روزهای پاریس به روایت صادق طباطبایی-۱۹

چه پیشنهادهایی برای تغییر رژیم به امام می رسید؟/واکنش بختیار در مقابل دولت موقت چه بود؟

اقبال‌ مردم و حمایت‌ مردم‌ و پیروی‌ از امام و حاکمیت‎ ‎‌بلامنازع‌ وی بالاترین مشروعیت را داشت. ایشان از لحاظ‌ عُرف‌ و ضوابط‌ حقوق‎ ‎‌بین‌المللی حاکمیت پذیرفته‌ شده‌ را داشت، مردم‌ از امام تبعیت‌ می‌کردند و اگر دستور می دادند ‎‌مالیات ندهید نمی‌دادند، پول‌ تلفن‌ ندهید نمی‌دادند، به فرمان‌ او درجه‌داران‌ و افسران‌‎ ‎‌ارتش‌ از دستور فرماندهان‌ خود تمرّد می‌کردند،...‌‌

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس: در ارتباط‌ با تغییر رژیم‌ چند پیشنهاد از ایران‌ به‌ پاریس‌ ارسال‌ شد. خاطرم هست‌ که‌‎ ‎‌یک‌ پیغام‌ توسط‌ آقای‌ موسوی اردبیلی‌ داده‌ شده‌ بود که برخی از دوستان‌ در تهران‌‎ ‎‌معتقدند در شرایط فعلی برای‌ انتقال مسالمت آمیز قدرت در دو گام‌ عمل‌ کنیم‌: یکی‎ ‎‌اینکه دو نفر از طرف امام در شورای سلطنت‌ عضو شوند که‌ نام‌ مرحوم‌ مطهری‌ و‎ ‎‌مرحوم‌ دکتر یدالله ‌سحابی مطرح‌ بود. بعد این‌ شورا بر اساس‌ اختیاراتی‌ که‌ شاه‌ به‌ آنان‎ ‎‌منتقل کرده، نخست‌وزیر (بختیار) را عزل‌ و مجلس‌ شورای ملی را منحل کرده‌ و سپس‎ ‎‌فردی را که امام‌ معرفی‌ کند به‌ عنوان‌ رئیس دولت انتخاب کنند. در گام دوم امام‌‎ ‎‌شورای انقلاب را رسماً معرفی کنند که به عنوان قوه‌ مقننه‌ تا تدوین‌ قانون‌ اساسی‌‎ ‎‎جدید و تشکیل‌ ارگانهای رسمی، قدرت‌ را به‌ دست‌ گیرد.‌

