مهدی عراقی سرحلقه اتصال بین امام خمینی و مبارزین و نیروهای انقلابی و جمعیتهای مؤتلفه به شمار میرفت. امام خمینی خیلی از برنامهها و سیاستها را با او مطرح میکرد و به او کاملا اعتماد داشت.
پایگاه خبری جماران، مهدی عراقی از یاران نهضت امام خمینی(س) و عضو هیاتهای موتلفه اسلامی به همراه فرزندش حسام عراقی در روز 4 شهریور 1358 ترور شدند. به همین مناسبت امین عزیزی، پژوهشگر و مدرس تاریخ معاصر و انقلاب اسلامی در روزنامه اطلاعات نوشت:
مهدی عراقی از جمله مبارزانی است که با آغاز نهضت امام خمینی(ره) و بعد از یک دهه انزواز از فعالیتهای سیاسی فعالیتهای مبازراتیاش را دوباره از سر گرفت. عراقی از آغازین روزهای حرکت امام در مقابله با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، با کولهباری از تجربه مبارزه در فداییان اسلام، پشت سر امام قرار گرفت. وی از جمله بنیانگذاران و اعضای برجسته هیأتهای موتلفه اسلامی است. نقش این تشکل در مسیر نهضت امام بسیار چشمگیر است. عراقی عضوی از این جمعیت بود که در تمامی اقدامات مهم و تأثیرگذار آغازین سالهای نهضت امام و سالهای بعد به ویژه در مهمترین اقدامات مبارزاتی ازجمله سازماندهی و مدیریت راهپیماییها و تظاهرات تعیین کننده، نقش قابل توجهی ایفا کرد. از جمله این فعالیتها میتوان به حضور چشمگیر و مؤثر وی در تظاهرات عاشورای ۱۳۴۲هـ.ش که پیش زمینه و بستر تکوین قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲هـ.ش بود و قیام ۱۵ خرداد اشاره داشت. عراقی در همه تظاهرات و راهپیماییهای سرنوشت ساز در دوران نهضت و انقلاب نقش کلیدی داشت؛ به طوری که به عنوان یک عامل نفوذی و اجرایی قدرتمندی که از توان بسیجگری قابل ملاحظهای هم برخوردار بود و توانست برای اهداف امام خمینی در میان تودة مردم نقش بیافریند. در این مقاله به توان تشکیلاتی و قدرت مدیریتی شهید مهدی عراقی در آغازین سالهای نهضت امام خمینی پرداخته شده است.
مقدمه
مهدی عراقی از جمله مبارزانی است که بعد از شهریور ۱۳۲۰هـ.ش فعالیتهای مبارزاتی خود را آغاز کرد. وی در سن پایین و در اوایل دوران نوجوانی تحت تأثیر اخلاق و منش نواب صفوی رهبر فداییان اسلام وارد جمعیت شد و خیلی زود به شورای مرکزی این جمعیت راه یافت و در همه فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و نظامی این جمعیت از جمله ترور کسروی، هژیر و رزم آرا به طور مستقیم و غیر مستقیم ایفای نقش کرد، اما بعد از مدتی، بنا به دلایلی به همراه عدهای دیگر از اعضای جمعیت فداییان اسلام، از این جمعیت کناره گرفت که در بسیاری از منابع علل جدایی مهدی عراقی از جمعیت فداییان اسلام را اختلاف سلیقه وی با عبد الحسین واحدی مرد شماره ۲ فداییان اسلام ذکرکردهاند.
عراقی بعد از جدایی از جمعیت فداییان اسلام و با وقوع کوتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲هـ.ش وبا وجود خفقان شدید در جامعه، عملاً از فعالیتهای سیاسی کنارهگیری کرد وبه امور مذهبی پرداخت. از این زمان به بعد او به همراه دیگر دوستان و افراد جدا شده از جمعیت فداییان اسلام درهیأتها و دستههای مذهبی جنوب تهران حضور فعالی داشت.
