هادی خانیکی، استاد علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی، با تأکید بر اینکه وفاق یک امر اجباری و از بالا به پایین نیست، گفت: وفاق یکسان کردن یک جامعه متنوع یا حذف صداهای به حاشیه رانده شده و یا شکل دادن یک نوع اجماع درون قدرت سیاسی علیه صداهای متفاوت و متنوع هم نیست. وفاق یک ائتلاف سیاسی بین جریان‌های رقیب هم نیست و محدود به گروه‌های درون قدرت نمی‌شود. ارتباط و همسخنی با جامعه متکثر از جمله کسانی که بیرون از نظم سیاسی قرار گرفته‌اند، هست؛ و این از الزاماتی است که اگر رعایت شود وفاق را به گفتمان نزدیک‌تر می‌کند.

نشست «از دال وفاق تا مدلول سیاست» توسط دفتر سیاسی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها برگزار شد و هادی خانیکی(استاد علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی) و مهدی نجف‌زاده(دانشیار علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد) در این نشست سخنرانی کردند.

به گزارش خبرنگار جماران، مهدی نجف‌زاده، دانشیار علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد، طی سخنانی در این نشست گفت: «وفاق» یک واژه عربی است که در فرهنگ لغت ایرانی دو معنی پیدا می‌کند؛ یکی به معنای «همراهی و اتحاد» و دیگری به معنای «موافقت و سازگاری» است. اما واژگان صامت هستند و تا مردم راجع به چیزی صحبت نکنند، جستار نخواهد شد. پس جستار زمانی اتفاق می‌افتد که یک واژه یا یک مفهوم وارد زبان عمومی شود و مردم با آن صحبت کنند. اگر جستارها آنقدر گسترش پیدا کنند که روشنفکران به میدان بیایند و در خصوص آن مطلب نوشته و گفته شود و از عرصه زبان عامیانه مردم به زبان روشنفکری راه پیدا کند، ما می‌گوییم که «گفتمان» شکل گرفته است.

وی افزود: به گمان من «وفاق» از عرصه واژه و مفهوم خارج نشده و هنوز نه جستار و نه گفتمان شده است. ما حرف می‌زنیم، ولی گفت‌وگو آداب و شرایطی دارد که باختین در مورد آن خیلی خوب اشاره می‎ کند گفت‌وگو باید بدون سلطه، ترس و سلسله مراتب باشد. اگر گفت‌وگویی شکل نگیرد، گفتمانی هم شکل نخواهد گرفت و اگر گفتمانی شکل بگیرد و در درونش گفت‌وگویی جریان پیدا نکند، آن گفتمان تهی خواهد بود. برای اینکه گفتمان شکل بگیرد باید به این سؤال پاسخ داد که چه کسی با چه کسانی، چه چیزی را با چه هدفی، چگونه، کجا و در چه زمانی انجام می‌دهد؟

نجف‌زاده تأکید کرد: گفتمان وفاق یا بهتر است بگوییم مفهوم وفاق، تقریرکننده یا نویسنده ندارد و تا الآن هیچ گونه ایده خلاقانه‌ای در مورد این واژه خلق نشده و واژه‌سازی در موردش صورت نگرفته است؛ و صاحب سخن هم ندارد، یعنی یک کسی نیست که این سخن را برای ما معنا کند. گفتمان «اسلام سیاسی» یک شخصیت کاریزماتیک به نام آیت‌الله(امام) خمینی(س) و «گفتمان اصلاحات» یک شخصیت صاحب سخن و واژه‌پرداز به نام جناب آقای خاتمی داشت. حتی «گفتمان اعتدال» را تا حدی خود آقای روحانی معرفی می‌کرد. اما گفتمان وفاق تقریبا کسی را ندارد که تقریرکننده یا نویسنده این گفتمان باشد.

