مهر آیین در سرمقاله روزنامه آوای خراسان جنوبی نوشت: روزی در حضور ناصر الدین شاه سخن از عدد پزشکان طهران به میان آمد . هرکس چیزی گفت تا آن که نوبت به کریم شیره ای دلقک مشهور دربار رسید . کریم شیره ای گفت: سیصد هزار .
ناصرالدین شاه بر آشفت که: مردک این همه جمعیت دارالخلافه تهران است . کریم شیره ای آن روز چیزی نگفت . صبح روز بعد وقتی دربار آمد با پارچه ای صورتش را بسته بود.
شاه پرسید چرا صورتت را بسته ای کریم گفت: تمام شب از درد دندان نخوابیده ام . هرکدام از درباریان دوایی تجویز کرد یکی گفت باید کمی میخک روی دندانت می گذاشتی . یکی هم دود قلیان و...
را توصیه کرد تا نوبت به خود شاه رسید که اتفاقا او هم توصیه ای در آستین داشت. در این لحظه کریم شیره ای روی صورتش را باز کرد و گفت قبله ی عالم عرض نکردم تهران 300.000.000 پزشک دارد ؟!
یکی اش هم خود سلطان! ما ایرانی ها به سلامتی از دیر باز به پشتوانه اطلاعاتی اندک و سطحی و در حد شنیده ها در همه زمینه ها صاحب نظر و متخصص بوده ایم و هستیم.
کارشناس تصادفات تحلیلگر اقتصاد ، جامعه شناس ، برنامه ریز شهری، فیلسوف ، ادیب و هنرمند نیز هستیم. خلاصه حوزه انسانیت که نتوانیم در آن به نظریه پردازی و لفاظی بپردازیم. سیاست هم یکی از این عرصه هاست .
که اتفاقا همه در آن تخصص که نه فوق تخصص دارند. به ویژه این روزها در تب و تاب انتخابات ریاست جمهوری و توسط افراد غیر متخصص بوده ایم. غافل از اینکه سیاست نیز علم است.
و اظهار نظر های سیاسی بدون پشتوانه از دانش یا حداقل تجربه نمی تواند اساس و پایه ای داشته باشد. موج های سیاسی این روزها آنقدر دامنه دار شده است که همه در سطح و لایه های گوناگون اجتماعی و هم تا عمق خانواده ها نفوذ کرده است.
شور و التهاب انتخاباتی با آزادی و ... ویژه این ایام زمینه را برای رهایی پرفشار انرژی طرفداران جریان های سیاسی فراهم کرده است.
در این فرآیند طرفداران نامزدها که عموماً اطلاعات ناچیزی از مسائل سیاسی یا حتی برنامه های آنان دارند با همان اندک مایه به میتینگ های خیابانی می آیند یا در محافل خانوادگی محل کسب و کار و ادارات و حتی تاکسی و اتوبوس به ابراز نظر درباره نامزد محبوب و معایب نامزد رقیب می پردازند.
این شیوه چهره به چهره تبلیغاتی اگر مبتنی بر محتوی غنی و عمیق باشد و با روش های درست منطق و کلام همراه شود، بهترین روش جذب مخاطب و کم هزینه ترین طریق تبلیغات نیز هست.
اما مشکل از آنجا شروع می شود که شعار جای شعور سیاسی را بگیرد در این رویکرد افراد خالی از ذهن با ابزارهای گوناگون به اصطلاح پر و راهی عرصه های اجتماعی می شوند.
اطلاعات دانش و بینش سیاسی این افراد که حتی با وجود مدارک تحصیلی نیز چندان قابل اعتماد نیست و در فضای پر هیجان خیابانی طرفداران به کل کل کردن متلک پرانی تمسخر و حتی بکارگیری الفاظ ناشایست ختم می شود که در چشم بسیاری از مردم هنوز ادب و متانت و اخلاق را حرمت می نهند غیر قابل پذیرش است.
با مزه تر از اظهار نظرهای سیاسی افراد کم اطلاع یکی از پدیده های انتخابات اخیر ورود بچه ها و حتی خردسالان به موضوع جذاب! سیاست است. دانش آموز دختر کلاس ششمی همکلاسی اش را به دلیل حمایت از کاندیدای رقیب کتک می زند.
