ادامه نوشته مهرآیین به این شرح است: رسانه ها ابزار انتقال پیام اند ، رسانه های دیداری و شنیداری و مکتوب، تلویزیون رادیو ، شبکه های مجازی ، اینترنت ونشریات همگی چنین کاربردی دارند.
لبته پیامها نیز گوناگون اند و متنوع، گاه آگاهی بخشند ،وقت هایی هشدار دهنده و زمانی سرگرم کننده .
در کنار رسانه های مذکور که کار ذاتی شان انتقال پیام است ، باور دیگری نیز وجود دارد که می گوید همه افزارها ، افراد وحتی اشیای اطراف ما رسانه اند ! چنین باوری البته در فرهنگ ایرانی از دیر باز وجود داشته است: رگ درختان سبز در نظر هوشیار
هر ورقش دفتریست معرفت کردگار
آری آن چه در هستی هست اعم از مخلوقات طبیعی ودستاوردهای بشری به نوعی رسانه است ، یک قالی ، یک کوزه سفالی، یک تابلو نقاشی، این روز ها کالاهای تجاری ،سوغات و حتی مواد خوراکی نیز به ابزارهایی برای معرفی کشورها وشهرها تبدیل شده است .
در این فرایند البته راهبرد اصلی شناخته شدن است و از مزایای مشهور شدن نیز دیده شدن ، به حساب آمدن ، منطقه ای که ما در آن زندگی می کنیم سالهای متمادی به دلیل ناکار آمدی مدیران و ضعف عملکرد مسولان در پهنه ی استانی بزرگ ،ناشناخته و محروم بود.
پس از ارتقا به استانی مستقل اما اگر چه فرصت ای تازه ای برای معرفی آن فراهم شد اما در عمل از این امکان استفاده بایسته ای نشد، این ناشناختگی هنوز یکی از عوامل توسعه نایافتگی دیار ما تلقی می شود .
متاسفانه مردم و مسولان نیز نتوانسته اند از ابزارهای رسانه ای گوناگون برای معرفی این سامان استفاده کنند، یکی ازمهمترین این ابزارها برنامه های متنوع شبکه های متفاوت رسانه ملی است .
که سهم خراسان جنوبی از آن بسیار ناچیز است ، در ایجاد این وضع البته هم گردانندگان رسانه ملی در پایتخت و هم در استان مسوولند.
اگر جایگاه استان در برنامه های رسانه ملی رصد شود کاملا معلوم می شود که سهم منطقه تناسبی با وسعت، تنوع اقلیمی ،گوناگونی فرهنگ، جاذبه های طبیعی ،تاریخی و گردشگری ، نیازها ،مسائل و مشکلات و نقش راهبردی این ناحیه از کشور ندارد.
این جایگاه را اگر با استان های هم قد و قواره یا حتی کوچک تر از خراسان جنوبی مقایسه کنیم در می یابیم که فاصله ما تا رسیدن به موقعیتی که حق ماست بسیار است .
اینجا سئوالی که پیش می آید این است که دلایل کم بودن سهم منطقه از برنامه های شبکه های ملی چیست و علت قصور کدام است ؟ چرا فرهنگ ،هنر ، موسیقی ، طبیعت و قابلیت های پر شمار منطقه در شبکه های ملی آن چنان که باید نمودار نمی شود ؟
آیا وضع استان چنان گل و بلبل است که سوژه ای برای برنامه های خبری وتحلیلی نیز نمی توان به تحفه به پایتخت فرستاد ؟ آِیا این همه آثار تاریخی ، صنایع دستی ،ورسوم آیینی بکر که به اذعان گردشگران داخلی و خارجی گنج هایی گرانمایه است ارزش برنامه سازی ندارد ؟
چگونه است حتی در نمادهای تصویری یا در نماهنگ ها و سرودهای میهنی پخش شده عناصر و المان های معماری و فرهنگی همه جای کشور به چشم می آید الا خراسان جنوبی ؟
با افسوس می گوییم چرا شهدای منطقه ما در برنامه های شبکه ملی معرفی نمی شوند چر از سرداران شهید ما که آوازه شان تا لبنان و مزار شریف و انار دره افغانستان رفته است ذکری در میان نیست همان ها که رهبر معظم بارها به نیکی از آنان یاد کرده اند .
راستی مسول این همه غفلت و لاقیدی چه کسانی هستند ؟ البته منکر کارهای انجام شده نیستیم اما براین باوریم که این همه نه در شان مردم استان و نه در حد ظرفیت های فراوان منطقه است پس در این عرصه کاری جهادی و انقلابی لازم است توام با عزمی راسخ از سر سوز و تعهد که با روزمرگی معمول اداری نسبتی ندارد.