در سالهای ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲ جامعة ایران تحت تأثیر عوامل داخلی و شرایط خارجی کاملاً بیثبات بود. شورش روستاییان، فعالیت نهضت دانشجویی، برگزاری انتخابات مجلس بیستم شورای ملی و انحلال آن به خاطر تقلبات متعدد، فعالشدن دوبارة احزاب و گروههای سیاسی و تغییر و جابهجا شدن مرتب کابینهها، دستگاه حکومتی را در بحران عمیقی فرو برد. محمدرضاشاه به منظور رهایی تخت و تاج خود به اتخاذ سیاستهای اقتصادی جدیدی متوسل شد و به نخستوزیری دکتر علی امینی و اجرای اصلاحات اجتماعی و عمدتاً ارضی مطمح نظر دولت آمریکا رضایت داد. با وجود این، بحران طی حدود
۱۵ماه صدارت علی امینی ادامه یافت، برقراری آزادی سیاسی نسبی در ایران در اواخر دهة ۱۳۳۰ هـ.ش با رحلت آیتالله بروجردی در اوایل سال ۱۳۴۰ هـ.ش توأم شد و زمینه را برای فعالیت برخی از روحانیون بلندپایة ایران از جمله امام خمینی در عرصة سیاسی آماده کرد. مهدی عراقی که از طرفداران اسلام سیاسی و انقلابی بود و تمایل زیادی به حضور دوباره در مبارزه سیاسی داشت، با ظهور یک مرجع سیاسی چون امام خمینی، بلافاصله به ایشان پیوست و فعالیت خود را در مبارزه سیاسی، به طور رسمی از واقعة انجمنهای ایالتی و ولایتی در اواسط سال ۱۳۴۱هـ.ش و در قالب هیأتهای مذهبی آغاز کرد. مهدی عراقی از آن افراد مذهبگرایی به شمار میآمد که طرفدارحضور دین در سیاست بودند و از روحانیون معتقد به جدایی دین از سیاست، رضایت چندانی نداشت؛ اما ظهور یک روحانی بلند پایه مثل امام خمینی که طرفدارحضور روحانیت و گروههای مذهبی در عرصه مبارزه سیاسی بودند، در آن برهه زمانی، برای شخصی چون مهدی عراقی میتوانست بسیار خشنودکننده و رضایتبخش باشد، اما مهمترین عاملی که عراقی را بعد از یک دهه انزوا به عرصه مبارزه سیاسی کشاند، اعتقاد وی به وجود یک مرجع تقلید بود؛ عاملی که در جمعیت فداییان اسلام که عراقی اولین فعالیت سیاسیاش را در آن آغاز کرد، وجود نداشت. همین امر بود که او را بعد از تقریباً یک دهه انزوای سیاسی، دوباره به این عرصه رهنمون کرد. شرایطی که عراقی را بعد از یک دهه دوری از فعالیتهای سیاسی، از یک فرد منشعب از فداییان اسلام به چریکی مؤتلف در نهضت امام خمینی تبدیل کرد که توانست از قدرت تشکیلاتی و سازمانی در مسیر نهضت امام خمینی بهره گیرد.