‌‌در همین زمینه شبی‌ بعد از نماز مغرب‌ و عشا دوستانی‌ که‌ اطراف امام بودند، متفرق‌‎ ‎‌شدند. امام‌ از مرحوم‌ پدرم‌ دعوت‌ کردند که‌ شام بمانید. آقای‌ قطب‌زاده هم‌ بود اما به‌‎ ‎‌ایشان‌ اصراری‌ نکردند و او هم رفت. امام گفتند یک‌ چنین‌ پیامی‌ فرستاده‌ شده‌ است.‎ ‎‌رو کردند به‌ پدرم و من و گفتند نظر شما چیست؟ پدرم‌ می‌دانستند که‌ این‌ لطفی‌ از‎ ‎‌ناحیه امام‌ است پرسیدند غیر از این‌ چه‌ پیشنهادات‌ دیگری‌ مطرح‌ شده‌ است؟ ـ ‌‎‌‎‌اصولاً‎ ‎‌کم‌حرف بودند و زیاد دخالت‌ نمی‌کردند ـ بعد رو کردند به من، من‌ گفتم‌ تعجب‌‎ ‌می‌کنم‌ که‌ آقایان‌ پیشنهاد دهنده‌ چطور همه‌ جوانب را در نظر نگرفته‌اند. شما اعلام‌‎ ‎‌کرده‌اید که‌ اصولاً سلطنت‌ شاه‌ غیرقانونی است‌ و مشروعیت‌ ندارد، بنابراین‌ شورای‌‎ ‎‌سلطنتی‌ را که‌ شاه‌ تشکیل داده‌ نمی‌تواند مشروعیت‌ داشته‌ باشد. اینکه دو نفر نماینده‌‎ ‎‌شما در شورای‌ سلطنت‌ بروند، در یک‌ شورای‌ غیرقانونی‌ و غیرمشروع، هرگونه‎ ‎‌تصمیمی اتخاذ بکنند، به‌ فرض که عمل هم بشود، هیچ‌گونه مشروعیتی ندارد. امام‌‎ ‎‌گفتند آقایان‌ می‌خواهند به‌ لحاظ‌ خودشان بر اساس‌ معیارها و ضوابط‌ حقوقی‌ و‎ ‎‌بین‌المللی‌ عمل‌ بکنند. من‌ گفتم اقبال‌ مردم و حمایت‌ مردم‌ و پیروی‌ از شما و حاکمیت‎ ‎‌بلامنازع‌ شما بالاترین مشروعیت را دارد. شما از لحاظ‌ عُرف‌ و ضوابط‌ حقوق‎ ‎‌بین‌المللی حاکمیت پذیرفته‌ شده‌ دارید، مردم‌ از شما تبعیت‌ می‌کنند اگر دستور بدهید‎ ‎‌مالیات ندهید نمی‌دهند، پول‌ تلفن‌ ندهید نمی‌دهند به فرمان‌ شما درجه‌داران‌ و افسران‌‎ ‎‌ارتش‌ از دستور فرماندهان‌ خود تمرّد می‌کنند، نفت‌ به‌ دستور شما صادر نمی‌شود،‎ ‎‌بانکها از حواله‌های‌ سران‌ رژیم‌ امتناع‌ می‌ورزند و این‌ها مشروعیت خاص‌ خودش‌ را‎ ‎‌دارد.‌

‌‌پیشنهاد دیگری‌ که‌ از طریق‌ رئیس‌ وقت‌ مجلس‌ شورای ملی، دکتر جواد سعید به‌ چند‎ ‎‌تن‌ از اعضای‌ شورای‌ انقلاب‌ داده‌ شده‌ بود این‌ بود که‌ انتقال قدرت از طریق‌ مجلس‎ ‎‌شورای‌ ملی‌ صورت گیرد.‌

‌‌علاوه‌ بر این‌ او به‌ دکتر سنجابی‌ نیز پیغام‌ داده‌ بود که‌ ایشان‌ به‌ امام این‌ پیشنهاد را ‎‌منتقل کنند که‌ مجلس‌ با قید سه‌ فوریت‌ تشکیل جلسه می‌دهد و بعد از اعلام‌ رسمیت،‎ ‎‌درخواست رأی عدم‌ اعتماد به نخست‌وزیری‌ بختیار می‌شود، بعد از عزل‌ او نخست‌وزیر‎ ‎‌مورد نظر امام‌ معرفی شده‌ و از مجلس‌ شورای‌ ملی‌ رأی‌ اعتماد می‌گیرد. سپس‎ ‎‌نمایندگان مجلس دسته‌ جمعی‌ استعفا می‌دهند و مجلس‌ منحل می‌شود و دولت جدید‎ ‎‌زیر نظر امام‌ کار خودش‌ را آغاز می‌کند. البته‌ این‌ آقایان هم آن‌ زمان‌ از وجود شورای‎ ‎‌انقلاب منصوب امام‌ و ترکیب‌ افراد آن خبر نداشتند.‌