وی افزود: مشارکت‌کنندگان در وفاق چه کسانی هستند؟ به نظر من ارتباط میان نسل جدید و قدیم کاملا بسته شده و نسل جدید تقریبا هیچ چیزی را بر نمی‌تابد. سیاست جای خودش را به واقعیت داده و اصلا مسأله دیگر کلمات بزرگ و ضخیم نیست. «عدالت»، «سیاست» و «آزادی» مفاهیمی نیست که نسل جدید خیلی وابسته آن باشد و او می‌خواهد که یک سیاست شخصی شده را دنبال کند. با تورم فزاینده، شما نمی‌توانید پشتیبان گفتمانی باشید که دیگر عناصر آن هم تقریبا مفقود است. خواست مردم به نیازهای اولیه تقلیل پیدا کرده و امید به تحول هم از بین رفته است. یعنی گفتمان‌های پیشین تقریبا امید مردم به تحول را از بین برده‌اند. بنابراین ما نمی‌توانیم کسانی را به طور مشخص و ویژه نشان بدهیم که از این گفتمان طرفداری می‌کنند.

دانشیار علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد تأکید کرد: وقتی می‌گوییم یک گفتمان دارد شکل می‌گیرد، باید یک چیز بدیع و نو، قابل حصول و دارای قدرت جذب و گستردگی اجتماعی باشد. چه چیزی در مفهوم وفاق ما را وادار می‌کند که جذب آن بشویم؟ فراتر از آن چیزی که تا کنون بوده شما چه چیزی در وفاق می‌بینید؟ یعنی شعارهای دوره اصلاحات جدید و گوشنواز بود و آدم‌ها جذبش می‌شدند. الآن کدام شعار از جانب وفاق مطرح می‌شود که نسل جدید یا حتی نسل میانه مشتاق شود که آن را بشنود و نمایندگی کند؟ بنابراین، اینکه این گفتمان می‌خواهد چه چیزی به ارمغان بیاورد هم تقریبا دستش تهی است.

وی با تأکید بر اینکه مفهوم «وفاق» قدرت جذب طیف‌های اجتماعی را ندارد، اظهار داشت: این یک فعل سیاسی بود که لاجرم و ناگزیر می‌آمد؛ یعنی مردم ناگزیر بودند که انتخابش کنند. گفتمان باید چشم‌انداز و راهبردها را مشخص کند و چگونگی عبور از بحران را توضیح بدهد. متأسفانه مشخصه گفتمان‌های سیاسی در ایران این است که هیچ کدام این ویژگی‌ها را ندارند. بنابراین، ما تجربه اصلاحات را هم داریم که بدون اینکه یک قدم برداریم، شکست خوردیم. البته گفتمان اصلاحات قدرتمند بود چون ریشه در انقلاب و مشروطیت داشت و در آن گفتمان روشنفکری باقی ماند ولی جای گفتمان وفاق کجا است؟ اگر به هر جایی رسیدیم بگوییم مقصد همین جا است، به نظر من صحبت کردن در موردش نا به جا است.

نجف‌زاده یادآور شد: در دوره اصلاحات چون زمان‌بندی نداشت، فرصت زیادی را از دست دادیم. ما دقیقا نمی‌دانستیم که چه زمانی به چه چیزی خواهیم رسید. در چنین وضعیتی گفتمان‌ها موقتی هستند و خیلی زود فرق می‌کنند و بی‌اثر می‌شوند. برای اینکه گفتمان‌ها ارتباط بسیار وسیعی با جمعیت دارد؛ اگر جمعیتی نباشد، گفتمان‌ها بی‌معنا است. گفتمان‌ها یا بر لبه بحران‌های اجتماعی و یا در شکاف‌های طبقاتی، اجتماعی و نسلی خلق می‌شوند. آیا می‌توان گفت گفتمان وفاق چه بحرانی را نمایندگی می‌کند؟ چه شعارهایی را نمایندگی می‌کند؟ به نظر من اینکه بگوییم گفتمان وفاق می‌خواهد همه را زیر چتر بیاورد، سخن بی‌معنایی است؛ برای اینکه همه را نمی‌شود زیر یک چتر جمع کرد.

