به گزارش خبرنگار جی پلاس، صحیفه سجادیه پس از قران و نهج البلاغه مهمترین میراث مکتوب شیعه به حساب می آید که امام سجاد علیه السلام بسیاری از معارف دینی از جمله خداشناسی، جهانشناسی، انسانشناسی و مباحث عالم غیب، فرشتگان، رسالت انبیا، جایگاه پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)، امامت، فضایل و رذایل اخلاقی، گرامیداشت اعیاد، مسائل اجتماعی و اقتصادی، اشارات تاریخی، نعمتهای مختلف خداوند، آداب دعا، تلاوت، ذکر، نماز و عبادت را در قالب دعا بیان کرده اند. این کتاب گرانقدر به زبور آل محمد (ص) شهرت دارد و از نظر فصاحت و بلاغت مورد توجه قرار گرفته است و شرح های بسیاری بر آن نوشته شده است.
دعای سی و نهم صحیفه سجادیه را امام سجاد علیه السلام به هنگام درخواست عفو و رحمت از خداوند متعال می خواندند.
دعای سی و هشتم صحیفه سجادیه+ترجمه
و کان مِن دعائِه علیهالسلام فى طَلَبِ العَفْوِ وَ الرَّحْمةِ
«دعا در طلب عفو و رحمت»
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَاکْسِرْ شَهْوَتى عَنْ کُلِّ مَحْرَمٍ،
بار الها بر محمد و آلش درود فرست، و شهوتم را از هر حرامى درهم شکن،
وَ ازْوِ حِرْصى عَنْ کُلِّ مَاْثَمٍ، وَ امْنَعْنى عَنْ اَذى کُلِّ مُؤْمِنٍ
و میل شدید مرا از هر معصیتى بگردان، و مرا از آزار کردن هر مؤمن
وَ مُؤْمِنَةٍ وَ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ. اَللَّهُمَّ وَ اَیُّما عَبْدٍ نالَ مِنّى ما
و مؤمنه و مسلم و مسلمهاى بازدار. الهى، هر بندهاى که درباره من مرتکب کارى شده که
حَظَرْتَ عَلَیْهِ، وَ انْتَهَکَ مِنّى ما حَجَزْتَ عَلَیْهِ، فَمَضى
بر او حرام کردهاى، یا آبروى مرا که به حفظ آن فرمانش دادى ریخته باشد، پس زیر بار
بِظُلامَتى مَیِّتاً، اَوْحَصَلَتْ لى قِبَلَهُ حَیّاً، فَاغْفِرْ لَهُ مااَلَمَّ بِهِ مِنّى،
ستم بر من مرده، یا در حال حیات بر عهدهاش مانده، پس او را در ستمى که بر من روا داشته مورد مغفرت قرار ده،
وَ اعْفُ لَهُ عَمّا اَدْبَرَ بِهِ عَنّى، وَ لا تَقِفْهُ عَلى مَا ارْتَکَبَ فِىَّ،
و در حقّى که از من ربوده او را عفو کن، و درباره آنچه با من کرده وى را سرزنش منما،
وَ لاتَکْشِفْهُ عَمَّا اکْتَسَبَ بى، وَ اجْعَلْ ما سَمَحْتُ بِهِ مِنَ
و به خاطر اینکه مرا آزرده رسوایش مکن، و این گذشت سمیحانه
الْعَفْوِ عَنْهُمْ، وَ تَبَرَّعْتُ بِهِ مِنَ الصَّدَقَةِ عَلَیْهِمْ اَزْکى
مرا از آنان، و صدقه رایگان مرا بر آنان از پاکیزهترین
صَدَقاتِ الْمُتَصَدِّقینَ، وَاَعْلى صِلاتِ الْمُتَقَرِّبینَ، وَ عَوِّضْنى
صدقات صدقه دهندگان و بالاترین صلههاى کسانى که به پیشگاهت تقرب مىجویند قرار ده، و جزاى مرا در
مِنْ عَفْوى عَنْهُمْ عَفْوَکَ، وَ مِنْ دُعآئى لَهُمْ رَحْمَتَکَ، حَتّى
برابر عفو من از ایشان، عفوت، و در برابر دعایم در حق آنان رحمتت قرار ده، تا
یَسْعَدَ کُلُّ واحِدٍ مِنّا بِفَضْلِکَ، وَ یَنْجُوَ کُلٌّ مِنّا بِمَنِّکَ. اَللَّهُمَّ
