ابن شهر آشوب از علمای بزرگ شیعه در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری قمری است که در علوم مختلف مانند تفسیر، حدیث، فقه و... سرآمد بود. وی عالمی است که شیعه و سنی او را ستوده اند. این عالم بزرگ در بیست و دوم شعبان المعظم سال ۵۸۸ در شهر حلب رحلت کرد.
ابن شهر آشوب از علمای بزرگ شیعه در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری قمری است که در علوم مختلف مانند تفسیر، حدیث، فقه و... سرآمد بود. وی عالمی است که شیعه و سنی او را ستوده اند. این عالم بزرگ در بیست و دوم شعبان المعظم سال ۵۸۸ در شهر حلب رحلت کرد.
به گزارش خبرنگار جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه دینی در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های ارجمند جهان اسلام و تشیع را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که مفید فایده افتد. این قسمت به زندگی ابن شهر آشوب اختصاص دارد.
زندگینامه ابن شهر آشوب مازندرانی
ابوجعفر محمد بن علی بن شهر آشوب، ملقب به رشیدالدین، عزالدین و شیخ الطائفه، مکنی به ابوعبدالله و مشهور به ابن شهر آشوب (۴۸۹-۱۶ شعبان ۵۸۸ ق/ ۱۰۹۶-۲۷ اوت ۱۱۹۲ م)، مفسر، محدث، ادیب و از فقیهان و عالمان بزرگ و معروف شیعه در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری بود.
وی برای تحصیل علوم دینی به شهرهای مختلف ایران، بغداد، حله، موصل و حلب سفر کرده و علاوه بر کسب علم از علمای بزرگ عصر خویش به تدریس، تربیت شاگردان، تالیف و نشر معارف اسلامی پرداخته است. او اجازه نقل حدیث داشته و یکی از اساتید علم حدیث و اجازه نقل حدیث بود. ابن شهرآشوب در اکثر علوم اسلامی تألیفات و تصنیفاتی ارزنده دارد که کتاب مناقب آل ابی طالب و معالم العلماء از مهمترین آنهاست.
او در طول زندگی خویش همواره در راه احیای مکتب اهلبیت (علیهمالسّلام) و رشد و استحکام حوزه های علوم اسلامی کوشش فراوانی از خود نشان داد. دانشمندی بود که در تمام علوم اسلامی مقامی بس بلند به دست آورد و در تربیت شاگرد و تحقیق و تصنیف تا واپسین لحظات زندگی تلاش کرد.
در همین رابطه بخوانید:
محمدتقی آقا نجفی اصفهانی که بود؟/علت انتقال وی به وسیله دربار به تهران و مجددا به اصفهان چه بود؟
از زندگی عالم برجسته سید اسماعیل نوری طبرسی چه می دانید؟/وی در محضر کدام بزرگان شاگردی کرد؟
آیت الله العظمی یوسف مدنی که بود؟/عنایت علامه طباطبایی به وی چه بود؟/چه کسی بر وی نماز خواند
ابوجعفر محمد بن علی بن شهرآشوب بن ابی نصر بن ابی الجیش مازندرانی، ملقب به رشیدالدین و عزالدین، تنها در سند سماع کتاب سلیم بن قیس[۱] کنیه او «ابوعبدالله» آمده و از آنجا وارد منابع متاخر شده است.
او در جمادی الثانی سال ۴۸۸ ق. (و به قولی ۴۸۹ ق.) [۲] به دنیا آمد. [۳]از اینکه به پدر و جد ابن شهرآشوب نسبت «سَرَوی»[۴] ( سَرَوی بر وزن غَرَوی و منسوب به «ساری» مازندران است.) دادهاند، برمیآید که اصل این خاندان بزرگ از ساری مازندران بوده است، امّا درباره تولد خود وی که آیا در ساری بوده یا بغداد، نمیتوان به یقین اظهار نظر کرد. البته بعضی از محققان تولد «ابن شهرآشوب» در بغداد را ترجیح دادهاند. علامه سید محمدصادق آل بحرالعلوم می گوید: از اینکه پدر و جد ابن شهرآشوب در بغداد زندگی می کردند برمیآید که تولد این دانشمند در بغداد اتفاق افتاده است. [۵]
بعضی از محققان برآنند که ابن شهرآشوب در ساری مازندران به دنیا آمده و مقدمات علوم اسلامی را در آنجا فرا گرفته است. [۶]
جد او شیخ شهرآشوب بن کیاکی، از دانشمندان بزرگ شیعه و از مردم ساری بود که در گروه شاگردان نامی و ممتاز شیخ طوسی (متوفی ۴۶۰ ق.) به شمار می رفت. کیاکی کینه شهر آشوب است.[۷]
پدرش شیخ علی فرزند شیخ شهرآشوب نیز از فقیهان و محدثان فاضل و از دانشمندان بزرگ شیعه محسوب می شد [۸] که در تربیت فرزند خویش از جان و دل تلاش کرد.
