کارتر از رئیس جمهور فرانسه خواسته بود تا مقدماتی فراهم کند که فرستادگانش اجازه حضور در محضر امام را پیدا کنند و آنها به هنگام رسیدن به محل اقامتگاه امام خود را فرستادگان ژیسکاردستن معرفی کردند و نه کارتر.
جی پلاس: پس از برگزاری کنفرانس گوادلوپ کارتر پیامی برای امام فرستاد. بعدازظهر سرد یک روز زمستانی نزدیک به غروب مرحوم اشراقی و من جلوی اقامتگاه امام روی نیمکتی نشسته بودیم، هوا هم بسیار سرد بود و مشغول صرف چای بودیم. آقای اشراقی در آن دوران خیلی نگران امام بود. میگفت ممکن است توطئهای بکنند و قصد آسیب رساندن به امام را داشته باشند، لذا از جلوی منزل امام تکان نمیخورد و مراقب بود. البته پلیس فرانسه هم مراقبت میکرد ولی به نظر ایشان کافی نبود. در حالی که ما گفتگو میکردیم و راجع به آینده ایران گپ میزدیم دو نفر آمدند و درخواست ملاقات با امام را داشتند و گفتند از طرف رئیسجمهور ژیسکاردستن حامل پیامی هستند در همین حین که با آنها صحبت میکردیم تا آنها را شناسایی بکنیم، آقای دکتر یزدی از راه رسید و من به ایشان گفتم که آقایان فرستاده رئیسجمهور هستند. آقای یزدی هم آنها را کناری کشید و از ماموریت آنان اطمینان حاصل کرد. سپس به امام گفتیم دو نفر آمدهاند و میگویند از پرزیدنت ژیسکاردستن پیامی برای شما دارند. گفتند بررسی کنید و اگر ضرورت داشت ببینید پیغام آنها چیست. قطبزاده هم در همان زمان از راه رسید. دو ـ سه کلمه هم او صحبت کرد. ظاهراً یکی از آنها را شخصاً میشناخت.
وقتی این دو نفر آمدند نزد امام، برخلاف انتظار گفتند ما پیامی از طرف پرزیدنت کارتر برای شما داریم. امام یک لحظه تعجب کردند. من گفتم شما قبلاً اظهار داشتید از طرف رئیسجمهور فرانسه پیغام دارید. گفتند همینطور است. آقای کارتر از رئیسجمهور فرانسه خواهش کرده است که پیام ایشان به آیتالله خمینی گفته شود. پیام کارتر اجمالاً این بود:
«...ما در این کنفرانس (گوادلوپ)(1) شرایط را به لحاظ بینالمللی و منطقهای بررسی کردیم. با توجه به همه شرایط از قبیل خطر اتحاد جماهیر شوروی و نفوذ کمونیستها و ضعف تشکیلاتی سازمانهای مذهبی در ایران و عدم اعتماد نیروهای مذهبی به تشکلهای سیاسی (شاید بیشتر منظور گروههای مسلحانه بود که معروف بود موضع امام نسبت به آنها منفی است) من از شما خواهش میکنم که از دولت بختیار حمایت کنید و از آقایان علما و دیگران بخواهید که از او حمایت کنند حتی از دوستان خودتان بخواهید در کابینهاش عضو باشند، تا مجموعه برنامههایی که بختیار دارد برای تشکیل یک دولت ملی اجرا شود و او موفق شود که مرحله بحران را پشت سر گذارد در غیر این صورت شما دست به قمار بزرگی میزنید که احتمال خونریزی بسیار زیادی در آن وجود دارد، اگر شما این را قبول نکنید، احتمال این که ما بتوانیم ارتش ایران را تحت کنترل خود داشته باشیم روز به روز ضعیفتر گشته و چه بسا رهبران ارتش و فرماندهان مرتبط با شاه دست به کودتا بزنند که نتیجه آن به هیچوجه قابل پیشبینی نخواهد بود.
