امام خمینی(س)، بر این باور بودند که اسلام، دینی پویا و پاسخگو به نیازهای زمانه است و با پیشرفتهای علمی و اجتماعی سازگار است. امام خمینی(س)، به جای تقلید کورکورانه از غرب، بر استفاده از دانش، تجربه و فناوری غرب با حفظ هویت دینی و ملی تأکید کردند. ایشان معتقد بودند که میتوان با استفاده از دستاوردهای علمی و فناوری، جامعهای اسلامی و مدرن را بنا نهاد. ضمن اینکه معتقد بودند که مدرنیزاسیون نباید به قیمت از دست دادن ارزشهای اصیل اسلامی و ایرانی تمام شود.
پایگاه خبری جماران، حجتالاسلام و المسلمین احمد مازنی، رئیس پیشین کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، یکی از سلسله یادداشتهای خود با موضوع «بازگشت به سنت بنیانگذار» را با عنوان «آشتی بین سنت و مدرنیته» نوشت و نسخهای از آن را در اختیار تحریریه جماران گذاشت که در ادامه میخوانید:
وقتی سخن از عصر امام خمینی(س) یا سنت و اندیشه امام مطرح میشود یکی از لوازم آن آگاهی از مسائل زمانه ظهور اوست. یکی از مسائل عصر امام خمینی(س) اختلاف بین گروهها و طیفهای مختلف تأثیرگذار در جامعه ایران بود. امام با دم مسیحایی خویش تمامی قشرهای جامعه به ویژه اندیشمندان و فعالان سیاسی را حول هدف مشترک متحد کرد و این در حالی بود که استبداد داخلی و حامیان خارجیاش از تفرقه بین مردم برای تحکیم پایههای سلطه خویش و غارت ثروت ملی حد اکثر بهرهبرداری را میکردند و این تفرقه باعث خنثی شدن تلاشهای مبارزان راه استقلال و آزادی شده بود. در حالی که گروههای مذهبی و ملی و سنتیها و متجددین به جای پرداختن به مسأله اصلی درگیر رقابتهای بی حاصل بودند، امام همگان را برای شکستن زنجیر استبداد تاریخی پادشاهی و استیلای خارجی متحد کرد.
شاید به جرأت میتوان گفت: یکی از مهمترین دستاوردهای فکری امام خمینی(س) تلاش برای ایجاد آشتی و تعادل بین سنت و مدرنیته بود. این تلاش، در شرایطی صورت گرفت که علاوه بر ایران، بسیاری از جوامع اسلامی با چالش جدی رو به رو بودند از یک سو، سنتهای دینی و فرهنگی ریشه دار، و از سوی دیگر، فشارهای ناشی از مدرنیزاسیون غرب شرایطی پدید آورده بود که عدهای به صورت افراطی بر سنت تأکید میورزیدند و تحجر را به معنی باقی ماندن بر سنت هم چون سنگ معنی میکردند و عدهای دیگر چنان تحت تأثیر مدرنیته قرار گرفته بودند که هر گونه پیشرفتی را در گرو کنار گذاشتن سنت و پیروی کورکورانه از آثار جدید غربی، آن هم از نوک انگشتان پا تا فرق سر میپنداشتند.
اما امام خمینی(س)، بر این باور بودند که اسلام، دینی پویا و پاسخگو به نیازهای زمانه است و با پیشرفتهای علمی و اجتماعی سازگار است. امام خمینی(س)، به جای تقلید کورکورانه از غرب، بر استفاده از دانش، تجربه و فناوری غرب با حفظ هویت دینی و ملی تأکید کردند. ایشان معتقد بودند که میتوان با استفاده از دستاوردهای علمی و فناوری، جامعهای اسلامی و مدرن را بنا نهاد. ضمن اینکه معتقد بودند که مدرنیزاسیون نباید به قیمت از دست دادن ارزشهای اصیل اسلامی و ایرانی تمام شود.
امام خمینی(س)، با تفسیر جدید از آموزههای اسلامی، سعی در تطبیق آنها با شرایط زمانه داشتند. ایشان با اجتهاد پویا از دستاوردهای مدرن حکمرانی چون دموکراسی، تفکیک قوا، حق تعیین سرنوشت، نقش فعال زنان در عرصههای سیاسی و... استقبال و همه اینها را با حفظ ارزشهای اخلاقی پیاده کردند. امام خمینی(س)، بر ضرورت توجه به علوم جدید و استفاده از آنها تأکید میکردند؛ و در مقابل شعار کسانی که میگفتند قلمها را تبدیل به مسلسل میکنیم، فرمودند باید مسلسلها را تبدیل به قلم کنیم. ایشان معتقد بودند که علم و دین دو روی یک سکه هستند.
امام خمینی(س)، با ارائه مدل جدید از تلفیق سنت و مدرنیته، توانست الهامبخش بسیاری از مسلمانان در سراسر جهان شود. ایشان نشان داد که میتوان دین را با نیازهای زمانه سازگار کرد و جامعهای اسلامی و مدرن را بنا نهاد. البته، راه امام خمینی(س)، راهی پر فراز و نشیب است و هنوز هم چالشهای بسیاری بر سر راه تحقق کامل آن وجود دارد. امام در بیان نسبت بین سنت و تجدد هیچ محدودیتی برای استفاده از آثار تجدد و تمدن جدید به جز رعایت ارزشهای اسلامی، اخلاق و عفت قائل نیستند و می فرمایند: «تمام آثار تجدد و تمدن در اسلام مجاز است مگر آنهایی که فساد اخلاق بیاورند، فساد عفت بیاورند.»(صحیفه امام، ج5، ص262) «به اسم پر هیاهو و جار و جنجال «انقلاب سفید»، که در طلیعه آن قتل عام 15 خرداد واقع شد، باید ملت ایران عقب مانده، و فرهنگ قرآن و اسلام مهجور، و قوانین نقض شود و فساد و فحشا تا اعماق این ماتمسرا که اسمش ایران است، کشیده شود تا استعمار نو با خیال راحت به چپاولگری خود ادامه دهد.»(صحیفه امام، ج 2، ص450)
و در جای دیگر می فرماید: «ما با ترقی زنان مخالف نیستیم، با این فحشا مخالفیم، با این کارهای غلط مخالفیم.»(همان، ج 1، ص305) و در بیان دیگر می فرمایند «ما با همه علوم و با همه ترقیات موافقیم، الا آنهایی که با اسم ترقی آوردند اینجا، به اسم آزادی آوردند اینجا، برای تباه کردن ما.»(همان، ج 10، ص 46)