توان تشکیلاتی و مدیریتی عراقی در خدمتِ نهضت امام
درگذشت آیتالله بروجردی، مرجع تقلید شیعیان در ایران در فروردین سال ۱۳۴۰ هـ.ش، انتخاب یک مرجع تقلید جدید را برای مردم شیعه مذهب ایران به عنوان یک موضوع مهم تبدیل کرد و به این ترتیب روحانیون بلند پایه شیعی مورد توجه عموم قرار گرفتند. از این زمان و در پی تلاشهای افراد مذهبی برای انتخاب یک مرجع تقلید مناسب برای خود، ارتباطاتی میان مراجع دینی و افراد مذهبی به وجود آمد و این امر در نهایت به آغاز روابط میان دو طرف منجر شد. در واقع، نقطه آغاز رابطه گرم و صمیمی میان مراجع دینی و هیأتهای مذهبی از اواسط سال ۱۳۴۱ هـ.ش که موضوع تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی مطرح شد، بود.۱ تعدادی از هیأتهای مذهبی بازار تهران به چاپ و انتشار اعلامیههای مراجع در مورد مخالفت با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی دست زدند و رابطه خود را با روحانیونی که متمایل به حضور در عرصه سیاسی بودند نزدیک کردند.۲ هیأتهای دینی دیگری نیز به تدریج در پاییز ۱۳۴۱هـ.ش بر سر همین موضوع وارد صحنه سیاسی شدند و با روحانیت ارتباط پیدا کردند.۳
با پایان یافتن ماجرای انجمنهای ایالتی و ولایتی درآذر ۱۳۴۱هـ.ش که با لغو این لایحه ازسوی دولت همراه بود، امام برای آن که بتواند از این هیأتها در موارد مشابه دیگری هم استفاده کند، از اعضای مهم این هیأتها که به صورت مجزا کار میکردند، خواست تا رابطه خود را با روحانیت قم نزدیکتر کنند؛۴ این در حالی بود که حضور مؤثر مام خمینی در ماجرای انجمنهای ایالتی و نقش مهم ایشان در لغو آن لایحه، به علاوه تمایل بیشتر ایشان نسبت به مراجع دینی دیگر برای ایفای نقش در امور سیاسی کشور، موجب شد این هیأتهای مذهبی متمایل به مبارزه سیاسی، رابطه نزدیکتری با امام خمینی برقرارکنند.۵ امام خمینی هم به همراه برخی دیگر از روحانیون، همچون آیتالله میلانی توصیه به ائتلاف و وحدت این هیأتها کردند تا بتوانند از آنان در عرصه سیاسی به نحو احسن بهرهبرداری کنند. ماجرای انقلاب سفید و انجام رفراندوم برای اجرای آن در جامعه ایران فرصت دیگری برای حضور روحانیت در عرصه سیاسی در بهمن ۱۳۴۱هـ.ش فراهم کرد.۶ به این ترتیب، رابطه هیأتهای مذهبی که به تدریج رنگ سیاسی به خود میگرفتند با مراجع دینی باز هم بیشتر شد. در طی ماههای فروردین و اردیبهشت ۱۳۴۲هـ.ش که گروههای حکومت پهلوی به ویژه روحانیون و در رأس آنها امام خمینی، علیه حکومت پهلوی تشدید شده بود، این هیأتهای مذهبی به طور مستقل اعلامیههایی چاپ و منتشر میکردند.۷ تا آن که در نهایت با پیشنهاد امام خمینی با یکدیگر متحد شدند و در خرداد ۱۳۴۲هـ.ش یک گروه سیاسیـ مذهبی به نام هیأتهای مؤتلفه اسلامی را با هدف بلند مدت برپایی حکومت اسلامی و هدف کوتاه مدت اجرای نظریات امام تشکیل دادند۸ که نقش مهدی عراقی در آن چشمگیر است.
عراقی بعد از انتشار اعلامیة امام خمینی درباب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، جذب شخصیت واکنش سیاسی امام میشود و از جمله کسانی بود که در جریان توزیع اعلامیههای مراجع در مورد مخالفت با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، در قالب هیأتهای مذهبی، مشارکت فعالانهای داشت.۹ از طرفی عراقی نقش مهمی در آگاه ساختن امام از مفاد برخی از بندهای سری لایحة انجمنهای ایالتی و ولایتی ایفا کرد.۱۰
