روزهای پاریس به روایت صادق طباطبایی-۴
چه کسی عهده دار اداره تشکیلات داخلی نوفل لوشاتو بود؟/آیا دولت فرانسه برای حفاظت از جان امام اقدامی کرد؟
نیمه شب از طریق یکی از دوستانم مطلع شدم که توطئه ای جان امام را تهدید می کند. موضوع را به اطلاع اطرافیانشان رساندم و همان موقع شب آقای محتشمی، مهندس غرضی را که زبان فرانسه می دانست از خواب بیدار کرده بود تا به پلیس اطلاع دهد.
جی پلاس: مراقبت از جان امام و حفظ آرامش و امنیت محل استقرار امام و خانواده و اطرافیان ایشان در نوفل لوشاتو حائز اهمیت زیادی بود. در این زمینه هم تمامی ایرانیان علاقمند به امام احساس مسئولیت میکردند و هم دولت فرانسه که از داخل و خارج از ایران تلگرافهای زیادی حاکی از حمایت از امام دریافت کرده بود. آنها پس از چند روز در موضع اولیه و سختگیری خود نسبت به امام کوتاه آمدند و مامورینی برای محافظت شامل نیروهای پلیس و ژاندارمری مستقر کردند که در اینجا باید از این اقدام قدردانی کرد. ماموران ژاندارمری نوفللوشاتو نه با امام گفتگویی داشتند و نه حرفی میزدند، آنها در ماشینهای خودشان مینشستند، این طرف سر کوچه یک ماشین بود و پایینتر در 50 متری هم یک ماشین دیگر. فقط دیدار آنها با امام هنگام آمدن ایشان برای نماز جماعت و احیاناً سخنرانی بود. خوب، کشیک آنها هم عوض میشد، اما احساس میکردیم که در چهره آنها یک نوع حالت عاطفی و گرمی نسبت به امام به وجود آمده است.
همان گونه که گفتم اداره تشکیلات داخلی نوفللوشاتو بر عهده حاج مهدی عراقی بود که به اتفاق عدهای از دوستانش این وظیفه را انجام میدادند. یکی از دوستان قدیمی ایشان مرحوم حاجی احرار بود که من خیلی به اخلاص و صفای او غبطه میخوردم. کادر دوستان مرحوم عراقی مسائل امنیتی و حفاظتی و رفت و آمد افراد و بازدید بدنی و... را برعهده داشتند. بخصوص در یک مقطعی از کانالهای مختلف هشدار داده بودند که بیشتر مراقبت بکنیم. لذا ورود و خروج افرادی که شناختی نسبت به آنها نداشتیم، کنترل میشد و حتی بازدید بدنی از خودمان هم انجام میشد که به دیگران برنخورد.
در همان هفتههای اول ژاندارمری نوفللوشاتو یک خانه تیمی مربوط به امریکایی ها را کشف کرد که تازه آنجا مستقر شده بودند و میخواستند ایستگاه استراق سمع برپا کنند.[1] در همان دوران بود که دکتر چمران از لبنان تیم آموزش دیدهای را برای مراقبت از امام فرستاد که البته نیازی به آنان احساس نشد.
یک شب که در آلمان بودم ساعت 2 ـ 5/ 1 بعد از نیمه شب از طریق دو تن از دوستانم که عضو کمیته امنیتی پارلمان فدرال آلمان (بوندستاگ) بودند شنیدم که طرح توطئهای علیه جان امام در جریان است. بلافاصله به نوفللوشاتو تلفن کردم. آن شب آقای محتشمی کشیک داشت ایشان مهندس غرضی را که زبان فرانسه میدانست در آن وقت شب از خواب بیدار کرد و به ماموران ژاندارمری محافظ و نیز به نگهبانان گروه حاج مهدی و حاج آقا احرار موضوع را خبر دادند. آنها تدابیر لازم را اتخاذ کردند و خوشبختانه حادثهای نیز اتفاق نیفتاد.
1. یادم می آید که دکتر چمران وزیر دفاع بود. اسناد و مدارکی پیدا کرده بود در ارتباط با سفر ژنرال هایزر به ایران و دال بر این که آن موقع توطئه ای علیه جان امام تدارک دیده شده بود.
برشی از کتاب خاطرات سیاسی اجتماعی دکتر صادق طباطبایی؛ ج 3، ص 39-40؛ چاپ سوم (1392)؛ ناشر: چاپ و نشر عروج.
دیدگاه تان را بنویسید