وی با اشاره به اینکه جامعه ایران تحولات عظیمی را سپری و تغییر کرده، گفت: به گمان من اینکه دو گفتمان خفته و متروکه را پیوند بزنیم، راه به جایی نمی‌برد؛ حرف جدیدی ندارد. روح زمانه در خلق گفتمان باید جریان داشته باشد و اتمسفر جهانی باید همراهی نشان بدهد. بنابراین، گفتمان در لحظه ی حال زندگی می‌کند؛ در حالی که ما می‌بینیم «وفاق» به زمانه خلق خود توجهی ندارد. نه گذشته و نه آینده است، در عین حال می‌خواهد به گذشته توجه داشته باشد و آینده‌ای را خلق کند.

دانشیار علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد افزود: به نظر من اینکه چهار نفر سیاستمدار از هر طیف دور هم جمع کنیم، راه به جایی نمی‌برد. می‌توان گفتمان سیاسی قلمدادش کرد که دارد کار خودش را پیش می‌برد، ولی اینکه بتواند مسأله‌ای را حل یا جایی را آباد کند، به گمان من فقط می‌توان به شکل یک گفتمان موقت به آن نگاه کرد. از نظر من را خواسته باشید، «وفاق» یک پیشاگفتمان است و گفتمان عظیمی در حال ظهور است که احتمالا ارتباطی با گفتمان‌های کنونی نخواهد داشت.

به گزارش خبرنگار جماران، هادی خانیکی نیز طی سخنانی در این نشست با اشاره به اینکه طرح موضوع «وفاق» از دل انتخابات اخیر ریاست جمهوری بیرون آمد، گفت: از نظر من وفاق را باید راهبردی برای بقای ایران و مواجهه جدی با تهدیدهایی دید که همبستگی اجتماعی را دنبال می‌کند. در واقع من هم بنیاد اجتماعی وفاق را قوی‌تر از نتیجه سیاسی‌اش می‌گیرم، ولی می‌گویم که این بحران‌ها جدی است و همبستگی اجتماعی ما را تهدید می‌کند و به خصوص این تهدید به زندگی مردم، معیشت و اقتصاد ترجمه شده و معیشت و اقتصاد را به مسأله دیگری مثل عرصه سیاست و سیاست خارجی وابسته کرده است.

استاد علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی افزود: اینجا است که می‌گویم هسته اصلی وفاق را می‌شود فهم مشترک از مسائل ایران و پاسخی به ضرورت گفت‌وگو، توافق، مذاکره و حتی مصالحه در عرصه سیاست دانست. شاید نیاز به گفتن نداشته باشد که اگر در فضای عمومی رصد کنیم و جاهایی که گفتمان یا مقوله وفاق مطرح شده، می‌بینیم که هنوز کمرنگ و در حاشیه‌ها است و هنوز در حد انجمن‌های علمی یا نهادهای مدنی است و بیشتر ترجمه می‌شود در سطح ائتلاف و اینکه یک سنگ ترازویی برای سنجش دولت و رویکردهای دولت است.

وی تأکید کرد: آیا وفاق توانسته دولت را به آنجا برساند که با بخشی از جامعه که هنوز با آنها رابطه نداشته یا رأی نداده، با آنها هم به وفاق بیاندیشد؟ یعنی توانسته با گروه‌هایی که بیرون از نظم رسمی هستند هم به وفاق بیاندیشد یا ایرانیان خارج از کشور که بالأخره بخش مهمی از جامعه امروز ایران را هم تشکیل می‌دهند، وفاق داشته باشد و با گذشته سیاست‌ها و رویکردها انتقادی برخورد کند؟ به این دلیل من ضرورت فهم مسأله وفاق را خیلی مهم می‌دانم و فکر می‌کنم خواسته، مطالبه و راهبردی می‌تواند بیرون بیاید که خود کنشگران جامعه سیاسی و حتی جامعه مدنی را میدان‌دار کند و خواسته‌ها، مطالبات و ضرورت‌ها از درون جامعه بیاید و میدان را وسیع‌تر کند از میدانی که فعلا در نظام اجرایی هست.