بچه های فامیل که تا دو هفته قبل در صلح و صفا با هم بازی می کردند حالا در فصل گرم انتخابات حاضر به بازی با هم نیستند چون خانواده آنها به آن کاندیدا و خانواده اینها به این کاندیدا رای داده اند!.
2 روز پس از اعلام نتایج انتخابات در حاشیه خیابان مدرس کودکی را می بینم که عکس یکی از کاندیداهای را در دست دارد و نام اورا فریاد می زند.سونامی سیاست حالا به کودکستان ها رسیده است ... .
این آشفتگی هم ازعوارض زندگی بی قاعده ونابسامان امروزی ماست که حدودی برای کودکان ، ظرفیتها ومقتضیات سنی آنها قائل نیستیم چیزی شبیه دیدن برنامه های تلوزیونی نامناسب بچه ها یا استفاده از گوشی موبایل وبدتر از آن ورود بچه هایی با نیم وجب قد به فضای مجازی! وسایر افعال ورفتاری که زمانی ویژه بزر گسالان بود.
این جا سوالی مطرح می شود و آن این است که آیا این حد از سیاست زدگی در جامعه عادی است . شکافهای حاصل از بازیچه های سیاسی این روزها حتی بین پدران و فرزندان و خواهران و برادران فاصله انداخته است .
حالت (فوق العاده سیاسی ) کشور ما در روزهای انتخابات را نمی توان منطقی و طبیعی دانست .شاید اگر فرهنگ کار حزبی و تحزب و هدایت خواسته های سیاسی به درون احزاب شناسنامه دار در کشور رواج می یافت امواج طوفانی این روزها (که هر دوره نسبت به قبل پر قدرت تر میشود )وحواشی نامناسب آن ایجاد نمی شد.
و با تقسیم انرژی متراکم طرفداران نامزدها در طول دوره چهار ساله هم قضاوتها آگاهانه تر ،و بی هزینه تر می شد و هم فرصت شناخت و نقد برنامه های کاندیداها در این زمان برای مردم فراهم می شد و مردم به برنامه ها رای می دادند و نه اسم ها وشخصیت ها از همه اینها گذشته بچه ها هم زیادی سیاسی نمی شدند و شبها سر وقت همزمان با اهنگ معروف خودشان به خواب می رفتند!
2047* دریافت و انتشار- عباسقلی اشکورجیری
ناصرالدین شاه بر آشفت که: مردک این همه جمعیت دارالخلافه تهران است . کریم شیره ای آن روز چیزی نگفت . صبح روز بعد وقتی دربار آمد با پارچه ای صورتش را بسته بود.
شاه پرسید چرا صورتت را بسته ای کریم گفت: تمام شب از درد دندان نخوابیده ام . هرکدام از درباریان دوایی تجویز کرد یکی گفت باید کمی میخک روی دندانت می گذاشتی . یکی هم دود قلیان و...
را توصیه کرد تا نوبت به خود شاه رسید که اتفاقا او هم توصیه ای در آستین داشت. در این لحظه کریم شیره ای روی صورتش را باز کرد و گفت قبله ی عالم عرض نکردم تهران 300.000.000 پزشک دارد ؟!
یکی اش هم خود سلطان! ما ایرانی ها به سلامتی از دیر باز به پشتوانه اطلاعاتی اندک و سطحی و در حد شنیده ها در همه زمینه ها صاحب نظر و متخصص بوده ایم و هستیم.
کارشناس تصادفات تحلیلگر اقتصاد ، جامعه شناس ، برنامه ریز شهری، فیلسوف ، ادیب و هنرمند نیز هستیم. خلاصه حوزه انسانیت که نتوانیم در آن به نظریه پردازی و لفاظی بپردازیم. سیاست هم یکی از این عرصه هاست .
که اتفاقا همه در آن تخصص که نه فوق تخصص دارند. به ویژه این روزها در تب و تاب انتخابات ریاست جمهوری و توسط افراد غیر متخصص بوده ایم. غافل از اینکه سیاست نیز علم است.
و اظهار نظر های سیاسی بدون پشتوانه از دانش یا حداقل تجربه نمی تواند اساس و پایه ای داشته باشد. موج های سیاسی این روزها آنقدر دامنه دار شده است که همه در سطح و لایه های گوناگون اجتماعی و هم تا عمق خانواده ها نفوذ کرده است.