تحصیلات
ابن شهرآشوب از کودکی به تحصیل علم پرداخت، چون به هشت سالگی رسید تمام قرآن را حفظ کرده بود و از این به بعد او را «حافظ» (حافظ قرآن) لقب دادند. [۹]
ابن شهرآشوب بعد از فراگیری قرآن و دروس مقدماتی و ادبی به تحصیل علوم و معارف دینی مثل فقه و اصول، حدیث، رجال، کلام و تفسیر پرداخت.
آغاز و انجام تحصیلات عالی او دقیقاً معلوم نیست، امّا همینقدر معلوم است که در نزد پدر و جدّش و بزرگانی چون شیخ طبرسی، عبدالواحد آمدی و قطبالدین راوندی سطوح عالی علم و ادب را گذراند. ولی از آنجا که آن بزرگان هر یک در شهر و دیاری دور از هم زندگی می کردند به این نتیجه می رسیم که ابن شهرآشوب در راه کسب علم و معرفت و برای استفاده از محضر دانشوران بزرگ شیعه در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری سال ها از این شهر به آن شهر و از این دیار به آن دیار در حال مهاجرت و گشت و گذار بوده است.
سفرهای علمی
درباره سفرهای علمی ابن شهرآشوب تنها به این نکته اشاره شده که به دنبال درگیری با حکمران مازندران، آن دیار را ترک کرده و رهسپار بغداد شده است. ورود او به بغداد در ایام خلافت مقتفی (۵۳۰-۵۵۵ ق) بود. وی در این شهر به وعظ و مناظره پرداخت و نزد خلیفه منزلتی یافت، اما پس از مدتی اقامت در بغداد آن شهر را ترک کرده، به موصل و سپس به حلب رفت. [۱۰][۱۱]
شهرهای ایران
از بررسی مشایخ ابن شهرآشوب در مقدمه مناقب وی برمیآید که وی پیش از ترک مازندران سفرهایی به خراسان کرده است: از استماع وی از فتّال که در ۵۰۸ ق در گذشته، میتوان نتیجه گرفت که ابن شهرآشوب اندکی پیش از این تاریخ در نیشابور بوده است. همچنین استماع وی از شحامی و روایت مسند ابویعلی از او، با عنایت به اینکه شحامی روایت مسانید را از حدود ۵۱۳ ق در نیشابور آغاز کرده و تا هنگام وفات (۵۳۳ ق) ادامه داده است[۱۲] میتوان دریافت که وی در این اثنا سفری دیگر به نیشابور کرده است. روایت مستقیم الکشاف زمخشری و مجمع البیان طبرسی نشان می دهد که وی در فاصله سالهای ۵۲۸- ۵۳۸ ق بین تالیف الکشاف و وفات زمخشری ظاهراً در خوارزم با وی ملاقات کرده و نیز پس از ۵۳۶ ق، سال فراغ طبرسی از تالیف مجمع البیان، در سبزوار با او دیدار کرده است.
همچنین از استماع وی از ابوالحسن بیهقی و شوهانی برمیآید که وی در بیهق و مشهد نیز بوده است. ابن شهرآشوب سفرهایی نیز به مناطق مرکزی ایران کرده که به احتمال قوی در مسیر وی از مازندران به بغداد بوده است. زیرا استماع وی از ابوالفتوح رازی، سید فضلالله راوندی، ابوشکر صفار و ابوالعلاء همدانی و بعضی دیگر از مشایخ مذکور در مقدمه مناقب نشان میدهد که وی ظاهراً و در مواردی مطمئناً به ری، کاشان، اصفهان و همدان سفر کرده و از قراین متعدد از جمله این نکته که ابوالعلاء تنها در فاصله ۵۴۶- ۵۴۸ ق در همدان بوده، برمیآید که این دوره سفر در حوالی ۵۴۷ ق بوده است.
بغداد
ابن شهرآشوب ظاهراً در حوالی سال ۵۴۷ ق پس از ترک همدان وارد بغداد شده و به هر حال ورود وی به بغداد چنانکه گذشت، در دوران خلافت مقتفی بوده است. استماع وی از ابوالوقت سجری نشان میدهد که وی تا سالهای ۵۵۲-۵۵۳ ق در این شهر ساکن بوده[۱۳] و ظاهراً تا زمان خلافت مستضیء نیز در بغداد میزیسته است.
