او فکه رفت؛‌ من مکه

همه لحظاتمان با هم می گذشت؛ من مکه رفتم و سعید فکه،‌ و این بار او بود که زودتر به خدا رسید.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: من و سعید[۱] همیشه با هم بودیم و روزگار را با هم سپری می کردیم،‌ قرار فکه را هم گذاشته بودیم که نامم در قرعه کشی اداره برای حج در آمد. سعید را که دیدم، گفتم: باید به مکه بروم و وقتی برگشتم به فکه می آیم. تبسمی کرد و گفت: تو مکه برو و من هم فکه تا ببینیم کداممان زودتر به خدا می رسد؟ هنوز غبار سفر بر تنم بود که بیگدلی از فکه تماس گرفت و گفت: سعید هم بوی فکه گرفت. نمی توانستم باور کنم، با چشمانی اشک بار با خود خواندم: ای قوم به حج رفته کجایید کجایید، معشوق همینجاست بیایید بیایید.[۲]

  1. شهید سعید شاهدی که در دوم دی ماه سال ۷۴ به هنگام تفحص شهدا در ارتفاعات ۱۱۲ فکه به شهادت رسید.
  2. برگرفته از خاطره یکی از دوستان شهید.

دیدگاه تان را بنویسید