دوستان اروپایی ما معتقدند که با حضور شاه نمیتوان مردم را آرام کرد، اما شاه هم به زودی از ایران خارج خواهد شد و این نگرانی شما بر طرف میشود. از شما میخواهم یک نماینده تعیین کنید که مرتب با ما در ارتباط باشد و مطالب بدون واسطه ـ نه از طریق خبرنگاران و روزنامهها ـ بین ما و شما رد و بدل شود و دو طرف اوضاع را زیر نظر داشته باشیم تا آرامش برقرار گردد، آن وقت در مرحله بعد آیتالله هرطور که مصلحت میدانند حرکت کنند و سرانجام تقاضا میکنم برای اینکه رد و بدل شدن اطلاعات بتواند ادامه داشته باشد، اگر صلاح میدانید محتوای این مذاکرات و همچنین پیام امروز، محرمانه باقی بماند...»
بعد از پیام کارتر، امام با آرامش خاصی قریب به این مضامین گفتند:
...خیلی متشکرم از پیامی که داده شده است. در پیام آقای کارتر دو وجه وجود دارد. وجه اول اینکه شما میخواهید که از بختیار حمایت بکنم. مگر اطلاع ندارید که من بارها اعلام کردهام که این دولت یک دولت غیرقانونی است. دلایل غیرقانونی بودن آن هم این است که از طرف شاه منصوب شده است. خود شاه غیرقانونی است و او هم از مجلسی رای اعتماد گرفته که آن مجلس هم غیرقانونی است بنابراین من تعجب میکنم از شما که دم از قانون و دموکراسی میزنید، چگونه از ما میخواهید برخلاف قوانین خودمان عمل کنیم و به امری غیرقانونی پافشاری بکنیم. اگر من هم از بختیار حمایت کنم، ملت زیر بار نخواهد رفت و این حکومت راهی ندارد جز این که کنار برود و شما اگر واقعاً قصدتان برقراری آرامش است، تنها راهش این است که از حمایت بختیار دست بردارید. شاه از ایران بیرون برود و بختیار حکومت را تسلیم بکند به مردم و مطمئن باشید که خود مردم طالب آرامش هستند، دیدید که در تمام این تظاهرات خشونتی از جانب مردم صورت نگرفته است، مگر به نام مردم خواستند یک آشوبی به پا بکنند.
اما وجه دوم پیام آقای کارتر که میگوید بیم این را داریم که ارتش کودتا کند و خونریزی واقع بشود و از کنترل ایشان خارج گردد. این معنایش شاید این باشد که ایشان میخواهد ما را از کودتا و از دخالت ارتش بترساند. نگرانی آقای کارتر این است که ارتش از کنترل ایشان خارج شود. من صریحاً از ایشان میخواهم دست از سر فرماندهان ارتش ایران بر دارد. و مطمئن باشند که نه من و نه مردم ما از این چیزها باکی نداریم و بدنه ارتش هم تا جایی که اطلاع داریم، از ملت است، آنها دست به یک چنین کشتاری نخواهند زد. عدهای که مامور هستند و شاید در مقاماتی از ارتش باشند آنها هم نمیتوانند، چون کسی از آنها تبعیت نمیکند.
1. نشست گوادلوپ جلسهای بود که از 4 تا 7 ژانویه ۱۹۷۹/ 14 تا 17 دی ۱۳۵۷، میان رؤسای دولت ۴ قدرت اصلی بلوک غرب (آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان غربی) در جزیره گوادلوپ برگزار شد و یکی از موضوع های اصلی آن بررسی وضعیت بحرانی ایران در آن دوران -آخرین روزهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی- بود.
برشی از کتاب خاطرات سیاسی اجتماعی دکتر صادق طباطبایی؛ ج 3، ص 139-142؛ چاپ سوم(1392)؛ ناشر: چاپ و نشر عروج.