وی در بغداد که پایتخت بنی عباس و مشهورترین مرکز علوم اسلامی آن روزگار بود و دانشمندان زیادی در آن زندگی میکرد اقامت گزیده و به تدریس علوم و فنون مختلف پرداخت و هم در آن رشتهها کتابها نوشت. [۱۴]
ابن شهر آشوب در همان سالهای جوانی که در ایران و عراق مشغول تحصیل بود، تدریس هم میکرد. «وی هر علمی از علوم اسلامی را که به حدّ کمال دارا بود، شروع به تدریس آن علم میکرد». [۱۵]
حله
در دوران خلافت مستضیء (۵۶۶-۵۷۴ ق) به سبب سعی مستضیء در گسترش عقاید و افکار حنبلی و اقتدار علمای حنبلی، بغداد دیگر مکان مناسبی برای ادامه فعالیت ابن شهرآشوب نبود. از اینرو در اوایل خلافت مستضیء به حِله رفت و در ۵۶۷ ق در آنجا به تدریس پرداخت[۱۶] و ظاهراً در همین سفر ابن ادریس و ابن بطریق از وی حدیث شنیدند.[۱۷][۱۸]
موصل و حلب
پس از اقامت سالیان دراز در حله، سفر ابن شهر آشوب به موصل ظاهراً به هنگام وزارت جلالالدین ابوالحسن علی بن محمد در ۵۷۱ ق/ ۱۱۷۵ م صورت گرفته است و احتمالاً با عزل او از وزارت در ۵۷۳ ق، ابن شهر آشوب موصل را به مقصد حلب که از زمان حمدانیان پناهگاه شیعیان شده بود، ترک کرد.
نویسنده روضات الجنات میگوید:
«علت انتقال ابن شهر آشوب از عراق به شهر حلب آن بود که شهرستان مزبور در آن روزگار مجمع رجال و بزرگان بوده و مردم آنجا هم عموماً با امامی مذهبان بهخوبی رفتار میکرده و به مناسبت اینکه شهرستان حلب تحت نظر آل حمدان بود که امامی مذهب بودهاند ... نسبت به علمای شیعه احترام میکردند.» [۱۹]
گستره علمی
تبحر ابن شهر آشوب در علوم قرآنی و حدیث و رجال از آثار بازمانده وی به خوبی آشکار است. گرچه ابن شهر آشوب کتابی شناخته شده در فقه و اصول نداشته، لیکن در این دو رشته دارای اطلاع وسیعی بوده است، چنانکه شاگرانش وی را اغلب با لقب «فقیه» یاد میکردهاند. [۲۰][۲۱][۲۲]
ابن شهر آشوب در شعر نیز دستی داشت و این مطالب از توجه به گزیدههای شعر موجود در کتاب مناقب و نیز از خاتمه معالم العلماء در ذکر شعرای اهل بیت علیهم السلام برمیآید. وی خود نیز شعر میسروده و اشعاری از وی در فضائل ائمه علیهم السلام بهطور پراکنده در کتاب مناقب آمده است. از حیث توثیق رجالی تا سده ۱۱ ق درباره وی سکوت شده و در این سده میرداماد اجتهاداً وی را توثیق کرد و پس از آن در کتب رجالی مکرراً به توثیق وی پرداخته شده است. [۲۳]
اساتید
۱. شیخ شهر آشوب (جدش).
۲. شیخ علی (پدرش). [۲۴]
۳. واعظ نیشابوری (متوفی ۵۰۸ ق.) معروف به «صاحب روضه الواعظین» و «فتال نیشابوری».
۴. شیخ ابوعلی فضل بن حسن طبرسی (متوفی ۵۴۸ ق.)[۲۵]
۵. ابومنصور طبرسی، نویسنده کتاب ارزشمند «الاحتجاج». ابن شهرآشوب در کتاب رجالی خود «معالم العلماء» به بزرگی از او یاد کرده و درباره آثارش مینویسد:
«استادم احمد بن ابی طالب طبرسی، کتابهای مختلفی دارد از جمله: الکافی در فقه و ...» [۲۶]
۶. قاضی سید ناصحالدین آمدی (متوفی ۵۵۰ ق.) [۲۷]
۷. ابوالفتوح رازی (متوفی ۵۵۲ ق.) [۲۸]
۸. عبدالجلیل رازی قزوینی (متوفی ۵۶۰ ق.) از علمای بزرگ عصر خود و از اساتید بلندپایه ابن شهرآشوب بود که دارای کتاب معروفی به نام «النقض» است. [۲۹]
۹. سید ضیاءالدین فضلالله راوندی کاشانی (متوفی ۵۶۲ ق.) [۳۰]
۱۰. قطبالدین راوندی (متوفی ۵۷۳ ق.). [۳۱][۳۲]
۱۱. ابوالحسن علی بن ابیالقاسم بیهقی، معروف به ابن فندق (متوفی ۵۶۵ ق.) [۳۳]
ابن شهر آشوب همچنین در محضر گروهی از علمای اهل سنت نیز تحصیل کرده است که مشهورترین آنها عبارتند از:
۱. ابوعبدالله محمد بن احمد نطنزی، مؤلف کتاب «الخصائص العلویه علی سائر البریه». [۳۴]
۲. جارالله زمخشری معتزلی (متوفی ۵۳۸ ق.)، ابن شهرآشوب در نزد او کتاب «تفسیر کشاف» و «ربیع الابرار» و «الفایق فی غریب الحدیث» را که همه از تألیفات خود زمخشری است، خوانده و از این استاد اجازه نقل روایات آن کتابها را نیز گرفته است. [۳۵]
۳. خطیب خوارزمی.[۳۶]
استماع ابن شهرآشوب از ابوحامد غزالی بر خلاف آنچه از ظاهر عبارت مناقب[۳۷] برمیآید، بعید به نظر میرسد، زیرا غزالی از ۵۰۰ ق مسند تدریس را رها کرد و ابن شهرآشوب در این تاریخ فقط ۱۱ سال داشته و نمیتوانسته است، به سفر بپردازد.