خانیکی اظهار داشت: به این دلیل است که من اگر خواسته باشم به طور خیلی خلاصه عرض کنم، فکر می‌کنم ما الآن با یک «اغتشاش مفهومی» در حوزه‌های آکادمیک، سیاسی و اجرایی در زمینه وفاق رو به رو هستیم. از یک طرف چون با انباشت مسائل مختلف رو به رو هستیم، توقعات فزاینده مفهوم وفاق را خیلی تفسیر روزمره‌ای می‌کند و احتیاج به تغییرات خیلی ملموس‌تری در سطح مدیران و امثال اینها هست.

وی افزود: به نظرم حداقل بشود روی پنج موضوع توافق داشت و مبنای فکر کردن قرار داد. اولا برای اینکه روشن‌تر شود وفاق چه نیست، این است که برای عبور از کلمه به جستار و نهایتا گفتمان، محدود به پند و موعظه اخلاقی نمی‌شود و معطل فلسفه و نظر باقی نمی‌ماند. حتی وقتی که می‌خواهد دال سیاست شود، این است که خود وفاق مسأله بنیاد و موضوع‌محور است.

استاد علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی با تأکید بر اینکه وفاق یک امر اجباری و از بالا به پایین نیست، گفت: وفاق یکسان کردن یک جامعه متنوع یا حذف صداهای به حاشیه رانده شده و یا شکل دادن یک نوع اجماع درون قدرت سیاسی علیه صداهای متفاوت و متنوع هم نیست. وفاق یک ائتلاف سیاسی بین جریان‌های رقیب هم نیست و محدود به گروه‌های درون قدرت نمی‌شود. ارتباط و همسخنی با جامعه متکثر از جمله کسانی که بیرون از نظم سیاسی قرار گرفته‌اند، هست؛ و این از الزاماتی است که اگر رعایت شود وفاق را به گفتمان نزدیک‌تر می‌کند.

وی با اشاره به اینکه با جامعه متکثر و متنوعی مواجه هستیم، افزود: اینکه فقط صدای خودمان را بشنویم که وفاق نمی‌شود. این کثرت جامعه را باید شنیده و از صداهای مکمل است که وفاق شکل می‌گیرد. یعنی وفاق چیزی نیست که آن را کشف کنیم؛ وفاق روندی است که باید بتوانیم شکلش بدهیم. اگر خواسته باشیم با مدلول سیاست به وفاق نگاه کنیم، پذیرش یک نوعی از دموکراسی است که معطوف به مشارکت در قدرت از طریق رجوع به حقوق شخصی و جمعی کروه‌های متفاوت و متنوع است. یعنی پذیرش نوعی دموکراسی معطوف به حقوق اساسی است.

وفاق را باید در میدان‌های جمعی حل مسأله جست‌وجو کرد که کشور دست به گریبان مسائل جدی هست، ولی همیشه دیده‌ایم و تجربه کرده‌ایم در ایران و جهان که موقعیت‌های بحرانی امکان یا فرصت اصلاح و تغییر را هم بیشتر می‌دهد؛ چون در بحران‌ها جدی‌تر می‌شود به اصلاح شیوه‌ها و روش‌های قبل دست زد. البته باید میدان وفاق را هم تعریف کنیم که به نظر من بخش مهمی از میدان، جامعه و قلمرو عمومی است و کنشگران آن را هم تعریف کنیم؛ چون اگر قلمرو عمومی از گفت‌وگو تهی شده باشد، توانایی شهروندان هم برای مشارکت فکری، تبادل نظر و کنش به تحلیل می‌رود و طبیعتا از درونش پرخاشگری، خشونت‌های نمادین و امثال اینها جایگزین می‌شود.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.