عراقی همچنین در ماجرای انقلاب سفید در کنار امام خمینی حضور داشت. در همین زمینه عراقی حتی در اجتماع محدودی که در دوم بهمن ۱۳۴۱هـ.ش در بازار تهران علیه انقلاب سفید بر پا شد، حاضر شد.۱۱ همچنین عراقی و دوستانش سعی کردند چادرهای انتخابات را در روز ۶ بهمن، روز برگزاری رفراندوم، به آتش بکشند.۱۲
مهدی عراقی در ماجرای حمله نیروهای رژیم به مدرسه فیضیه و ضرب و شتم طلاب، حضور داشت. اقدام مهمی که عراقی به هنگام این حادثه انجام داد این بود که عدهای از دوستانش را برای حفاظت منبر و بلندگو مسجد فیضیه مأمور کرد و خود همراه با عدهای از دوستانش حفاظت از آیتالله گلپایگانی و تعدادی از علمای معمر حاضر در مسجد را برعهده گرفت.۱۳
اما هنگامی که امام خمینی به شدت از سوی نیروهای امنیتی پهلوی تهدید میشد و آنها در صدد حمله به منزل ایشان بودند، او به همراه چند نفر دیگر، به سرعت خود را به منزل امام رساندند و محافظت و دفاع از خانه ایشان را بر عهده گرفتند.۱۴
امام خمینی بلافاصله بعد از واقعه فیضیه در فروردین ۱۳۴۲هـ.ش، تلگرافی ارسال کرد که به تلگراف ۶۰۰ کلمهای معروف شد- که برخی از مبارزین سیاسی همراه ایشان برای داغ کردن تنور مبارزه علیه حکومت پهلوی، درصدد توزیع آن برآمدند. در این میان، هیأتهای تشکیل دهنده مؤتلفه اسلامی که البته هنوز به صورت یک گروه واحد در نیامده بودند، به رهبری حاج مهدی عراقی و صادق امانی نقش فعالی در این زمینه ایفا کردند.۱۵
کارگردان اجرایی تظاهرات عاشورای ۴۲
مهدی عراقی سرحلقه اتصال بین امام خمینی و مبارزین و نیروهای انقلابی و جمعیتهای مؤتلفه به شمار میرفت. امام خمینی خیلی از برنامهها و سیاستها را با او مطرح میکرد و به او کاملا اعتماد داشت.۱۶ از جمله برنامههای مورد توجه امام، بهویژه پس از فاجعه مدرسه فیضیه تشکیل یک اجتماع عظیم و همایش قدرت و رفراندوم حقیقی با استفاده از حضور گسترده و فراگیر مردم مسلمان در عاشورای حسینی و دستههای سینه زنی بود. در همین زمینه، عراقی به عنوان یکی از رهبران ارشد مؤتلفه اسلامی، در اولین اقدام سیاسی مهم این جمیعت یعنی راهپیمایی عاشورای سال ۱۳۴۲ هـ.ش(۱۲خرداد)، نقش بسیار مهمی ایفا کرد. به عبارتی شخص اول این واقعه سیاسی ـ مذهبی، شخص مهدی عراقی بود،۱۷ به طوری که از ۱۰ روز قبل از آن، در چارچوب تدارک برای ایجاد این واقعه سیاسی تأثیرگذار، کوشش طاقت فرسایی را انجام داد. از یک طرف اصناف مختلف و کورهپزخانه و صنف فخار ـ که خود با آنها ارتباط داشت ـ را تشویق به حضور در راهپیمایی عاشورا کرد و از طرف دیگر با همه سران، دستههای سینه زنی و هیأتهای عزاداری و مداحان سرشناس (از جمله حاج عباس زریباف و حاج ناظم) در محلات مختلف تهران صحبت و به آنها سفارش میکند تا شعرها و نوحههایی که برای روز عاشورا مهیا میکنند درباره مدرسه فیضیه باشد.۱۸
لازم به ذکر است که اقدام عراقی در آوردن واعظ زبردستی چون فلسفی به صحنه و همگامی او با جریانات نهضت خود عامل مهمی در پیشبرد اهداف انقلاب به شمار میرود که از توان بالای عملیاتی و سازماندهی او حکایت دارد. اقدام مهم دیگر عراقی قبل از عاشورا تلاش برای جمع آوری پول برای بازسازی مدرسه فیضیه بود. او به همین منظور پیشنهادی به امام خمینی ارائه داد در مورد افتتاح شماره حسابی به نام تعمیر مدرسه فیضیه و تأکید بر این که هر فردی به نام تمام اعضای خانوادهاش ـ و لو برای هر نفر یک تومان ـ پول به این حساب واریز کند تا به این وسیله هم گستره شرکت مردم در این امر وسعت یابد و هم به منزله همهپرسی و مخالفت با سیاستها و اقدامات رژیم شاه به حساب آید.»۱۹
