16 فروردین ماه 1396 بود دقایقی از این حضور پر اضطراب نگذشته بود و خبرنگاران و دبیران ایرنا مشغول تماس با خانواده هایشان بودند که فریاد هشدار رئیس بلند شد که پس چه کسی خبر زلزله را می دهد؟
همین هشدار کافی بود که کارکنان ایرنا پا بر روی هراس طبیعی خود گذاشته و به داخل ساختمان تقریبا قدیمی اداره بازگردند، تلفنها را به دست گیرند و در پی چند و چون زلزله، مرکز آن، تلفات و خسارات احتمالی اش بر آیند و از خاطر ببرند که هر زلزله ای را پس لرزه ای است و این در حالی بود که دیگر کارمندان ادارات و بانکهای همسایه همچنان در خیابان به سر می بردند.
هنوز دقایقی از ورود خبرنگاران به اتاق خبر نگذشته بود که رئیس با هیجان وارد اتاق شد و به خبرنگار، عکاس و راننده ایرنا ماموریت داد که مشهد را به مقصد فریمان که حالا مشخص شده بود مرکز زلزله در یکی از روستاهای آن شهرستان اتفاق افتاده است، ترک کنند.
شاید خواننده باورش نشود که خبرنگار یاد شده حتی فرصت نیافت فرم ماموریتش را پر کند و تنها توانست که همسر بیمارش را از این ماموریت مطلع کند.
حدود نیم ساعت از وقوع زمین لرزه گذشته بود که خبرنگار، عکاس و راننده ایرنا به سمت فریمان در حال حرکت بودند در حالی که خبرنگار، نگران وضع همسر بیمار خود و بی خبر از وضعیت فرزندی بود که در زمان وقوع زلزله در مدرسه به سر می برد.
تیم خبری ایرنا در طی مسیر به سمت مرکز زلزله متوجه حرکت عکس مردم از مرکز زلزله به سمت مشهد می شدند یعنی هر چه آنها می کوشیدند سریعتر به مرکز زلزله برسند مردم تلاش می کردند از مرکز زلزله دورتر شوند که البته امری طبیعی بود.
آن روز یعنی 16 فروردین ماه 1396 پوشش خبر زلزله در روستای دو قلعه براشک شهر سفید سنگ شهرستان فریمان تا پاسی از شب و در موقعیتی بحرانی ، خطرناک و دشوار به درازا کشید و تیم خبری خبرگزاری جمهوری اسلامی با حداقل امکانات، وظیفه پوشش خبری و تصویری آن واقعه را به اتمام رساند در حالی که خانواده های محتاج حضورشان در مشهد تنها و بلاتکلیف بودند، در شبی که همه مردم فریمان و مشهد خارج از خانه های خود به سر می بردند؛ و این ماجرای واقعی، گوشه ای از سخت و زیان آور بودن شغل یک خبرنگار و یک عکاس خبری است خاطراتی که مانند آن فراوان است.
تصور غالب مردم از خبرنگاران چهره های اتوکشیده و مرتبی است که غالبا در کنار مقامات و مسئولان حکومتی حضور دارند و سعی می کنند اطلاعات را از آنها گرفته و به مردم منتقل کنند.
تصور مردم از بودن در کنار مقامات ارشد یک کشور، استان و شهر برخورداری از امکاناتی است که عموم مردم از آن بی بهره یا کم بهره اند اما در واقع امر این تصور، تصوری ناقص از حرفه خبرنگاری است.
** دشواری نمایندگی مردم و افکار عمومی
این درست است که خبرنگاران، غالبا یکی از ارکان جلسات مقامات کشور هستند اما غالب مدیران، خبرنگاران را موجب زحمت و مرارت خود می بینند چرا که خبرنگاران علی الاصول به نمایندگی از مردم در این نشستها و جلسات شرکت می کنند و در پی انتشار اطلاعاتی هستند که به کار مردم بیاید نه لزوما اطلاعاتی که مدیران و مقامات می خواهند و همین وضعیت موجب می شود که در اصطلاح گارد مدیران در مقابل خبرنگاران بسته و رابطه آنها با هم صمیمی و خوشایند نباشد.