‌‌نظیر همین پیشنهاد را دکتر جواد سعید یک‌ بار دیگر به اطلاع امام رساند و آن‎ ‎‌زمانی‌ بود که‌ امام‌ مهندس بازرگان‌ را به‌ عنوان رئیس‌ دولت موقت منصوب کرده‌ و‎ ‎‌مردم‌ را به‌ تبعیت‌ از ایشان فراخوانده‌ بودند. در همین‌ ارتباط‌ قرار بود یک راهپیمایی‎ ‎‌سراسری به عنوان حمایت و بیعت با دولت‌ صورت‌ پذیرد که‌ در واقع‌ هم‌ رفراندوم‎ ‎‌تلقی‌ شده و هم‌ از نظر افکار عمومی جهان‌ مقبولیت‌ و مشروعیت‌ مدنی و حقوقی خود‎ ‎‌را یافته‌ باشد. به‌ خاطر داریم‌ که‌ بختیار بلافاصله‌ خبر تشکیل‌ دولت‌ موقت را «یک‌‎ ‎‌شوخی» تلقی‌ کرده‌ و اظهار داشته‌ بود «در یک‌ کشور دو دولت امکان‌پذیر نمی‌باشد.»‎ ‎‌امام‌ در پاسخ‌ گفته‌ بودند همین‌طور است، دولت شما غیرقانونی‌ و غیرشرعی است‌ و‎ ‎‌باید برود. در همین‌ اوان‌ دکتر سعید به‌ اطلاع‌ امام‌ رساند که‌ مجلس آماده‌ دادن‌ رأی‌ عدم‌‎ ‎‌اعتماد به‌ نخست‌وزیر و استعفای‌ دسته‌ جمعی‌ نمایندگان‌ مجلس است. البته این‌ امر‎ ‎‌هیچگاه‌ ضرورت‌ نیافت.‌

‌‌اشکالات‌ این‌ طرح‌ هم‌ نظیر اشکالات‌ طرح‌ اول‌ بود. این‌ نکته‌ را هم تاکید کنم‌ که‌‎ ‎‌امام‌ خودشان‌ قبل‌ از همه‌ با این‌ طرحها مخالف‌ بودند و اینکه‌ در آن‌ جلسه‌ از ما سو‌ال‌‎ ‎‌کردند، رویه‌ مدیریتی‌ و روش‌ برخورد ایشان با اطرافیان‌ بود و در عین‌ حال‌ که‌ مطلبی‌ ‌‎ ‎‌را می‌دانستند سو‌ال هم می‌کردند و هدفشان بیشتر جنبه‌ ارزیابی و محک‌زدن افراد مورد‎ ‎‌نظر بود. لذا من‌ تردیدی‌ ندارم‌ که‌ وقتی‌ سر شام‌ این‌ مساله‌ را عنوان‌ کردند، چه‌ بسا‎ ‎‌پاسخ‌ مناسب‌ را هم‌ به‌ تهران‌ داده‌ بودند. البته‌ در بعضی‌ موارد احیاناً یک‌ نظر نو یا نکته‌‎ ‎‌جدیدی‌ مطرح‌ می‌شد، امام‌ به آن عنایت‌ داشتند. اما بدون‌ تردید در موقعی‌ که‌ ایشان آن‌‎ ‎‌سوال‌ را مطرح‌ کردند، این احساس به من‌ دست‌ نداد که‌ ایشان‌ مردّد هستند و ‎‌می‌خواهند از دوستان بپرسند که این پیشنهادها را بپذیریم‌ یا نه. خیلی‌ تکلیف‌ واضح‌ و‎ ‎‌روشن بود.‌

‌‌نکته‌ دیگر اینکه‌ تردیدی‌ نباید داشت‌ که‌ در هر مقطعی‌ از دوران‌ انقلاب بخصوص از‎ ‎‌لحظه‌ ورود امام‌ به‌ پاریس تا بعد، دشمنان و مخالفان از انواع شگردها برای انحراف‎ ‎‌انقلاب‌ استفاده‌ می‌کردند. هیچ‌ بعید نیست که‌ در آن‌ مقطع‌ شیطنتی‌ بوده‌ یا احیاناً‎ ‎‌می‌خواستند در بین دوستان اختلاف‌ ایجاد کنند. البته‌ ممکن‌ است‌ نیت‌ خیرخواهانه‌ هم‌‎ ‎‌بوده‌ یعنی بعضی‌ دوستان‌ در شرایطی‌ قرار داشتند در داخل و محاصره‌ بودند و از بالا‎ ‎‌نظارت‌ به‌ مجموعه‌ نداشتند و صادقانه‌ مطالبی که‌ به‌ گوششان می‌رسید مطرح‌ می‌کردند، ولی‌ امام‌ با احاطه‌ای که‌ داشتند دارای نظر دیگری‌ بودند.‌

 

 

برشی از کتاب خاطرات سیاسی -اجتماعی دکتر صادق طباطبایی؛ ج 3، ص 148-151؛ چاپ سوم (1392)؛ ناشر: چاپ و نشر عروج.

دیدگاه تان را بنویسید