شاگردان
ابن شهرآشوب، زمانی که در شهرهای بغداد، حلّه و موصل میزیست و در اواخر عمر که در شهر حلب اقامت داشت و در دیگر شهرهای اسلامی، شاگردان زیادی تربیت کرد که از این میان به افراد ذیل میتوان اشاره کرد:
۱. علامه سید محمد بن زهره حلبی (متوفی پس از ۵۸۵ ق.).
۲. شیخ جمالالدین ابوالحسن علی بن شعره حلی جامعانی (متوفی ۵۸۱).
۳. شیخ تاجالدین حسن بن علی دربی.
۴. شیخ یحیی بن محمد سوراوی.
۵. یحیی بن ابی طی حلبی (د ح۶۳۰ ق/ ۱۲۳۳ م).
۶. سید کمالالدین حیدر حسینی.
از شاگردان و راویان ابن شهر آشوب میتوان ابن ادریس حلی، ابن بطریق حلی و ابن زهره حلبی (د ۶۳۹ ق/ ۱۲۴۱ م) را نام برد.[۳۸][۳۹][۴۰][۴۱][۴۲]
بهبهانی[۴۳]در اثر برداشتی نادرست از عبارت علامه حلی [۴۴] که از ابن شهرآشوب به «شیخنا» تعبیر کرده، علامه حلی را از شاگردان وی دانسته است، لیکن با توجه به تولد علامه حلی در ۶۴۸ ق این امر غیر ممکن است.
نقل روایت
ابن شهرآشوب یکی از اساتید علم حدیث و اجازه نقل حدیث بوده است. وی از اساتید خویش اجازه نقل روایت داشته و از آنها روایت می کرده است، از جمله ایشان: شیخ ابومنصور طبرسی، محدث شیخ علی ابن شهرآشوب، شیخ شهر آشوب، شیخ ابوعلی فضل بن حسن طبرسی (صاحب تفسیر «مجمع البیان»)، شیخ جمالالدین ابوالفتوح رازی، قطبالدین راوندی و ... هستند.
آثار
ابن شهر آشوب در اکثر علوم اسلامی ـ اعم از فقه، اصول، کلام، حدیث، تاریخ، تفسیر، رجال و ... تألیفات و تصنیفاتی ارزنده، آموزنده و بیسابقه از خود به یادگار گذاشته که هر یک در نوع خود مهمّ و نشانگر نبوغ فکری و مقام والای علمی نویسنده آن است؛ آثاری که همواره مورد توجّه و عنایت عالمان و دانشمندان قرار گرفته است.
اینک به معرّفی برخی از آثار این دانشمند بزرگ شیعه میپردازیم:
آثار چاپی ابن شهر آشوب
برخی از تالیفات ابن شهرآشوب چاپ شده است.
مناقب آل ابی طالب
این کتاب نخست در ۱۳۱۳ ق در بمبئی و پس از آن به کرات در ایران و عراق به چاپ رسیده است. به قرینه روایت ابن شهرآشوب از ابوالوقت سجزی تالیف این کتاب اندکی پس از ۵۵۳ ق در بغداد صورت گرفته است.
مؤلف به تفصیل در مقدمه به انگیزه تالیف پرداخته است. طبق آنچه در مقدمه مناقب آمده، این کتاب با ذکر مناقب پیامبر (صلی اللهعلیه و آله و سلّم) آغاز میشده، سپس به ذکر ائمه علیهم السلام میپرداخته و به ذکر صحابه و تابعین ختم میشده است، اما نسخ موجود کتاب با یاد امام حسن عسکری (علیهالسّلام) پایان میپذیرد. این احتمال که بخش پایانی کتاب اساساً توسط ابن شهرآشوب تالیف نشده باشد، منتفی است، زیرا وی خود در معالم[۴۵] به بخش مربوط به امام مهدی (علیهالسّلام) ارجاع کرده، و ابن طاووس در الملاحم و الفتن[۴۶] از آن بخش کتاب قطعاتی نقل کرده است.
