سید کاظم اکرمی
توصیه های امام به دولت
حضرت امام خمینی(س) با دید الهی و معنوی افراد را از این که نام و عنوانی پیدا کرده اند برحذر می داشت که مبادا گرفتار خود خواهی شوند. مثلاً وقتی مرحوم شهید رجایی به ریاست جمهوری رسید بعد از بیان عظمت جهان هستی به ایشان می گوید:" ما اگر بندگى خدا را بپذیریم و قلب ما منور بشود به نور بندگى خدا و عبودیت، این امر ناچیزى که به حساب در عالم نمىآید، در ما تأثیر نباید بکند. شما دیروز نخست وزیر بودید و پریروز وزیر بودید و قبل از او معلم بودید و قبل از او هم یک شاگردى بودید و بعد از این هم معلوم نیست کى از اینجا بروید. ممکن است- خداى نخواسته- همین حالا که بیرون رفتید و یا همین حالا یک بمبى اینجا باز منفجر بشود و فاتحه همه را بخواند. وقتى مطلب این است چرا باید انسان قبل از ریاست جمهور و بعدش فرق بکند؟ مگر ریاست جمهور چه هست؟ کسى که دلش به نور توحید روشن است مگر عالم چه هست؟ همه عالم چه هست؟ همه عالم در مقابل عظمت خداى تبارک و تعالى چیزى نیست. تمام این عالم مادى در مقابل عالمهاى معنوى که هست قدر محسوسى ندارد. آن وقت ما براى یک کدخداى ده یا یک کدخداى شهر، یا کدخداى یک کشور خیال بکنیم که خیر، ما الآن یک چیزى هستیم و دیگران به نظرمان کوچک بیایند و خودمان را بزرگ.(صحیفه امام،ج15،ص71)
توجه مکرر به دینداری و تقوا و همچنین تبعیت از قانون اساسی و قانونی عمل کردن یکی دیگر از توصیه های امام امت بود. سفارش دیگر ایشان به عدالت بود؛ در موردی فرمودند: ما یک حکومت عادل مىخواهیم. عادل یعنى دزد نباشد لااقل! (صحیفه امام، ج5، ص: 514) و می فرمودند: و من کراراً به آقایان عرض کردهام و حالا هم باز تکرار مىکنم که خدمتگزار باشید به این ملتى که آن دستهاى خیانتکار را قطع کرد و این امانت را به شما سپرد. شما الآن امانت بزرگى از دست این ملت تحویل گرفتید و مقتضاى امانتدارى این است که آن را به طور شایسته حفظ کنید و بهطور شایسته به نسل آینده و دولتهاى آینده تحویل بدهید، و مادامى که اینطور باشید ملت پشت شماست، و مادامى که ملت همراه شما باشد هیچ آسیبى به شما و به کشور نمىرسد. (صحیفه امام، ج18، ص: 79-78)
امام به مشارکت دادن مردم در کارها اهمیت زیادی می دادند و معتقد بودند دولت باید مردم را در کارها مشارکت دهد. در قضیه مدارس غیر انتفاعی امام این سفارش را به وزارت آموزش و پرورش کردند و اضافه کردند مشارکت اقشار محروم و مستضعف اولویت دارد.
توجه دیگر ایشان به وحدت بود، امام در سراسر ده سال رهبری تا توانستند به وحدت توجه کردند و سیره خودشان هم این بود که گروههای مومن و انقلابی با هم کار کنند و هرگز گروهی را بر گروهی دیگر ترجیح ندادند. امام عملاً به همه یاد می دادند که از تحمیل رای بپرهیزند و خودشان نیز در موارد زیادی نظر خود را کنار می نهادند و نظر مشاورین را می پذیرفتند.
اظهار نظر حضرت امام(س) در مورد دولت به امور کلی مربوط می شد. در چهار سالی که بنده عضو هیات دولت بودم جز رابطه هدایت و حمایت نسبت به دولت چیزی به یاد ندارم. ایشان تقریبا همه امور را به نخست وزیر ارجاع می دادند. خود بنده وقتی برای مدیران کل آموزش و پرورش اجازه استفاده موقت از اتومبیل را تقاضا کردم فرمودند از آقای موسوی اجازه بگیرید. البته تاکید بر قانون گرایی و توجه به اقشار محروم هم مکرر از ایشان شنیده می شد.
ویژگی های دولت دوران حضرت امام(س)
دولت دوران دفاع مقدس که بنده در آن حضور داشتم دارای ویژگی های خاصی بود.اول آن که دولتی با برنامه بود. به این معنی که هر یک از وزرا هر سال برنامه ای را به نخست وزیر تقدیم می کردند و قرار بود در آن مسیر حرکت کنند. بنده خودم در ابتدای ورود به آموزش و پرورش کتابجه ای تحت عنوان «مشکلات آموزش وپرورش »تهیه کردم وهر یک از معاونین سعی داشتند در هر سال چند مشکل را حل کنند. سازمان برنامه و بودجه هم بر کار و حرکت وزارتخانه ها نظارت داشت و به آقای نخست وزیر گزارش عملکرد می داد.
دولتی دمکراتیک بود یعنی آقای موسوی در صدد تحمیل نظرات خود بر وزرا نبود بحثی که از قبل معلوم شده بود مطرح می شد و بعد از اظهار نظر همه کسانی که نظری داشتند رای گیری می شد و نظری که رای بیشتری آورده بود به عنوان مصوبه دولت اعلام می گردید.
دولتی ساده زیست اما بی تبلیغات و جاروجنجال بود. صبحانه وزرا صبحانه ای بود که مردم می خوردند نان و پنیر و چای شیرین. در ایام عید و ولادت ائمه علیهم السلام شیرینی مختصری داده می شد.
دولتی مستضعف گرابود، یعنی علاوه بر این که با توجه به شرایط جنگی همه مردم از سهمیه و کوپن قند و چای و روغن و برنج (تا آنجا که به یاد دارم) برخوردار بودند، سعی وافری برای حل مشکل مردم می شد. البته توجه دارید که دولت 4 میلیارد دلار درآمد داشت که 2 میلیارد آن صرف جنگ تحمیلی می شد.دولتی مردم گرا و دور از دسته بازی و فرقه گرایی بود. به یاد دارم روزی آقای مهندس موسوی از حضور فردی برای عضویت در وزارتخانه ای سخن گفت یکی از آقایان بیان داشت که آن شخص با شما همفکر نیست، مهندس ناراحت شد و گفت کی گفته است همه باید مانند من فکر کنند جوانی است شایسته و مومن و تحصیلکرده و بالاخره ایشان به هیات دولت پیوست.
کپی شد