با برنامهریزهای هیأتهای مؤتلفه مسیر تظاهرات عاشورا از مدرسة حاج ابوالفتح، از مساجد بازار تهران، تا دانشگاه تهران تعیین شد. چون امکان داشت دولت بخواهد از برخی از اراذل و گردنکلفتهای جنوب تهران برای برهم زدن تظاهرات عاشوا استفاده کند، اعضای مؤتلفه برای جلوگیری از حادثه به تکاپو افتادند، به طوری که حاج مهدی عراقی با طیب حاج رضایی ملاقات و مذاکره کرد. تأثیر کلام خالصانة حاج مهدی عراقی نقش مهمی در کشاندن طیب به نهضت و شکلگیری شخصیت بعدی او ایفا کرد. تا جایی که به قول امام طِیب طَیب شد؛ به طوری که بعد از صحبتهای عراقی بود که طیب «همانجا دست کرد صد تومان داد به پسرش داد و گفت: «میروی عکس حاجآقا را میخری، میبری تو تکیه به علامتها میزنی. «خوب از این خیالمان راحت شد.»۲۰
همچنین گروهی به سرکردگی ناصر جگرکی که از گردن کلفتهای باغ فردوس و چهار راه مولوی بود و از طریق دولت مأمور برهم زدن تظاهرات عاشورا بود، با تدبیر و اقدام شایسته عراقی از هر گونه برخورد با تظاهرکنندگان ممانعت کرد.۲۱
عراقی در روز راهپیمایی هم یکی از افراد فعال و کلیدی در هدایت تظاهرکنندگان بود،۲۲ به طوری که به همراه عدهای دیگر انتظامات راهپیمایی را به عهده داشت. در میدان فردوسی مهدی عراقی در یک نطق پرشور «انقلاب سفید» شاه را محکوم کرد و پشتیبانی عموم مردم تهران را از نهضت اسلامی اعلام داشت.۲۳ هر چند عراقی در خاطرات خود با تواضع نامی از خود نمیبرد، ولی برای ثبت در تاریخ، جریان تظاهرات و سخنرانی آن روز را چنین روایت میکند: «کجایند آنهایی که دم از رفراندوم قلابی میزنند؟ بیایند و از نزدیک گوشهای از این رفراندوم حقیقی ملت را بنگرند.»۲۴
مدیرو کارگردان اجرایی مراسم عصر عاشورا در مدرسه فیضیه(۱۳ خرداد ۱۳۴۲) نیز مهدی عراقی بود.۲۵ سازماندهی و تجمیع نیروها، تهیه وسایل بلندگو و جاسازی باطری در زیر منبر امام به منظور استفاده در صورت قطع احتمالی برق به هنگام سخنرانی ایشان و حفاظت از امام با سلاحهای باقیمانده از فداییان اسلام و کار گذاشتن مأمور در بین جمعیت در هنگام سخنرانی امام، ازجمله اقدامات عراقی در این مراسم بود.
فرمانده بسیجگر در قیام ۱۵ خرداد ۴۲
در شب ۱۴ خرداد ۱۳۴۲ هـ.ش و بعد واقعه راهپیمایی عاشورا و سخنرانی امام در عصر عاشورا در مدرسه فیضیه، امام خمینی که از سوی مقامات امنیتی کشور به عنوان یکی از محرکین اصلی این وقایع شناخته میشدند، دستگیر و زندانی شدند. خبر این واقعه، بلافاصله به هوادارانش در تهران منتقل و موجب واکنش شدید آنان شد و عراقی خود یکی از عناصر اصلی آغاز اعتراضهای مردمی به دستگیری امام بود. به روابت عراقی: هر کدام از بچهها [اعضای مؤتلفه] مأموریت پیدا کردند که در یک قسمت از شهر مردم را وادار به بستن مغازهها و تظاهرات بکنند.۲۶
سرانجام واقعه معروف ۱۵ خرداد ۱۳۴۲هـ.ش اتفاق افتاد که به درگیریهای شدید میان معترضین و نیروهای حکومتی منجر شد و حتی خسارات مالی و جانی زیادی وارد آمد.۲۷ مهدی عراقی در این ماجرا هم نقش کلیدی ایفا کرد به طوری که مردم را تشویق به بستن مغازهها کرد و حتی به میدانی که طیب حاج رضایی بود رفت و آنها را هم تشویق به این کار کرد. تا جایی که طیب و اطرافیانش کلانتری شش تهران را تصرف کردند و آنجا را به هم ریختند.۲۸
