چند نکته مهم درباره ماه مبارک رمضان از میرزا جوادآقا ملکی تبریزی

میرزا جوادآقا ملکی تبریزی در کتاب المراقبات به فواید گرسنگی ماه مبارک رمضان اشاره کرده و به تشریح آن از قول رسول خدا(ص) پرداخته است.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش جی پلاس، در فصل دهم از کتاب المراقبات عارف نامی حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (ترجمه ابراهیم محدث بندرویگی) درباره ماه مبارک رمضان چنین آمده است:

 

از امیرالمؤمنین (علیه السلام ) روایت شده است: «نگویید رمضان؛ زیرا نمى دانید رمضان چیست؛ و اگر کسى گفت، باید صدقه داده و روزه بگیرد. بلکه همانطور که خداوند فرموده است بگویید ماه رمضان.»

 

از اعمال مهم سالک در این ماه بزرگ شناخت حقیقت این ماه - در این ماه خداوند رهروان این ماه را با دعوت به میهمانى این ماه گرامى داشته و این ماه ماه میهمانى خداست - و سپس فهمیدن معنى روزه و مناسبت آن با میهمانى خداست . آنگاه تلاش و کوشش براى به دست آوردن اخلاص ‍در کردار و رفتارهایى است که مطابق با رضایت صاحبخانه است.

 

فواید گرسنگى

گرسنگى فواید بیشمارى برای تکمیل نفس و شناخت خداوند براى سالک دارد. روایات زیادى در فضایل گرسنگى وارد شده است... .

 

از پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت شده است: «با تشنگى و گرسنگى با نفسهایتان مبارزه کنید همانا پاداش این کار همانند پاداش مبارزه در راه خداست . و عملى دوست داشتنى تر از گرسنگى و تشنگى در نزد خدا کسى است که گرسنگى بیشترى کشیده باشد و در خداوند متعال تفکر بیشترى نموده باشد.» و به اسامه فرمودند: «اگر مى توانى در حال گرسنگى و تشنگى ملک الموت را ملاقات کن تا به بالاترین مقامها و جاها رسیده و با پیامبران هم منزل شوى و ملائکه از دیدن روحت شادمان شوند و خداوند بر تو درود فرستد.» نیز فرمودند: گرسنگى بکشید و بر بدنهایتان سخت بگیرید شاید دلهایتان خداوند متعال را ببیند. در حدیث معراج خداوند پرسید: اى احمد! آیا آثار روزه را مى دانى؟ پاسخ داد: خیر. خداوند فرمودند: نتیجه روزه کم خورى و کم گویى است . و آن حکمت را به ارمغان مى آورد و حکمت معرفت را در پى دارد و معرفت یقین را. و وقتى که بنده اى به یقین رسید باکى ندارد که چگونه روزگار را سپرى کند. در سختى یا آسانى و این مقام خوشنودهاست . و هر کس طبق خوشنودى من رفتار کند، سه خصلت را به او مى دهم: شکرى که نادانى همراه آن نباشد، یادى که فراموشى نداشته باشد و دوستی اى که دوستى من را بر دوستى آفریدگانم ترجیح ندهد. هنگامى که او من را دوست داشت، من هم او را دوست خواهم داشت ؛ دوستى او را در دل بندگانم انداخته و چشم قلب او را به عظمت جلالم مى گشایم و علم آفریدگانم را از او پنهان نمى دارم؛ در تاریکى شب و روشنایى روز با او مناجات مى کنم تا آنجا که سخن گفتن و همنشینى او با بندگانم قطع شود و کلام خود و فرشتگانم را به گوش او مى رسانم و اسرارى را که از بندگانم پنهان کرده ام براى او آشکار مى کنم ...؛ عقل او را غرق در شناخت خود کرده و درک او را بالا مى برم؛ مرگ را بر او آسان مى کنم تا وارد بهشت شود و وقتى که ملک الموت او را ملاقات کند، به او مى گوید: آفرین بر تو و خوشا به حالت! خوشا به حالت! خداوند مشتاق توست... خداوند مى گوید: این بهشت من است، در آن بخرام و خوش ‍ باش و در همسایگی ام ساکن شو. روح انسان مى گوید: خدایا خود را به من شناساندى و با این شناخت از جمیع آفریدگانت بى نیاز شدم . قسم به عزت و جلالت اگر خوشنودى تو در این است که قطعه قطعه شده یا هفتاد بار به بدترین شکل کشته شوم خوشنودى تو براى من دوست داشتنى تر است ... آنگاه خداى متعال مى فرماید: به عزت و جلالم سوگند، هیچگاه مانعى بین خود و تو قرار نمى دهم؛ تا هر وقت خواسته باشى بر من وارد شوى؛ که با دوستان خود چنین کنم.

دیدگاه تان را بنویسید