کار یک یا دو دستگاه هم نیست اگر چه تخصص یک نهاد باشد، اما این وسط نقش مسئولان استانی رسانه ملی از همه پر رنگ تر است انتظار از آنان این است که ضمن درک اهمیت موضوع شناخته شدن این دیار در کشور و حتی جهان به عنوان گامهای اول در راه توسعه منطقه برای این هدف خود را به اصطلاح به آب وآتش بزنند ( چون بسیاری دیگر از استانها ) .
از زاویه ای دیگر گذشته از نقش رسانه های رسمی در این فرایند ،مشارکت متعهدانه هم استانی ها در برنامه های پر مخاطب صدا و سیما از جمله مسابقات زنده رادیویی و تلویزیونی با انگیزه معرفی استان و ارسال فیلمهای ویدئویی گرفته شده از منطقه از طریق کانالهای تلگرامی به سیما و حتی فرستادن پیامک های معمولی می تواند کمک بزرگی به شناسایی ما در کشور باشد .
حضور مسعود مسعودیان هنرمند جوان بیرجندی در یک برنامه پر مخاطب تلویزیونی باعث شد که بارها نام این شهر توسط مجری و دیگران تکرار شود، حق آن است که شاعران خوش قریحه و دیگر هنرمندان دیار ما برای ورود به برنامه های مشابه هدف گذاری کنند.
در این وضع هر فرد البته به شرط آگاهی از توانمندی های منطقه چون یک رسانه عمل خواهد کرد، ظرف بعدی رسانه ای استان کالاهای تولیدی آن است که اقلامی از آن با وجود فراگیری مصرف در سرتاسر کشور و حتی جهان به شکل فله، بدون بسته بندی و بی شناسنامه صادر می شود.
در حالی که در همین زمان مردمانی هستند که با تعصب و تعهد اجازه نمی دهند حتی یک کیلو آب نبات بدون شناسنامه و بسته بندی از استانشان خارج شود !
آنها آن قدر هوشمند هستند که از کالاهای خود رسانه می سازند و ما ان قدر مدهوش !که رسانه های رسمی و تخصصی مان نیز کارکرد نارسانایی پیدا کرده است،خدا به خیر کند.
2047* دریافت و انتتشار- عباسقلی اشکورجیری
لبته پیامها نیز گوناگون اند و متنوع، گاه آگاهی بخشند ،وقت هایی هشدار دهنده و زمانی سرگرم کننده .
در کنار رسانه های مذکور که کار ذاتی شان انتقال پیام است ، باور دیگری نیز وجود دارد که می گوید همه افزارها ، افراد وحتی اشیای اطراف ما رسانه اند ! چنین باوری البته در فرهنگ ایرانی از دیر باز وجود داشته است: رگ درختان سبز در نظر هوشیار
هر ورقش دفتریست معرفت کردگار
آری آن چه در هستی هست اعم از مخلوقات طبیعی ودستاوردهای بشری به نوعی رسانه است ، یک قالی ، یک کوزه سفالی، یک تابلو نقاشی، این روز ها کالاهای تجاری ،سوغات و حتی مواد خوراکی نیز به ابزارهایی برای معرفی کشورها وشهرها تبدیل شده است .
در این فرایند البته راهبرد اصلی شناخته شدن است و از مزایای مشهور شدن نیز دیده شدن ، به حساب آمدن ، منطقه ای که ما در آن زندگی می کنیم سالهای متمادی به دلیل ناکار آمدی مدیران و ضعف عملکرد مسولان در پهنه ی استانی بزرگ ،ناشناخته و محروم بود.
پس از ارتقا به استانی مستقل اما اگر چه فرصت ای تازه ای برای معرفی آن فراهم شد اما در عمل از این امکان استفاده بایسته ای نشد، این ناشناختگی هنوز یکی از عوامل توسعه نایافتگی دیار ما تلقی می شود .
متاسفانه مردم و مسولان نیز نتوانسته اند از ابزارهای رسانه ای گوناگون برای معرفی این سامان استفاده کنند، یکی ازمهمترین این ابزارها برنامه های متنوع شبکه های متفاوت رسانه ملی است .
که سهم خراسان جنوبی از آن بسیار ناچیز است ، در ایجاد این وضع البته هم گردانندگان رسانه ملی در پایتخت و هم در استان مسوولند.