توان تشکیلاتی و قدرت بالای سازماندهی شهید مهدی عراقی در بین دیگر اعضای مؤتلفه اسلامی آن قدر برجسته و چشمگیر بود که آیتالله هاشمی رفسنجانی درباره نقش فرماندهی مهدی عراقی در واقعه ۱۵ خرداد به عنوان یکی از نقاط عطف نهضت امام خمینی چنین میگوید:
«من یادم هست که در جریان ۱۵ خرداد همین مهدی عراقی که جوانتر بود و هنوز تجربهاش کم بود در یکی از اتاقهای بازار نشسته بود و این انقلاب عظیم آن روز را از یک اتاق فرماندهی میکرد.»۲۹
با گسترة اعتراضاتی که در ۱۵ خرداد رخ داد، مقامات رژیم پهلوی درصدد محاکمه امام خمینی بعد از جریان ۱۵ خرداد برآمدند، از این رو رهبران مؤتلفه ازجمله مهدی عراقی در پی آن شدند که از مراجع دینی و روحانیون بلند پایه ایران بخواهند که مصونیت قضایی امام خمینی به عنوان یک مرجع دینی را تأیید کنند و از این طریق، مانع مجازات ایشان از سوی دادگاه قضایی شوند؛ از این رو، برای تدارک این کار فعالیت خود را شروع کردند.۳۰ یکی از مهمترین اقدامات در این زمینه دعوت مؤتلفه از علما برای آمدن به تهران بود که مدیریت اجرایی آن با حاج مهدی عراقی بود.۳۱
در نهایت این روحانیون بلند پایه، درباره مرجعیت دینی امام خمینی به توافق رسیدند و ایشان از مصونیت قضایی برخوردار و عمال رژیم نتوانستند اقدامی علیه ایشان انجام دهند و بعد از چند ماه از زندان آزاد شدند.۳۲
به هنگام حبس و حصر خانگی امام در منزل آقای روغنی، عراقی از شگردهای خاصی برای ورود به آن خانه و ملاقات با امام به منظور رد و بدل کردن پیامها و اعلامیهها به کار میبرد، به طوری که با پوشش معمار و تعمیرکار ارتباط خود را با امام در این دوران کاملاً حفظ کرد.۳۳
شهید عراقی که خود را به نوعی وقف در راه نهضت اسلامی کرده بود، پس از حصر خانگی امام به فعالیتهای خود علیه رژیم ادامه داد. بهگونهای که در ایام بعد از واقعه ۱۵خرداد ۱۳۴۲هـ.ش، که عمال حکومتی تدابیر شدید امنیتی در تهران برپا کرده بودند و کمتر کسی جرأت اظهار نظر سیاسی در مخالفت با رژیم پهلوی را داشت، مهدی عراقی و برخی از همرزمان و یارانش سعی کردند به اصطلاح تنور مبارزه سیاسی را گرم نگه دارند، برای همین منظور درصدد برآمدند تا در ماه رمضان سال ۱۳۴۲هـ.ش مراسمهایی را در پوشش مذهبی، اما در واقع سیاسی، در مسجد جامع و دیگر مساجد بازار تهران برپا کنند و علیرغم فشار شدیدی که از سوی نیروهای امنیتی متحمل شدند، توانستند این روند را تا پایان ماه رمضان پی بگیرند.۳۴
در کنار مبارزه سیاسی آشکار و مستقیم، عراقی و همقطارانش در مؤتلفه اسلامی و روحانیت، به صورت غیرمستقیم هم در عرصه مبارزه سیاسی فعالیت میکردند، به این صورت که با استفاده از منابع مالی که از بازاریان و برخی روحانیون، از وجوهات شرعی به دست میآوردند، حمایت مالی از زندانیان سیاسی و خانوادههایشان را انجام میدادند.۳۵
از سوی دیگر، با برپایی جلسات مذهبی، سعی در گرایش جوانان و نوجوانان، به ویژه در محدوده بازار به سوی دین و مذهب را داشتند.۳۶
بعد از آغاز قیام امام خمینی در اوایل دهه ۱۳۴۰، عراقی با قبول مرجیعیت دینی و سیاسی امام خمینی با کوله باری از تجربه سیاسی و نظامی در فداییان اسلام در خدمت امام و آرمانهای او قرار گرفت.