کتاب مناقب توسط حسین بن جبر تلخیص شده و نخب المناقب نام یافته است[۴۷]
اوصافی که ابن جبر برای کتاب مناقب آورده، این تصور را به وجود میآورد که نسخه مورد استفاده او از حیث ذکر اسناد و تفکیک احادیث کاملتر از نسخه موجود و از نظر حجم مفصلتر از آن بوده است[۴۸] بر همین پایه حسین نوری [۴۹] نتیجه گرفته که نسخه حاضر در واقع همان نخب المناقب ابن جبر یا تلخیص دیگری از مناقب است. به هر حال با توجه به نقص کتاب مناقب در بخش پایانی، همچنین یافت نشدن برخی از مطالب موجود در نخب (همچون سخن جوینی در مورد سند حدیث غدیر) در نسخه حاضر از مناقب[۵۰] و برخی شواهد دیگر میتوان نتیجه گرفت که مناقب حاضر نسبت به متن اصلی نقایصی دارد، ولی مقایسه آن با نسخ نخب المناقب ابن جبر نشان میدهد که کتاب موجود همان نخب المناقب نیست.
معالم العلماء
ابن شهرآشوب در این کتاب کم حجم و پربار پس از برشماری نام ۱۰۲۱ تن از دانشمندان شرح حال کوتاهی از زندگی آنان و آثارشان را ذکر کرده است.
این کتاب بار نخست در ۱۳۵۳ ق به کوشش عباس اقبال در تهران و بار دیگر در ۱۳۸۰ ق در نجف به چاپ رسیده است. از اینکه در برخی نسخ معالم العلماء برخلاف نسخه چاپی نجف[۵۱] از کتاب متشابه القرآن مؤلف یادی نشده، میتوان حدس زد که معالم پیش از متشابه القرآن تالیف شده است. بنابراین تالیف معالم باید اندکی پیش از ۵۷۰ ق (تاریخ پایان تالیف متشابه القرآن) و محتملاً در حلّه صورت گرفته باشد.
کتاب معالم در واقع تلخیصی است از الفهرست طوسی که زیاداتی بدان افزوده شده است. این اثر یکی از کتابهای عمده فهرست و رجال شیعه در فاصله سده ۵ تا ۸ ق به شمار میرود.
متشابه القرآن و مختلفه
متشابه القرآن و مختلفه کتابی است تحقیقی که ابن شهر آشوب آن را در سال ۵۷۰ ق. در شهر حلّه به پایان برده است.[۵۲]
ابن شهر آشوب در آن آیات متشابه را به ترتیب موضوعی مورد بررسی قرار داده است و موضوعات آن را اصول عقاید، فقه، اصول فقه، علوم قرآن، ادبیات و غیر آن تشکیل میدهد. این کتاب در تهران در ۲ جلد (۱۳۶۹ ق/ ۱۹۵۰ م) به چاپ رسیده است.
آثـار خطی
مثالب النواصب. این کتاب را ابن شهر آشوب خود در معالم العلماء[۵۳] و در اجازهای که به شاگردش علی بن جعفر جامعانی داده[۵۴] ذکر کرده است. نسخهای از این کتاب در کتابخانه سپهسالار[۵۵] موجود است(در مورد دیگر نسخهها، نک: [۵۶])
آثار یافت نشده و منسوب
ابن شهرآشوب خود در کتاب معالم العلماء[۵۷] و اجازهاش به جامعانی[۵۸] کتب زیر را ذکر کرده است:
المخزون و المکنون فی عیون الفنون، (اعلام) الطرائق فی الحدود و الحقائق، مائدة الفائده، المثال فی الامثال، الحاوی، الاوصاف، المنهاج، از این آثار اغلب جز اسم چیزی در دست نیست. تنها مؤلف خود در مناقب[۵۹] متذکر شده که دو خطبه بدون الف و بدون نقطه امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) را در المخزون آورده است. نیز صفدی[۶۰] در مورد مائدة الفائده گفته که در این کتاب مطالب نادر و کمیاب جمعآوری شده است.
ابن شهرآشوب در معالم[۶۱] کتاب دیگری را با عنوان الاسباب و النزول علی مذهب آل الرسول آورده که ظاهراً همان کتاب بیان التنزیل است که نزد علامه مجلسی موجود بوده و او از آن در بحار الانوار[۶۲] نقل کرده و اظهار داشته که کتابی کوچک، ولی پرمحتوی است.
بجز کتابهای مذکور، صفدی[۶۳] کتابی در نحو به نام الفصول، تفرشی[۶۴] کتاب انساب آل ابی طالب (علیهالسّلام) و واعظ کجوری کتاب الاربعون حدیثا در مناقب حضرت فاطمه (علیهاالسّلام)[۶۵] را به ابن شهرآشوب نسبت دادهاند. آقا بزرگ تهرانی[۶۶] به نقل از البلغه اثر فیروزآبادی کتابی با عنوان الجدیده به ابن شهرآشوب نسبت داده، اما ظاهراً الجدیده که در البلغة[۶۷] آمده، همان مائدة الفائدة است.