شور و التهاب انتخاباتی با آزادی و ... ویژه این ایام زمینه را برای رهایی پرفشار انرژی طرفداران جریان های سیاسی فراهم کرده است.
در این فرآیند طرفداران نامزدها که عموماً اطلاعات ناچیزی از مسائل سیاسی یا حتی برنامه های آنان دارند با همان اندک مایه به میتینگ های خیابانی می آیند یا در محافل خانوادگی محل کسب و کار و ادارات و حتی تاکسی و اتوبوس به ابراز نظر درباره نامزد محبوب و معایب نامزد رقیب می پردازند.
این شیوه چهره به چهره تبلیغاتی اگر مبتنی بر محتوی غنی و عمیق باشد و با روش های درست منطق و کلام همراه شود، بهترین روش جذب مخاطب و کم هزینه ترین طریق تبلیغات نیز هست.
اما مشکل از آنجا شروع می شود که شعار جای شعور سیاسی را بگیرد در این رویکرد افراد خالی از ذهن با ابزارهای گوناگون به اصطلاح پر و راهی عرصه های اجتماعی می شوند.
اطلاعات دانش و بینش سیاسی این افراد که حتی با وجود مدارک تحصیلی نیز چندان قابل اعتماد نیست و در فضای پر هیجان خیابانی طرفداران به کل کل کردن متلک پرانی تمسخر و حتی بکارگیری الفاظ ناشایست ختم می شود که در چشم بسیاری از مردم هنوز ادب و متانت و اخلاق را حرمت می نهند غیر قابل پذیرش است.
با مزه تر از اظهار نظرهای سیاسی افراد کم اطلاع یکی از پدیده های انتخابات اخیر ورود بچه ها و حتی خردسالان به موضوع جذاب! سیاست است. دانش آموز دختر کلاس ششمی همکلاسی اش را به دلیل حمایت از کاندیدای رقیب کتک می زند.
بچه های فامیل که تا دو هفته قبل در صلح و صفا با هم بازی می کردند حالا در فصل گرم انتخابات حاضر به بازی با هم نیستند چون خانواده آنها به آن کاندیدا و خانواده اینها به این کاندیدا رای داده اند!.
2 روز پس از اعلام نتایج انتخابات در حاشیه خیابان مدرس کودکی را می بینم که عکس یکی از کاندیداهای را در دست دارد و نام اورا فریاد می زند.سونامی سیاست حالا به کودکستان ها رسیده است ... .
این آشفتگی هم ازعوارض زندگی بی قاعده ونابسامان امروزی ماست که حدودی برای کودکان ، ظرفیتها ومقتضیات سنی آنها قائل نیستیم چیزی شبیه دیدن برنامه های تلوزیونی نامناسب بچه ها یا استفاده از گوشی موبایل وبدتر از آن ورود بچه هایی با نیم وجب قد به فضای مجازی! وسایر افعال ورفتاری که زمانی ویژه بزر گسالان بود.
این جا سوالی مطرح می شود و آن این است که آیا این حد از سیاست زدگی در جامعه عادی است . شکافهای حاصل از بازیچه های سیاسی این روزها حتی بین پدران و فرزندان و خواهران و برادران فاصله انداخته است .
حالت (فوق العاده سیاسی ) کشور ما در روزهای انتخابات را نمی توان منطقی و طبیعی دانست .شاید اگر فرهنگ کار حزبی و تحزب و هدایت خواسته های سیاسی به درون احزاب شناسنامه دار در کشور رواج می یافت امواج طوفانی این روزها (که هر دوره نسبت به قبل پر قدرت تر میشود )وحواشی نامناسب آن ایجاد نمی شد.
و با تقسیم انرژی متراکم طرفداران نامزدها در طول دوره چهار ساله هم قضاوتها آگاهانه تر ،و بی هزینه تر می شد و هم فرصت شناخت و نقد برنامه های کاندیداها در این زمان برای مردم فراهم می شد و مردم به برنامه ها رای می دادند و نه اسم ها وشخصیت ها از همه اینها گذشته بچه ها هم زیادی سیاسی نمی شدند و شبها سر وقت همزمان با اهنگ معروف خودشان به خواب می رفتند!
2047* دریافت و انتشار- عباسقلی اشکورجیری
کپی شد