عراقی در همه تظاهرات و راهپیماییهای سرنوشت ساز در دوران نهضت و انقلاب نقش کلیدی داشت، به طوری که به عنوان یک عامل نفوذی و اجرایی قدرتمندی که از توان بسیجگری قابل ملاحظهای هم برخوردار بود، توانست برای اهداف امام خمینی (ره) در میان تودة مردم نقش بیافریند، به طوری که در تظاهرات عاشورای ۴۲ و قیام ۱۵ خرداد مهمترین شخصیتی بود که توانست در تهییج مردم و بالاخص بازار برای اعتراض به دستگیری امام خمینی و مدیریت قیام نقش مؤثری ایفا کند.
عراقی به دلیل ارتباط گسترده با بازار و اصناف و همچنین تلاش فراوان در فراهم آوردن امکانات برای سخنرانی وعاظ سیاسی در جریان نهضت امام نقش مهمی در گسترش تفکر امام در بین توده مردم داشت.
کاملاً مشخص است که حضور یک شخصیت کلیدی و تأثیرگذار چون مهدی عراقی و با آن کوله باری از تجربه مبارزاتی و سیاسی که وی از دوره فداییان اسلام به همراه داشت، میتوانست برای ادامه مبارزه سیاسی مهم و باارزش باشد. کسی که مطیع امام خمینی بود و جسارت زیادی هم در فعالیتهای مبارزاتی و سیاسی داشت و از نفوذ فوقالعادهای در میان تودههای بازاری تهران برخوردار بود، میتوانست بازوی اجرایی قدرتمندی برای اجرای اهداف و آرمانهای امام خمینی باشد.با همین ویژگیها و تواناییها بود که عراقی به الگویی تمام عیار برای سایر مبارزین مسلمان پیرو خط امام بدل شد و در این راه تا استقرار نظام جمهوری اسلامی کوشید و تا زمان شهادت نیز در راه برقراری حکومت اسلامی، با ثبات قدمی مثالزدنی ایستاد، به گونهای که حضرت امام خمینی وی را محرم خود میپنداشت وبه گفته بسیاری از مبارزین در طول سالهای تبعید همیشه به یاد او بود و پس از شهادت وی، امام شخصاً بر سر مزار وی حاضر شد و در رثای وی فرمود: «مهدی عراقی یک نفر نبود- او به تنهایی ۲۰ نفر بود. حاج مهدی عراقی برای من برادر و فرزند خوب و عزیز من بود. او باید شهید میشد. برای او مردن در رختخواب کوچک بود!»
گزارش تصویری>>> شهید مهدی عراقی به روایت تصویر
پینویسها:
۱- ماهنامه ذکر، پیشین، شماره ۲، خرداد ۱۳۸۴، ص۳۰
۲- امیری، حکیمه، تاریخ شفاهی هیأتهای مؤتلفه اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۶، صص۷۷-۷۱؛ خاطرات و مبارزات شهید فضل الله مهدی زاده محلاتی، پیشین، ص۷۰
۳- همان منبع، ص۷۱؛ کاظم مقدم، خشونت قانونی، تهران، مؤسسه فرهنگی هنری صبا، ۱۳۸۰، صص۱۳۵- ۱۳۴
۴- تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی (از مرجعیت امام خمینی تا تبعید)، به کوشش: عبد الوهاب فراتی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۹، ج۱، ص۵۳
۵- همان
۶- علیرضا ملایی توانی، «از رحلت آیتالله بروجردی تا تبعیدآیتالله خمینی(ره)»، تحولات سیاسی – اجتماعی ایران( ۱۳۵۷-۱۳۲۰)، به اهتمام مجتبی مقصودی، تهران، انتشارات روزنه، چاپ اول صص۳۶۵-۳۵۹