هر کدام از ما به سبب فضل تو سعادتمند شده، و هر یک از ما به احسان تو رستگار شویم. الهى،
وَاَیُّما عَبْدٍ مِنْ عَبیدِکَ اَدْرَکَهُ مِنّى دَرَکٌ، اَوْ مَسَّهُ مِنْ ناحِیَتى
و هر یک از بندگانت که از جانب من به او صدمهاى رسیده، یا از سوى من
اَذًى، اَوْ لَحِقَهُ بى اَوْ بِسَبَبى ظُلْمٌ، فَفُتُّهُ بِحَقِّهِ، اَوْ سَبَقْتُهُ
آزارى متوجه او شده، یا از من یا به سبب من ستمى بر او رفته، پس حق او را پایمال کرده، یا به مظلمهاش
بِمَظْلِمَتِهِ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، وَ اَرْضِهِ عَنّى مِنْ
بر او سبقت جستم، پس بر محمّد و آلش درود فرست، و او را به توانگرى خود از من
وُجْدِکَ، وَ اَوْفِهِ حَقَّهُ مِنْ عِنْدِکَ، ثُمَّ قِنى ما یُوجِبُ لَهُ
خشنود فرما، و حقّش را از نزد خود پرداخت کن، آنگاه مرا از عقوبتى که به حکم تو مستحق آن شدهام
حُکْمُکَ، وَ خَلِّصْنى مِمّا یَحْکُمُ بِهِ عَدْلُکَ، فَاِنَّ قُوَّتى
حفظ فرما، و از کیفرى که مقتضاى عدل توست خلاص کن، زیرا توان و قدرت مرا
لاتَسْتَقِلُّ بِنَقِمَتِکَ، وَ اِنَّ طاقَتى لاتَنْهَضُبِسُخْطِکَ، فَاِنَّکَ
طاقت عذاب تو نیست، و تاب و طاقت من تکافوى خشم تو را نمىکند، زیرا که
اِنْ تُکافِنى بِالْحَقِّ - تُهْلِکْنى، وَ اِلاّتَغَمَّدْنى بِرَحْمَتِکَ
اگر مرا بر پایه حق مکافات کنى هلاکم مى کنی، و اگر رحمتت را شامل حالم نکنى
تُوبِقْنى. اَللَّهُمَّ اِنّى اَسْتَوْهِبُکَ -یا اِلهى- ما لایُنْقِصُکَ بَذْلُهُ،
نابودم مىکنی. الهى، از تو چیزى را مىخواهم -اى خدا من- که بخشش آن چیزى از تو کم نمىکند،
وَ اَسْتَحْمِلُکَ ما لایَبْهَظُکَ حَمْلُهُ. اَسْتَوْهِبُکَ - یا اِلهى -
و برداشتن بارى را طلب مىکنم که برداشتن آن بر تو گران نیست. الهى، از تو مىخواهم
نَفْسِىَ الَّتى لَمْتَخْلُقْها لِتَمْتَنِعَ بِها مِنْ سُوءٍ، اَوْ لِتَطَرَّقَ بِها اِلى
که نفسم را به من ببخشى که آن را براى این خلق نکردى که به وسیله آن از شرى دورى جویى، یا بدان وسیله خیرى
نَفْعٍ، وَلکِنْ اَنْشَاْتَها اِثْباتاً لِقُدْرَتِکَ عَلى مِثْلِها، وَ احْتِجاجاً
به دست آورى، ولى این نفس را آفریدى تا قدرتت را بر ایجاد نظیر آن نمودار کنی، و دلیل و حجت
بِها عَلى شَکْلِها. وَ اَسْتَحْمِلُکَ مِنْ ذُنُوبى ما قَدْ بَهَظَنى
بر همانندش باشد. و من از تو مىخواهم که گناهانم را که زیر سنگینى بارشان ماندهام از دوش
حَمْلُهُ، وَ اَسْتَعینُ بِکَ عَلى ما قَدْ فَدَحَنى ثِقْلُهُ، فَصَلِّ عَلى
من بردارى، و از تو نسبت به آنچه سنگینى آن مرا به زانو درآورده یارى مىطلبم، پس بر
مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، وَهَبْ لِنَفْسى عَلى ظُلْمِها نَفْسى، وَ وَکِّلْ
محمد و آلش درود فرست، و نفس مرا به خاطر ستم بر خویش مورد بخشایش قرار ده، و
رَحْمَتَکَ بِاحْتِمالِ اِصْرى، فَکَمْ قَدْ لَحِقَتْ رَحْمَتُکَ بِالْمُسیئینَ،