در این زمینه، مدیران تمایل دارند که خبرنگاران را مثل روابط عمومی های خود در کنترل داشته باشند و خبرنگاران نیز با پرهیز از این کنترل شدگی گرایش به انتشار اطلاعاتی دارند که با معیارهای خبرنویسی و نمایندگی شان برای مردم همسو باشد و این کشاکش پنهان یکی دیگر از دشواریهای کار خبرنگار است که غالبا به چشم نمی آید.
**پایان یک رویداد یا نشست، پایان کار خبرنگار نیست
کار خبرنگار با پایان جلسات و نشستهای مدیران و یا اتمام یک رویداد و حادثه نه تنها پایان نمی یابد بلکه به نوعی تازه آغاز هم می شود یعنی حضور در نشستها و حوادث تنها جزئی از کار خبرنگار است و تبدیل اطلاعات موجود در هر نشست یا رویداد به خبر نیاز به طی فرایندی دشوار دارد که نوعی ورزش فکری و ریاضت ذهنی است که باز هم از چشم مردم پنهان می ماند.
** تبعات حضور در صحنه های پر خطر حوادث
اطلاعات، تنها در جلسات و نشستهای کم دردسر مدیران یافت نمی شود بلکه رویدادها و حوادث هم بخشی از منابعی هستند که به علت وجود ارزش خبری تضاد و درگیری همواره مورد توجه بنگاههای خبری اند لذا هر جا که حادثه ای رخ دهد خبرنگار نیز باید حضور داشته باشد و همین حضور، در بسیاری از مواقع موجب تسری تبعات حادثه به خبرنگار نیز می شود.
نمونه استانی این امر حادثه دیدن و فوت خبرنگار کوشای ایرنا مرحوم کاظم اخباری در حادثه انفجار قطار در سال 1382 در نیشابور بود. وی که اخبار اولیه این حادثه را برای ایرنا مخابره کرده بود با انفجار مهیبی که در محل حادثه رخ داد جان خود را از دست داد.
سال 1377 نیز شهید محمود صارمی در حمله طالبان به سر کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در مزار شریف افغانستان به شهادت رسید و کاظم اخوان عکاس و خبرنگار جاوید الاثر ایرنا نیز از سال 1361 به همراه احمد متوسلیان و دو دیپلمات دیگر توسط نیروهای فالانژ لبنانی ربوده شد و تاکنون خبری از وی در دست نیست.
به طور کلی نسبت خبرنگاران آسیب دیده اعم از مجروح یا کشته شده در حوادث و رویدادهای سیاسی، اجتماعی و طبیعی به تعداد شاغلان این شغل در دنیا بسیار زیاد است و یکی از علل سخت و زیان آور شناخته شدن شغل خبرنگاری نیز همین امر است.
** کار بی زمان
از دشواریهای دیگر کار خبرنگاری بی زمان بودن آن است، با این توضیح که مثلا ساعات کار کارمندان مشخص است و به طور استثنا ممکن است در یک سال دو یا سه مرتبه مجبور شوند خارج از وقت اداری در محل کار خود حضور یابند، بنگاههای اقتصادی خصوصی که وضعیت به مراتب راحت تری دارند و به قول معروف نوکر خود و آقای خود هستند و میزان ساعات حضورشان در محل کار به اختیار خودشان است.
اما ساعت کار خبرنگار اصلا مشخص نیست و تابعی از روی دادن یک رخداد است حال ممکن است این رخداد حضور یک مقام عالی رتبه، مسابقه دو تیم ورزشی، آتش سوزی، نزاع و درگیری و .... باشد که هر چند ممکن است در بادی امر نکته ای چندان مهم به ذهن نرسد اما این بی زمانی به شکل متوالی و در یک زندگی مستمر بسیار سخت و خسته کننده است.