آقا بزرگ تهرانی[۶۸] به نقل از کتاب اقبال اثری با عنوان الموالید به وی نسبت داده، اما با مقایسه گفته ابنطاووس[۶۹] با آنچه در مناقب[۷۰] آمده، روشن میشود که نقل ابنطاووس از مناقب بوده است.
ظاهراً آثار ابن شهرآشوب بیش از آن است که ذکر شد، زیرا شاگردش ابن ابی طی گفته: «وی در متفق و مفترق، مؤتلف و مختلف، فصل و وصل تصنیفاتی دارد»[۷۱] و علی بن هلال جزائری در سده ۹ آثاری را از وی در معقول و منقول و فروع و اصول میشناخته است. [۷۲][۷۳]
از نگاه دیگران
گفته ها و اظهار نظرهای دانشمندان اسلامی، ما را از شخصیت علمی و شأن و منزلت مردانی چون ابن شهرآشوب، آگاه میکند.
علامه میر مصطفی حسینی تفرشی (متوفی ۱۰۲۱ ق.)
«رشیدالدین محمد ... شهرآشوب، پیشوای طایفه شیعه و فقیه آنان، شاعری بلیغ و نویسنده بود ...» [۷۴]
شیخ ابوعلی حائری (متوفی ۱۲۵۱ ق.)
«ابن شهرآشوب شیخ الطائفه است و پایه فضل او گفتگو ندارد.» [۷۵]
شیخ حرّ عاملی (متوفی ۱۱۰۴ ق.)
«ابن شهرآشوب عارف به رجال و اخبار و احادیث، شاعر و ادیب و جامع همه خوبیها بود.» [۷۶]
علامه میرزا حسین نوری (متوفی ۱۳۲۰ هـ . ق)
«فخر شیعه، تاج شریعت، افضل الاوائل و دریای متلاطم ژرفی که ساحل ندارد، احیاءکننده آثار مناقب و فضائل، رشید المله و الدین شمسالاسلام و المسلمین ابن شهرآشوب فقیه، محدث، مفسر، محقق و ...» [۷۷]
ملا علی قراجه داغی دیزماری علیاری (متوفی ۱۳۲۷ ق.)
«ابن شهر آشوب مازندرانی، پیشوای طایفه شیعه ... و نویسنده بود.» [۷۸]
اهل سنت:
چنانکه از کتابهای نویسندگان برمیآید دانشمندان اهل تسنن آنطور که از ابن شهرآشوب تجلیل و به بزرگی یاد کردهاند، در حق کمتر کسی از علمای شیعه چنین کردهاند. اینک به گفتههای یکی از آنان اشاره میکنیم تا از این رهگذر اندکی به شخصیت علمی و قدر و منزلت و شأن او بیشتر پی بریم.
صلاحالدین صفدی، یکی از عالمان بزرگ اهل سنت مینویسد:
«محمّد بن علی بن شهرآشوب ... یکی از سرشناسان شیعه است. او در هشت سالگی قرآن را حفظ کرده بود و در علم اصول شیعه به حد نهایی رسید. وی در علوم قرآنی و مشکلات حدیث و اخبار و لغت و نحو و موعظه در منبر ـ در زمانی که مقتفی خلیفه عباسی در بغداد بود از دیگران تقدم داشت.» [۷۹]
وفات
سرانجام ابن شهرآشوب، پس از گذراندن صد سال عمر و حدود هفتاد سال خدمت، در شب جمعه ۲۲ شعبان سال ۵۸۸ ق. در شهر حلب به دیار باقی پرکشید و پیکرش را در نزدیکی شهر در دامنه کوه جوشن (جبل الجوشن)، در جوار مرقد محسن بن ابی عبدالله الحسین (علیهالسّلام) دفن کردند. [۸۰][۸۱][۸۲]
افندی[۸۳] به خطا وفات او را در «مشهد گنج افروز» از قرای بار فروش (بابل) دانسته و اظهار داشت که آرامگاه او در آنجا زیارتگاه مردم است.
فهرست منابع
(۱) آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة.
(۲) ابن بطریق، یحیی بن حسن، خصائص الوحی المبین، به کوشش محمودی، تهران، ۱۴۰۶ ق/ ۱۹۸۵ م.
(۳) ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۹-۱۳۳۱ ق.
(۴) ابن زهره حلبی، محمد بن عبدالله، الاربعون حدیثاً، به کوشش رضا علوان، قم، ۱۴۰۵ ق/ ۱۹۸۵ م.
(۵) ابن شاکر کتبی، محمد، فوات الوفیات، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۷۳ م.
(۶) ابن شهرآشوب، محمد بن علی، متشابه القرآن و مختلفه، تهران، ۱۳۶۹ ق/ ۱۹۵۰ م.
(۷) ابن شهرآشوب، محمد بن علی، معالم العماء، نجف، ۱۳۸۰ ق/ ۱۹۶۱ م.
(۸) ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، قم، انتشارات علامه.