۷- بادامچیان و بنایی، هیأتهای مؤتلفه اسلامی، تهران، انتشارات اوج، ۱۳۶۲، ص۱۶۶
۸- حکیمه امیری، پیشین، صص ۸۰- ۷۹؛ ماهنامه ذکر، پیشین، شماره ۵، دی ۱۳۸۴، مصاحبه با عسکر اولادی، ص ۴۵
۹- خاطرات ومبارزات شهید فضل الله مهدی زاده محلاتی، پیشین، ص۴۲؛ مصاحبه با حاج احمد قدیریان، ماهنامه فرهنگی ـ تاریخی شاهد یاران، ص۷۷
۱۰- خاطرات ابوالفضل توکلی بینا، صص ۴۱-۴۰
۱۱- مهری فرشیدی، مساجد بازار تهران در نهضت امام خمینی، پیشین، ص۱۶۶؛ ناگفتهها، (خاطرات شهید حاج مهدی عراقی)، پیشین، ص۱۵۶
۱۲- خاطرات حاج احمد قدیریان، پیشین، صص۷۸-۷۷
۱۳- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مصاحبه با حبیبالله عسگر اولادی، جلسة پنجم، شمارة بازیابی ۲۹۲۹
۱۴- مصاحبه با حبیبالله عسکر اولادی، ماهنامه فرهنگی ـ تاریخی شاهد یاران، پیشین،ص۷
۱۵- جام شکسته، خاطرات حجتالاسلام عبدالمجید معادیخواه، ج۲، تهران، ص ۲۸۷
۱۶- مصاحبه با حجت الاسلام سید محمود دعایی،
۱۷- مصاحبه با مصطفی حائری زاده، ماهنامه فرهنگی ـ تاریخی شاهد یارن، ص۷۹؛ همان منبع، مصاحبه با سید علی اصغر رخ صفت، ص۵۹
۱۸- ناگفتهها، خاطرات شهید حاج مهدی عراقی، پیشین، صص
۱۷۴ ـ ۱۷۵؛ خاطرات سید علی اکبر محتشمی پور، ۱۳۷۶، ص ۲۷۱
۱۹- ناگفتهها، خاطرات شهید حاج مهدی عراقی، پیشین، ص۱۷۷
۲۰- همان منبع، ص ۱۷۵
۲۱- همان منبع، صص ۱۸۱- ۱۸۰
۲۲- همان، صص۱۸۳-۱۸۰
۲۳- نهضت امام خمینی(ره)، سید حمید روحانی، ۱۳۸۶، ص۴۷۱)
۲۴- ناگفتهها، خاطرات شهید مهدی عراقی، پیشین، ص۱۸۱
۲۵- «نقش وعظ و خطابه در تاریخ معاصر ایران»، فصلنامه یاد (شریه بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران)، سال بیستم، شماره، ۷۸، زمستان ۱۳۸۴، صص۱۶۶-۱۶۵
۲۶- ناگفتهها، خاطرات شهید مهدی عراقی، ص ۱۸۳
۲۷- همان، ص ۱۸۴
۲۸- مصاحبه باهاشم امانی، ماهنامه فرهنگی ـ تاریخی شاهد یاران، پیشین، ص۱۲
۲۹- پیشکسوت انقلاب، پیشین، ص۲۱
۳۰- مصاحبه با ابوالفضل توکلی بینا، ماهنامه فرهنگی ـ تاریخی شاهد یاران، ص۲۸
۳۱- مصاحبه با محسن رفیق دوست، همان منبع، ص۲۵
۳۲- غلامرضا کرباسچی، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، تهران، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، ۱۳۷۱، ج۱، ص۱۶۵
۳۳ – مصاحبه با نادر عراقی، ماهنامة فرهنگی- تاریخی شاهد یاران، ص۱۱۳
۳۴- صاحبه نگارنده با شیخ جعفر شجونی،۱۱ر۹ر۱۳۸۸؛ مصاحبه نگارنده با حسین مهدیان ۸ر۹ر۱۳۸۸
۳۵- خاطرات و مبارزات شهید فضل الله مهدی زادة محلاتی، پیشین، ص۶۵
۳۶- خاطرات عزت شاهی، تدوین محسن کاظمی، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۸۴، ص ۳۱