واکنش حاج احمد متوسلیان به هنگام شنیدن خبر شهادت محسن وزوایی

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: عملیات آزادسازی خرمشهر همچنان ادامه داشت و بچه ها با جان و دل هر چه در توان داشتند گذاشته بودند تا این قطعه بهشتی از سرزمینشان را از چنگال بعثی ها بیرون بکشند. اوضاع در محل استقرار گردان میثم به هم ریخته بود و کار بچه ها به هم گره خورده بود، توپخانه دشمن هر چه گلوله داشت بر سر بچه ها خالی می کرد، کار به جایی رسید که حاج احمد(1) راضی شد تا محسن(2) را برای کمک به بچه های عباس(3) راهی خط مقدم بکند.

رفته رفته هوا روشن تر شد و اوضاع از آنچه که بود بدتر؛ حالا دیگر هواپیماهای لشکر بعث هم فرصت پیدا کرده بودند تا بر فراز بخش غربی کارون که به وسیله بچه های لشکر 27(4) آزاد شده بود، ویراژ بدهند و بمب هایشان را در آن نقطه خالی کنند.

در همین میانه بود که محسن با همه توانش در حال فرماندهی بچه ها بود که گلوله توپی منفجر شد و...

عباس بیسیم زد و می گفت که می خواهم با حاج احمد صحبت کنم و هر چه حاج همت می گفت که الان احمد سرش شلوغ است و نمی تواند بیاید کارت را به من بگو فایده ای نداشت و می گفت نه من باید با خود حاجی صحبت کنم.

بالاخره حاجی رسید و گوشی بیسیم را گرفت و از آن طرف خط صدای عباس به گوش می رسید که می گفت: حاجی جان آتیش سنگینه حاجی آقا محسن... و صدای های های عباس و سکوتی که ادامه پیدا کرد.

با شنیدن این حرفها، سرخی به صورت حاجی نشست و گوشی را توی مشتش فشار داد و نفس عمیقی کشید و با بغض گفت: محسن جان خوشا به سعادتت.

1. شهید حاج احمد متوسلیان، فرمانده لشکر 27 حضرت رسول(ص) که در چهاردهم تیرماه سال 61 به همراه چند تن دیگر به دست نیروهای فالانژ به اسارت در آمد و به صهیونیست ها تحویل داده شدند که سال ها از این جریان می گذرد و همچنان شهادت یا حیات این بزرگواران در ابهام باقی مانده است.

2. شهید محسن وزوایی، فرمانده گردان حبیب بن مظاهر لشکر 27 حضرت رسول (ص) که در دهم اردیبهشت سال 61 در عملیات الی بیت المقدس به درجه رفیع شهادت نایل شد.

3. شهید عباس شعف، فرمانده گردان میثم که در آخرین مرحله از عملیات بیت المقدس به شهادت رسید.

4. لشکر 27 حضرت رسول (ص) که از رزمندگان استان تهران تشکیل شده بود. بزرگانی مانند حاج احمد متوسلیان، شهید حاج ابراهیم همت و شهید عباس کریمی فرماندهی آن را بر عهده داشتند.