(۹) ابن طاووس، علی، اقبال الاعمال، تهران، ۱۳۹۰ ق.
(۱۰) ابن طاووس، علی، الملاحم و الفتن، قم، ۱۳۹۸ ق/ ۱۹۷۸ م.
(۱۱) افندی، اصفهانی عبدالله، ریاض العلماء، قم، ۱۰۴۱ ق.
(۱۲) بهبهانی، محمدباقر، تعلیقات منهج المقال، تهران، ۱۳۰۶ ق.
(۱۳) بیاضی، علی بن یونس، الصراط المستقیم، تهران، ۱۳۴۸ ق.
(۱۴) تفرشی، مصطفی، نقد الرجال، تهران، ۱۳۱۸ ق.
(۱۵) سلیم بن قیس هلالی، کتاب سلیم، بیروت، مؤسسۀ اعلمی.
(۱۶) سپهسالار، خطی.
(۱۷) صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، به کوشش س ددرینگ، بیروت، ۱۳۹۴ ق/ ۱۹۷۴ م.
(۱۸) طباخ، محمد راغب، اعلام النبلاء، حلب، ۱۳۴۳ ق.
(۱۹) علامه حلی، حسن بن یوسف، رجال، به کوشش محمد صادق بحر العلوم، نجف، ۱۳۸۱ ق/ ۱۹۶۱ م.
(۲۰) فارسی، عبدالغافر، تاریخ نیشابور، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ ق.
(۲۱) فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، البلغة، به کوشش محمد مصری، دمشق، ۱۳۹۲ ق/ ۱۹۷۲ م.
(۲۲) مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، نجف، ۱۳۵۲ ق.
(۲۳) مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ ق/ ۱۹۸۳ م.
(۲۴) نوری، حسین، مستدرک الوسائل، تهران، ۱۳۸۲ ق.
پانویس
۱. هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم، ج۱، ص۶۵.
۲. بحرانی، یوسف، لؤلوه البحرین، ص ۳۴۰.
۳. آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم، مقدمه.
۴. صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۴، ص۱۱۸.
۵. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، معالم العلماء، مقدمه ص۳.
۶. صدر حاج سیدجوادی، احمد، دائرة المعارف تشیّع، ج۱، ص۳۳۷.
۷. آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، مصفی المقال فی علم الرجال، ص ۴۱۵.
۸. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱، ص۱۰۱.
۹. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، معالم العلما، مقدمه ص۳.
۱۰. صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۴، ص۱۱۸.
۱۱. طباخ، محمد راغب، اعلام النبلاء، ج۴، ص۲۹۰.
۱۲. فارسی، عبدالغافر، تاریخ نیشابور، ج۱، ص۳۵۸، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ ق.
۱۳. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۷.
۱۴. دوانی، علی، مفاخر اسلام، ج۳، ص۴۹۵.
۱۵. دوانی، علی، مفاخر اسلام ،ج۳، ص۵۰۰.
۱۶. هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم، ج۱، ص۶۵.
۱۷. آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة، ج۲۰، ص۱۷۵.
۱۸. ابن بطریق، یحیی بن حسن، خصائص الوحی المبین، ج۱، ص۳۶.
۱۹. خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، ج۶، ص۲۹۳.
۲۰. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، ج۵، ص۳۱۰، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۹-۱۳۳۱ ق.
۲۱. ابن بطریق، یحیی بن حسن، خصائص الوحی المبین، ج۱، ص۶۰.
۲۲. ابن زهره حلبی، محمد بن عبدالله، الاربعون حدیثاً، ج۱، ص۷۷، به کوشش رضا علوان، قم، ۱۴۰۵ ق/ ۱۹۸۵ م.
۲۳. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۳، ص۱۵۷، نجف، ۱۳۵۲ ق.
۲۴. بحرانی، یوسف، لؤلوه البحرین، ص ۳۴۷.
۲۵. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، معالم العماء، ص۱۳۵.
۲۶. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، معالم العلماء، ص۲۵.
۲۷. آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، مقدمه سید جلال الدین اُرموی.
۲۸. عقیقی بخشایشی، طبقات مفسران شیعه، ج۲، ص۵۹ - ۶۰.
۲۹. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، معالم العلماء، ص۱۴۵.
۳۰. عقیقی بخشایشی، طبقات مفسران شیعه، ج۲، ص۱۴۴.
۳۱. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، معالم العلماء، ص۵۵.
۳۲. قمی، شیخ عباس، الکنی و الالقاب، ج۳، ص۷۲.
۳۳. صدر حاج سیدجوادی، احمد، دائره المعارف تشیع، ج۳، ص۵۹۴.
۳۴. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، معالم العلماء، ص۱۱۹، رقم ۷۹۰.
۳۵. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، معالم العلماء، مقدمه ص۸.
۳۶. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۹-۱۲.
۳۷. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۱۱.
