خلق اعتماد در سازمان
عدم انسجام اجتماعی و شکسته شدن اعتماد درون گروهی و برونی در سازمانها، موجب تعلیق اعتماد ورزی درونی و عمومی می شوند.
جی پلاس، حسین احمدی: براساس پژوهش های مختلف دانشمندان علوم اجتماعی و روانشناسی که به سادگی قابل جستجو و در دسترس است، جامعه ایرانی بویژه در یک دهه اخیر بطرز مجدانه و شدیدی در زمینه اعتماد اجتماعی دچار آسیب شده است.
اعتماد (Trust) در گونه های فردی، اجتماعی، نهادی ، خصوصی ، عمومی ... یا اعتماد درون گروهی و برون گروهی، بین نهادی قابل ارزیابی است. اعتماد متقابل سازمان با عضو خود، اعتماد متقابل سازمان و عضو اش با بهره بردار - ذینفع از برون سازمان، اعتماد متقابل سازمان ها با یکدیگر، مثلا سازمان نظام مهندسی با شهرداری ؛ اینها همه برگزین های قابل توجهی هستند.
اعتماد کردن به دیگری (trust in) مثلا اعتماد مالک به طراح/ناظر یا مشاور ، همینطور است مفهوم امانت داده شده ، سپرده شده به کسی دیگر (in trust) ، به عنوان مثال مالک/صاحبکاری مسئولیت نظارت بر کار خود را به دیگری می سپارد و به عبارتی به او اعتماد می کند.
معنا و مفهوم دیگری تحت عنوان ضمانت مطرح است. چگونگی ضمانت یک عضو سازمانی در قبال موقعیتش در ارتباط با دیگران و همچنین برعکس ضمانت کردن حقوق اغیار، ذینفع ناگزیر بهره بردار خدمات یک سازمان؛ از سوی دیگر بحث ارزیابی با الگوهای مشترک غیر فردی بلکه جمعی، براساس توانمندیها به نسبت کیفیت ساختارهای موجود سازمان ، ارزیابی از موقعیتها، از مجموع مناسبتهای با خود و دیگری، ارزیابی اعتماد حرفه ای و نقش عاملیتها در ارزش گذاری های برون دادهای سازمانی، ارزیابی اعتماد به مثابه یک موضوع مدرن نه سنتی ، در فرایندها و فرا فرایندهای مدرن جهت پیشگیری از بحران اعتماد و کالایی شدن مناسبات مدرن و گسترش و رشد فردیت در دل سازمانها مد نظر است.
اعتماد انتسابی به اعتبار منسوب شدن عضو به یک سازمان، تا زمانی پایدار خواهد ماند که سازمان در ضمانتها و ارزیابی ها نسبت به حمایت و تشویق در ازاء کار درست و توبیخ و تنبیه و اعمال مجازات در قبال کار نادرست یا برخورد با عضو متخلف ، دارای سازوکار ایجاد کارنامه حرفه ای اعضا و تولید لیست سبز و سیاه و فرمول بندی در الگوریتم خلق شغل و ارجاع کار، برای صیانت از جایگاه خود و حفاظت از کارآمدی باشد.
در اینجا نکته مهم دیگر ، انتصابات در حوزه پرسنلی سازمان است که نه براساس اعتماد انتسابی بلکه براساس اعتماد اکتسابی و خلاقیت اعضا مطمح نظر است.
دنیای مدرن براساس اعتماد اکتسابی مبتنی بر ساخت ذاتی و به عبارتی بصورت برساخته دارای قابلیت تولید و خلق اعتماد و اطمینان است. یعنی سوژه مدرن در درون ساختارهایی خلق اعتماد می کنند ، که این امکان را در ساختار بیابند. صرف توانایی و قابلیت اعتماد آفرینی سوژه / عضو سازمانی به تنهایی کافی نیست بلکه ساختارها و سازمانها نیز باید این قابلیت استعدادیابی و ارزش آفرینی در امتداد سوژه را بستر سازی و مناسب سازی نموده باشند تا فرصت خلق اعتماد و اطمینان حاصل گردد. سوژه به خودی خود امکان فرصت و موقعیت سوژه شوندگی را نمییابد.
اعتمادهای درون گروهی اگر نباشند به خودی خود فاجعه بار اند و اگر باشند تازه کافی نیستند! اعتمادهای درون گروهی و میان گروهی سازمان براساس مناسبات انتسابی برای شکل گیری نظم عمومی سازمان کافی نیستند و میتوانند موجب از هم گسیختگی سازمان بشوند. میتوانند مانع شکل گیری نظم مبتنی بر قانون و ضابطه بشوند. میتوانند مانع اشکال مختلف اعتماد جمعی سازمان و یا سلب اطمینان میان نهادی شوند. بعنوان مثال ایجاد بی اعتمادی بین سازمان نظام مهندسی با نهاد متبوع دولتی و یا نهاد شهرداری که یک همکار با اهدافی مشترک برای مخاطبان مشترک به شمار میروند.
سازمان ها در دنیای متجدد ، نیاز به اعتمادسازی اکتسابی بر پایه فرهنگ، تخصص ، آموزش و مهارت و تجربه های زیسته شده از طریق آگاهی های مدرن ، تعامل و گفتگو مبتنی بر؛ به رسمیت شناختن تکثر و فهم مشترک دارند. مانایی ، پویندگی و پایداری سازمان ها بر اعتماد دیده شده و شنیده شده مبتنی است. تصنعی نیست برساخته باید باشد. به عنوان نمونه برگ تعهدی که سازمان نظام مهندسی از بابت خدمات مهندسی نظارت یا اجرا به ثبت میرساند؛ باید، در عمل به تعهد، از سوی عضوهای سازمانی، نزد مردم و خدمات گیرندگان مشاهده عینی گردند و گفته و شنیده شوند. بی محتوی و ساختگی نمیتوانند باشند. اسناد بالادستی سازمانها در قالب تفاهمنامه ها و صورتجلسات مشترک نیز، مادامی که از سوی ساختارها و اراده های درون سازمانی پشتیبانی نشوند و همچنین از سوی اعضا بدرستی امانت داری و صورت تحقق محتوایی نیابند، دارنده اعتبار و خلق کننده اعتماد و اطمینان بخش نمیتوانند باشند.
عدم انسجام اجتماعی و شکسته شدن اعتماد درون گروهی و برونی در سازمانها، موجب تعلیق اعتماد ورزی درونی و عمومی می شوند.
دیدگاه تان را بنویسید