اگر جایگاه استان در برنامه های رسانه ملی رصد شود کاملا معلوم می شود که سهم منطقه تناسبی با وسعت، تنوع اقلیمی ،گوناگونی فرهنگ، جاذبه های طبیعی ،تاریخی و گردشگری ، نیازها ،مسائل و مشکلات و نقش راهبردی این ناحیه از کشور ندارد.
این جایگاه را اگر با استان های هم قد و قواره یا حتی کوچک تر از خراسان جنوبی مقایسه کنیم در می یابیم که فاصله ما تا رسیدن به موقعیتی که حق ماست بسیار است .
اینجا سئوالی که پیش می آید این است که دلایل کم بودن سهم منطقه از برنامه های شبکه های ملی چیست و علت قصور کدام است ؟ چرا فرهنگ ،هنر ، موسیقی ، طبیعت و قابلیت های پر شمار منطقه در شبکه های ملی آن چنان که باید نمودار نمی شود ؟
آیا وضع استان چنان گل و بلبل است که سوژه ای برای برنامه های خبری وتحلیلی نیز نمی توان به تحفه به پایتخت فرستاد ؟ آِیا این همه آثار تاریخی ، صنایع دستی ،ورسوم آیینی بکر که به اذعان گردشگران داخلی و خارجی گنج هایی گرانمایه است ارزش برنامه سازی ندارد ؟
چگونه است حتی در نمادهای تصویری یا در نماهنگ ها و سرودهای میهنی پخش شده عناصر و المان های معماری و فرهنگی همه جای کشور به چشم می آید الا خراسان جنوبی ؟
با افسوس می گوییم چرا شهدای منطقه ما در برنامه های شبکه ملی معرفی نمی شوند چر از سرداران شهید ما که آوازه شان تا لبنان و مزار شریف و انار دره افغانستان رفته است ذکری در میان نیست همان ها که رهبر معظم بارها به نیکی از آنان یاد کرده اند .
راستی مسول این همه غفلت و لاقیدی چه کسانی هستند ؟ البته منکر کارهای انجام شده نیستیم اما براین باوریم که این همه نه در شان مردم استان و نه در حد ظرفیت های فراوان منطقه است پس در این عرصه کاری جهادی و انقلابی لازم است توام با عزمی راسخ از سر سوز و تعهد که با روزمرگی معمول اداری نسبتی ندارد.
کار یک یا دو دستگاه هم نیست اگر چه تخصص یک نهاد باشد، اما این وسط نقش مسئولان استانی رسانه ملی از همه پر رنگ تر است انتظار از آنان این است که ضمن درک اهمیت موضوع شناخته شدن این دیار در کشور و حتی جهان به عنوان گامهای اول در راه توسعه منطقه برای این هدف خود را به اصطلاح به آب وآتش بزنند ( چون بسیاری دیگر از استانها ) .
از زاویه ای دیگر گذشته از نقش رسانه های رسمی در این فرایند ،مشارکت متعهدانه هم استانی ها در برنامه های پر مخاطب صدا و سیما از جمله مسابقات زنده رادیویی و تلویزیونی با انگیزه معرفی استان و ارسال فیلمهای ویدئویی گرفته شده از منطقه از طریق کانالهای تلگرامی به سیما و حتی فرستادن پیامک های معمولی می تواند کمک بزرگی به شناسایی ما در کشور باشد .
حضور مسعود مسعودیان هنرمند جوان بیرجندی در یک برنامه پر مخاطب تلویزیونی باعث شد که بارها نام این شهر توسط مجری و دیگران تکرار شود، حق آن است که شاعران خوش قریحه و دیگر هنرمندان دیار ما برای ورود به برنامه های مشابه هدف گذاری کنند.
در این وضع هر فرد البته به شرط آگاهی از توانمندی های منطقه چون یک رسانه عمل خواهد کرد، ظرف بعدی رسانه ای استان کالاهای تولیدی آن است که اقلامی از آن با وجود فراگیری مصرف در سرتاسر کشور و حتی جهان به شکل فله، بدون بسته بندی و بی شناسنامه صادر می شود.
در حالی که در همین زمان مردمانی هستند که با تعصب و تعهد اجازه نمی دهند حتی یک کیلو آب نبات بدون شناسنامه و بسته بندی از استانشان خارج شود !
آنها آن قدر هوشمند هستند که از کالاهای خود رسانه می سازند و ما ان قدر مدهوش !که رسانه های رسمی و تخصصی مان نیز کارکرد نارسانایی پیدا کرده است،خدا به خیر کند.
2047* دریافت و انتتشار- عباسقلی اشکورجیری
کپی شد