مانده بودم هاج و واج و نمی دانستم تقی از ترس می ترسید یا ترس از تقی اما بعدها...
جی پلاس ـ منصوره جاسبی: هیچ اتفاقی حتی شهادت برادر نتوانست و نمی توانست از شهادت طلبی تقی[۱] ذره ای بکاهد. هر بار که خمپاره ای به زمین می خورد، با اصرار می خواست خود را بر روی ترکش ها بیندازد تا آسیب کمتری به بچه ها بخورد و این نبود مگر اوج ایثار تقی. با اینکه کم سن و سال بود اما صلابتی داشت که ویژه او بود و آدم را به تحیر وا می داشت که از کجا آمده این همه استواری و من مانده بودم که ترس از او می ترسید یا او از ترس که با رفتنش نه تنها به من که به همه ثابت شد که ترس چه بی اندازه از او می ترسید.[۲]
- شهید تقی عزیزیان که در عملیات ثامن الائمه (ع) به درجه رفیع شهادت رسید.
- برگرفته از خاطره فریدون دشتی از همرزمان شهید.
کپی شد