محمد و مرتضی به دیدار آقا رفته و از او خواستند که ایشان هم به خانه آنها بیاید و این خواسته شان برآورده شد.
جی پلاس ـ منصوره جاسبی: مرتضی و محمد پسرهای مرتضی پالیزوانی[1] بودند که سال 65 شهید شده بود و سال 74 سالگرد مرتضی با تولد امام رضا(ع) یکی شده بود و حالا قرار بود فهیمه بانو به همراه مادر مرتضی و چند تن دیگر از مادران شهدا برای دیدن همسر آقا به خانه شان بروند. بانو مرتضی را که کوچک بود در خانه یکی از مادران شهدا گذاشت و خودشان راهی شدند، به در بیت که رسیدند نگهبان اجازه ورود محمد را نداد و او را پیش خودش نگه داشت.
آنها از همسر آقا خواستند تا مقدمات دیدارشان با ایشان را فراهم آورد که او پاسخ داد امروز مراسم عمامه گذاری و خواندن خطبه عقد دارند و بعید می دانم که فرصتی برای ملاقات باقی بماند اما با اصراری که از سوی بانوان صورت گرفت قرار شد دیداری داشته باشند.
همسر آقا بانو و مادر مرتضی را به ایشان معرفی کرد و آقا نیز لبخندی زده و گفتند : عجب پس آن موقع تا حالا پسر شما پیش من بوده است. ماجرا از این قرار بود که وقتی آقا از پله ها پایین می آمدند با دیدن محمد او را به اتاق خود می برند و با او بازی می کنند و به او عیدی می دهند.
دیدار کوتاهی صورت گرفت و ایشان برای نماز به اتاق خود رفتند. بانو به همسرشان گفت: اگر مرتضی متوجه شود که محمد آقا را دیده است ناراحت می شود اگر اجازه بدهید مرتضی را هم بیاورم و به این ترتیب مرتضی را نیز به بیت آوردند.
مرتضی با دیدن آقا گفته بود: آقای خامنه ای چرا به خانه نمی آیید و او هم جواب داد آدرس خانه را به حراست بده حتما یک روز به خانه شما می آیم. این قضیه را محمد برای مادر تعریف کرد.
مدتی از این قضیه گذشت، شب چهارشنبه سوری بود که وعده ای که داده بودند به تحقق پیوست و آقا برای دیدار با خانواده مرتضی راهی خانه آنها شدند و با بچه ها بازی کردند و به آنها گفتند که حرف مادر را گوش کنید و در راه خدا باشید.
بچه ها که احساس صمیمیت می کردند پا را از بازی کردن فراتر گذاشتند و محمد عکس ایشان را طلب کرد و آقا پرسید: عکس چه اندازه ای می خواهی و او خیلی مودبانه گویا که با پدربزرگش سخن می گوید، گفت: هر اندازه که خودتان صلاح می دانید و چند روز بعد خواسته محمد اجابت شد.[2]
- دانشجوی شهید مرتضی پالیزوانی که در سن 24 سالگی و در روز دوازدهم اردیبهشت ماه سال 65 در فکه به شهادت رسید.
- برگرفته از خاطره نقل شده از فهیمه صابری، همسر شهید.