** دشواری گرفتن اطلاعات از مدیران دستگاهها
یکی دیگر از دشواریهای کار خبرنگاری در ایران، گرفتن اطلاعات از مدیران و مسئولان است به گونه ای که ندادن اطلاعات به خبرنگاران یا ارائه قطره چکانی و ناقص اطلاعات به ایشان تبدیل به یک رویه نامطلوب شده است.
این در حالی است که طبق قانون 'انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات' مصوب ششم بهمن 1387 هر شهروندی از شهروندان ایران طبق این قانون حق دارد اطلاعات غیر طبقه بندی شده را از موسسات عمومی مطالبه کنند و این موسسات هم مکلفند اطلاعات یاد شده را در حداقل زمان ممکن و بدون تبعیض در دسترس شهروندان قرار دهند.
** امتیازاتی که وضع شده اما داده نمی شود
طبق تصریح ماده ١١ آئین نامه جدید مشاغل سخت و زیان آور مورخ 26 اسفند 1385 شغل خبرنگاری جزو مشاغل سخت و زیانآور شناخته میشود.
با این حال معلوم نیست که چرا برخی از بنگاههای خبری به این الزام قانونی تمکین نکرده و شانه خود را از زیر بار تبعات آن خالی می کنند.
مهمترین امتیازی که قانون، برای شاغلان به مشاغل سخت و زیان آور در نظر گرفته است بازنشستگی پیش از موعد است به طوری که طبق قانون بازنشستگی پیش از موعد در مشاغل سخت و زیان آور مصوب 21 دی ماه 1395 افرادی که حداقل 20 سال متوالی و 25 سال متناوب در کارهای سخت و زیان آور اشتغال داشته و در هر مورد، حق بیمه مدت مذکور را به سازمان پرداخته باشند می توانند تقاضای مستمری بازنشستگی کنند چرا که هر سال سابقه پرداخت حق بیمه در کارهای سخت و زیان آور 1.5 سال محاسبه خواهد شد.
اما برخی از بنگاههای رسانه ای حق بیمه شاغلان مشاغل خبری را به صورت عادی پرداخت کرده و خبرنگاران و شاغلان در مشاغل خبری را از این امتیار محروم می کنند.
*خبرنگار ایرنا
همین هشدار کافی بود که کارکنان ایرنا پا بر روی هراس طبیعی خود گذاشته و به داخل ساختمان تقریبا قدیمی اداره بازگردند، تلفنها را به دست گیرند و در پی چند و چون زلزله، مرکز آن، تلفات و خسارات احتمالی اش بر آیند و از خاطر ببرند که هر زلزله ای را پس لرزه ای است و این در حالی بود که دیگر کارمندان ادارات و بانکهای همسایه همچنان در خیابان به سر می بردند.
هنوز دقایقی از ورود خبرنگاران به اتاق خبر نگذشته بود که رئیس با هیجان وارد اتاق شد و به خبرنگار، عکاس و راننده ایرنا ماموریت داد که مشهد را به مقصد فریمان که حالا مشخص شده بود مرکز زلزله در یکی از روستاهای آن شهرستان اتفاق افتاده است، ترک کنند.
شاید خواننده باورش نشود که خبرنگار یاد شده حتی فرصت نیافت فرم ماموریتش را پر کند و تنها توانست که همسر بیمارش را از این ماموریت مطلع کند.
حدود نیم ساعت از وقوع زمین لرزه گذشته بود که خبرنگار، عکاس و راننده ایرنا به سمت فریمان در حال حرکت بودند در حالی که خبرنگار، نگران وضع همسر بیمار خود و بی خبر از وضعیت فرزندی بود که در زمان وقوع زلزله در مدرسه به سر می برد.
تیم خبری ایرنا در طی مسیر به سمت مرکز زلزله متوجه حرکت عکس مردم از مرکز زلزله به سمت مشهد می شدند یعنی هر چه آنها می کوشیدند سریعتر به مرکز زلزله برسند مردم تلاش می کردند از مرکز زلزله دورتر شوند که البته امری طبیعی بود.