رحمتت را به تحمل بار گران من بگمار، چه آنکه رحمتت فراوان به فریاد بدکرداران رسیده،
وَکَمْ قَدْ شَمِلَ عَفْوُکَ الظّالِمینَ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ،
و چه بسا که عفوت شامل ستمکاران شده، پس بر محمد و آلش درود فرست،
وَ اجْعَلْنى اُسْوَةَ مَنْ قَدْ اَنْهَضْتَهُ بِتَجاوُزِکَ عَنْ مَصارِعِ
و مرا سرمشق کسانى قرارده که آنان را به بخشایش خود از افتادنگاههاى خطاکاران
الْخاطِئینَ، وَ خَلَّصْتَهُ بِتَوْفیقِکَ مِنْ وَرَطاتِ الْمُجْرِمینَ،
بلند داشتهاى، و به توفیقت از ورطههاى تبهکاران رهایى بخشیدهاى،
فَاَصْبَحَ طَلیقَ عَفْوِکَ مِنْ اِسارِ سُخْطِکَ، وَ عَتیقَ صُنْعِکَ
تا در سایه بخششت از اسارت خشم و غضبت آزاد شده، و به دست احسانت
مِنْ وَثاقِ عَدْلِکَ. اِنَّکَ اِنْ تَفْعَلْ ذلِکَ-یا اِلهى- تَفْعَلْهُ بِمَنْ
از بند عدلت رهایى یافتهاند. خداوندا اگر تو چنین معامله کنى، این لطف را در حق کسى روا داشتهاى
لایَجْحَدُ اسْتِحْقاقَ عُقُوبَتِکَ، وَ لایُبَرِّئُ نَفْسَهُ مِنِ
که استحقاق عقوبتت را منکر نیست، و خود را از سزاوارى
اسْتیجابِ نَقِمَتِکَ. تَفْعَلُ ذلِکَ -یا اِلهى- بِمَنْ خَوْفُهُ مِنْکَ
نکوهشت تبرئه نمىکند. خداوندا این رفتار را با کسى مىکنى که خوفش از تو از
اَکْثَرُ مِنَ طَمَعِهِ فیکَ، وَ بِمَنْ یَاْسُهُ مِنَ النَّجاةِ اَوْکَدُ
طمعش به تو بیشتر است، و نومیدیش از نجات از امید
مِنْ رَجآئِهِ لِلْخَلاصِ، لا اَنْیَکُونَ یَاْسُهُ قُنُوطاً، اَوْ اَنْ یَکُونَ
رهایى پابرجاتر است، نه اینکه نومیدیش از باب یأس از رحمت تو، یا طمعش از جهت
طَمَعُهُ اغْتِراراً، بَلْ لِقِلَّةِ حَسَناتِهِ بَیْنَ سَیِّئاتِهِ، وَ ضَعْفِ
مغرور بودن به کرم تو باشد، بلکه به علّت قلّت حسناتش در میان گناهانش، و سست بودن
حُجَجِهِ فى جَمیعِ تَبِعاتِهِ. فَاَمّا اَنْتَ -یا اِلهى- فَاَهْلٌ اَنْ لایَغْتَرَّ
دلایلش در مورد وظایفی که بر عهده او بوده و از انجامش سرباز زده است. اما تو -اى پروردگار من- سزاوارى که
بِکَ الصِّدّیقُونَ، وَ لا یَیْاَسَ مِنْکَ الْمُجْرِمُونَ، لاَِنَّکَ الرَّبُّ
صدّیقان به تو مغرور نشوند، و گنهکاران از تو مأیوس نشوند، زیرا تو پروردگار
الْعَظیمُ الَّذى لایَمْنَعُ اَحَداً فَضْلَهُ، وَ لایَسْتَقْصى مِنْ اَحَدٍ
بزرگى هستى که فضلت را از احدى دریغ نمىکنى، و حق خود را بهطور کامل از کسى دریافت
حَقَّهُ، تَعالى ذِکْرُکَ عَنِ الْمَذْکُورینَ، وَ تَقَدَّسَتْ اَسْمآؤُکَ
نمىدارى، یاد تو از (یاد همه) یادشدگان برتر است، و نامهایت منزه از آن است که
عَنِ الْمَنْسُوبینَ، وَ فَشَتْ نِعْمَتُکَ فى جَمیعِ الْمَخْلُوقینَ،
منسوبان بدانها نامیده شوند، و نعمتت در میان تمام آفریدگان پخش و پراکنده است،
فَلَکَ الْحَمْدُ عَلى ذلِکَ یا رَبَّ الْعالَمینَ.
پس سپاس تو راست بر تمام آنچه بیان شد اى پروردگار جهانیان.
دیدگاه تان را بنویسید