده است.
فضای شادی که این کنسرتها پدید می آورند بنا بر قانون های نانوشته ممنوع است. مسابقه های ورزشی هم که ازبرنامه های فدراسیون است دراینجا با تنش و جنگ اعصاب همراه است و نتیجه عکس می دهد.
اینها زنگ های خطر را به صدا درآورده اند ولی درایران کسی صدای گوشخراش آنها را نمی شنود چون شنیدنش مسوولیت آور است و باید رفتاراجتماعی و عادت های غذایی خود را عوض کنند ومنضبط شوند.
حتی روش های کنترل و فکر سازی و عادت سازی هم باید کنار گذاشته شوند. چیزی که محال است. پیچیدگی سلامت قلبی و سبک زندگی به یکدیگر است که مسئله ساز شده و چون نمی توانیم آن را با تغییرسبک زندگی ونگاه های سنتی و عادت های زیانبار حل کنیم به بیماری محکوم می شویم.
چون قلبمان برای سلامتی نمی تپد و جزدرحرف ، سلامتی را مهمترین عامل زندگی اجتماعی و توسعه نمی دانیم وقلب هایمان را به حاشیه زندگی رانده ایم.
منبع : روزنامه افسانه
6113
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.