آن روز یعنی 16 فروردین ماه 1396 پوشش خبر زلزله در روستای دو قلعه براشک شهر سفید سنگ شهرستان فریمان تا پاسی از شب و در موقعیتی بحرانی ، خطرناک و دشوار به درازا کشید و تیم خبری خبرگزاری جمهوری اسلامی با حداقل امکانات، وظیفه پوشش خبری و تصویری آن واقعه را به اتمام رساند در حالی که خانواده های محتاج حضورشان در مشهد تنها و بلاتکلیف بودند، در شبی که همه مردم فریمان و مشهد خارج از خانه های خود به سر می بردند؛ و این ماجرای واقعی، گوشه ای از سخت و زیان آور بودن شغل یک خبرنگار و یک عکاس خبری است خاطراتی که مانند آن فراوان است.
تصور غالب مردم از خبرنگاران چهره های اتوکشیده و مرتبی است که غالبا در کنار مقامات و مسئولان حکومتی حضور دارند و سعی می کنند اطلاعات را از آنها گرفته و به مردم منتقل کنند.
تصور مردم از بودن در کنار مقامات ارشد یک کشور، استان و شهر برخورداری از امکاناتی است که عموم مردم از آن بی بهره یا کم بهره اند اما در واقع امر این تصور، تصوری ناقص از حرفه خبرنگاری است.
** دشواری نمایندگی مردم و افکار عمومی
این درست است که خبرنگاران، غالبا یکی از ارکان جلسات مقامات کشور هستند اما غالب مدیران، خبرنگاران را موجب زحمت و مرارت خود می بینند چرا که خبرنگاران علی الاصول به نمایندگی از مردم در این نشستها و جلسات شرکت می کنند و در پی انتشار اطلاعاتی هستند که به کار مردم بیاید نه لزوما اطلاعاتی که مدیران و مقامات می خواهند و همین وضعیت موجب می شود که در اصطلاح گارد مدیران در مقابل خبرنگاران بسته و رابطه آنها با هم صمیمی و خوشایند نباشد.
در این زمینه، مدیران تمایل دارند که خبرنگاران را مثل روابط عمومی های خود در کنترل داشته باشند و خبرنگاران نیز با پرهیز از این کنترل شدگی گرایش به انتشار اطلاعاتی دارند که با معیارهای خبرنویسی و نمایندگی شان برای مردم همسو باشد و این کشاکش پنهان یکی دیگر از دشواریهای کار خبرنگار است که غالبا به چشم نمی آید.
**پایان یک رویداد یا نشست، پایان کار خبرنگار نیست
کار خبرنگار با پایان جلسات و نشستهای مدیران و یا اتمام یک رویداد و حادثه نه تنها پایان نمی یابد بلکه به نوعی تازه آغاز هم می شود یعنی حضور در نشستها و حوادث تنها جزئی از کار خبرنگار است و تبدیل اطلاعات موجود در هر نشست یا رویداد به خبر نیاز به طی فرایندی دشوار دارد که نوعی ورزش فکری و ریاضت ذهنی است که باز هم از چشم مردم پنهان می ماند.
** تبعات حضور در صحنه های پر خطر حوادث
اطلاعات، تنها در جلسات و نشستهای کم دردسر مدیران یافت نمی شود بلکه رویدادها و حوادث هم بخشی از منابعی هستند که به علت وجود ارزش خبری تضاد و درگیری همواره مورد توجه بنگاههای خبری اند لذا هر جا که حادثه ای رخ دهد خبرنگار نیز باید حضور داشته باشد و همین حضور، در بسیاری از مواقع موجب تسری تبعات حادثه به خبرنگار نیز می شود.
نمونه استانی این امر حادثه دیدن و فوت خبرنگار کوشای ایرنا مرحوم کاظم اخباری در حادثه انفجار قطار در سال 1382 در نیشابور بود. وی که اخبار اولیه این حادثه را برای ایرنا مخابره کرده بود با انفجار مهیبی که در محل حادثه رخ داد جان خود را از دست داد.