۳۸. آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة، ج۲۰، ص۱۷۵.
۳۹. ابن بطریق، یحیی بن حسن، خصائص الوحی المبین، ج۱، ص۳۶.
۴۰. ابن شاکر کتبی، محمد، فوات الوفیات، ج۴، ص۲۶۹.
۴۱. ابن زهره حلبی، محمد بن عبدالله، الاربعون حدیثاً، ج۱، ص۶۰، به کوشش رضا علوان، قم، ۱۴۰۵ ق/ ۱۹۸۵ م.
۴۲. ابن زهره حلبی، محمد بن عبدالله، الاربعون حدیثاً، ج۱، ص۷۷، به کوشش رضا علوان، قم، ۱۴۰۵ ق/ ۱۹۸۵ م.
۴۳. بهبهانی، محمدباقر، تعلیقات منهج المقال، ج۱، ص۳۷، تهران، ۱۳۰۶ ق.
۴۴. علامه حلی، حسن بن یوسف، رجال، ج۱، ص۲۰۵، به کوشش محمد صادق بحر العلوم، نجف، ۱۳۸۱ ق/ ۱۹۶۱ م.
۴۵. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، معالم العماء، ص۱۱۳.
۴۶. ابن طاووس، علی، الملاحم و الفتن، صص ۱۹۸- ۲۰۰، قم، ۱۳۹۸ ق/ ۱۹۷۸ م.
۴۷. آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة، ج۲۴، ص۸۸.
۴۸. بیاضی، علی بن یونس، الصراط المستقیم، ج۱، ص۱۱، تهران، ۱۳۴۸ ق.
۴۹. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۳، ص۴۸۴.
۵۰. بیاضی، علی بن یونس، الصراط المستقیم، ج۱، ص۱۲، تهران، ۱۳۴۸ ق.
۵۱. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، معالم العماء، ص۱۱۹.
۵۲. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، متشابه القرآن و مختلفه، ج۲، ص۲۸۵، تهران، ۱۳۶۹ ق/ ۱۹۵۰ م.
۵۳. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، معالم العماء، ص۱۱۹.
۵۴. افندی اصفهانی، عبدالله، ریاض العلماء، ج۳، ص۳۸۳، قم، ۱۰۴۱ ق.
۵۵. سپهسالار، خطی، ج۵، ص۴۹۸.
۵۶. آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة، ج۱۹، ص۷۶.
۵۷. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، معالم العماء، ص۱۱۹.
۵۸. افندی اصفهانی، عبدالله، ریاض العلماء، ج۳، ص۳۸۳، قم، ۱۰۴۱ ق.
۵۹. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۳۲۶.
۶۰. صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۴، ص۱۱۹.
۶۱. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، معالم العماء، ص۱۱۹.
۶۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱، ص۲۹، بیروت، ۱۴۰۳ ق/ ۱۹۸۳ م.
۶۳. صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۴، ص۱۱۸.
۶۴. تفرشی، مصطفی، نقد الرجال، ج۴، ص۲۷۶.
۶۵. آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة، ج۱، ص۴۲۶.
۶۶. آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة، ج۵، ص۹۱.
۶۷. فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، البلغة، ج۱، ص۲۷۹.
۶۸. آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة، ج۲۳، ص۲۳۳.
۶۹. ابن طاووس، علی، اقبال الاعمال، ج۳، ص۱۱۴.
۷۰. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۴۲۲، قم، انتشارات علامه.
۷۱. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، ج۵، ص۳۱۰، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۹-۱۳۳۱ ق.
۷۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۵، ص۳۴.
۷۳. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، ج۸، ص۵۹.
۷۴. تفرشی، مصطفی، نقد الرجال، ج۴، ص۲۷۶.
۷۵. مازندرانی، محمّد بن اسماعیل، منتهی المقال، ج۶، ص۱۲۴.
۷۶. حرعاملی، محمد بن حسن، امل الآمل، ج۲، ص۲۸۵.
۷۷. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۳۱۰.
۷۸. علیاری، ملاعلی، بهجه الامال فی شرح زبده المقال، ج۶، ص۵۱۳.
۷۹. صدر، سید حسن، تأسیس الشیعه، ص۲۷۲.
۸۰. امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ج، ص۷۷.
۸۱. صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۴، ص۱۱۹.
۸۲. طباخ، محمد راغب، اعلام النبلاء، ج۴، ص۲۹۰.
۸۳. افندی، اصفهانی عبدالله، ریاض العلماء، ج۵، ص۱۲۶، قم، ۱۰۴۱ ق.
منبع
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «ابن شهر آشوب»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۱۲/۲۶.
کتابخانه دیجیتال موسسه تحقیقات و نشر معارف اهلبیت (علیهمالسلام)، برگرفته از مقاله «ابن شهر آشوب»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۱۲/۲۶.
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن شهرآشوب»، ج۹، ص۹۳۶.