سال 1377 نیز شهید محمود صارمی در حمله طالبان به سر کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در مزار شریف افغانستان به شهادت رسید و کاظم اخوان عکاس و خبرنگار جاوید الاثر ایرنا نیز از سال 1361 به همراه احمد متوسلیان و دو دیپلمات دیگر توسط نیروهای فالانژ لبنانی ربوده شد و تاکنون خبری از وی در دست نیست.
به طور کلی نسبت خبرنگاران آسیب دیده اعم از مجروح یا کشته شده در حوادث و رویدادهای سیاسی، اجتماعی و طبیعی به تعداد شاغلان این شغل در دنیا بسیار زیاد است و یکی از علل سخت و زیان آور شناخته شدن شغل خبرنگاری نیز همین امر است.
** کار بی زمان
از دشواریهای دیگر کار خبرنگاری بی زمان بودن آن است، با این توضیح که مثلا ساعات کار کارمندان مشخص است و به طور استثنا ممکن است در یک سال دو یا سه مرتبه مجبور شوند خارج از وقت اداری در محل کار خود حضور یابند، بنگاههای اقتصادی خصوصی که وضعیت به مراتب راحت تری دارند و به قول معروف نوکر خود و آقای خود هستند و میزان ساعات حضورشان در محل کار به اختیار خودشان است.
اما ساعت کار خبرنگار اصلا مشخص نیست و تابعی از روی دادن یک رخداد است حال ممکن است این رخداد حضور یک مقام عالی رتبه، مسابقه دو تیم ورزشی، آتش سوزی، نزاع و درگیری و .... باشد که هر چند ممکن است در بادی امر نکته ای چندان مهم به ذهن نرسد اما این بی زمانی به شکل متوالی و در یک زندگی مستمر بسیار سخت و خسته کننده است.
** دشواری گرفتن اطلاعات از مدیران دستگاهها
یکی دیگر از دشواریهای کار خبرنگاری در ایران، گرفتن اطلاعات از مدیران و مسئولان است به گونه ای که ندادن اطلاعات به خبرنگاران یا ارائه قطره چکانی و ناقص اطلاعات به ایشان تبدیل به یک رویه نامطلوب شده است.
این در حالی است که طبق قانون 'انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات' مصوب ششم بهمن 1387 هر شهروندی از شهروندان ایران طبق این قانون حق دارد اطلاعات غیر طبقه بندی شده را از موسسات عمومی مطالبه کنند و این موسسات هم مکلفند اطلاعات یاد شده را در حداقل زمان ممکن و بدون تبعیض در دسترس شهروندان قرار دهند.
** امتیازاتی که وضع شده اما داده نمی شود
طبق تصریح ماده ١١ آئین نامه جدید مشاغل سخت و زیان آور مورخ 26 اسفند 1385 شغل خبرنگاری جزو مشاغل سخت و زیانآور شناخته میشود.
با این حال معلوم نیست که چرا برخی از بنگاههای خبری به این الزام قانونی تمکین نکرده و شانه خود را از زیر بار تبعات آن خالی می کنند.
مهمترین امتیازی که قانون، برای شاغلان به مشاغل سخت و زیان آور در نظر گرفته است بازنشستگی پیش از موعد است به طوری که طبق قانون بازنشستگی پیش از موعد در مشاغل سخت و زیان آور مصوب 21 دی ماه 1395 افرادی که حداقل 20 سال متوالی و 25 سال متناوب در کارهای سخت و زیان آور اشتغال داشته و در هر مورد، حق بیمه مدت مذکور را به سازمان پرداخته باشند می توانند تقاضای مستمری بازنشستگی کنند چرا که هر سال سابقه پرداخت حق بیمه در کارهای سخت و زیان آور 1.5 سال محاسبه خواهد شد.
اما برخی از بنگاههای رسانه ای حق بیمه شاغلان مشاغل خبری را به صورت عادی پرداخت کرده و خبرنگاران و شاغلان در مشاغل خبری را از این امتیار محروم می کنند.
*خبرنگار ایرنا
کپی شد