اگر همین روند در عربستان ادامه یابد و ناکامی ها در سیاست های داخلی و بین المللی این کشور ادغام شوند، بی ثباتی، اعتراضات مردمی و حتی کودتا در قصر پادشاهی اجتناب ناپذیر خواهند بود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، «موسسه امور بین المللی لهستان» به عنوان یک اتاق فکر مهم در این کشور در گزارشی نوشت: «محمد بن سلمان» ولیعهد عربستان در حال ایجاد تغییراتی در سیاست خارجی عربستان سعودی است. هدف اصلی او، تقویت اردوگاه عرب علیه ایران و اخوان المسلمین است. اثبات شده است که تصمیمات کلیدی سیاست خارجی عربستان سعودی - دخالت نظامی در یمن، اعمال تحریم علیه قطر و فشار بر دولت لبنان - ناکارآمد بوده اند. ادامه این خط مشی ناخوشایند نه در قبال ثبات خاورمیانه و نه در قبال موقعیت عربستان سعودی و توانایی تشکیل ائتلاف موثر واقع نخواهد شد.
دو دلیل اصلی برای اصلاح سیاست خارجی عربستان سعودی، تغییر در رهبری کشور و مشکلات ساختاری دولت است. در ژوئن 2017 ملک سلمان، پادشاه عربستان سعودی از سال 2015، پسرش محمد بن سلمان را به عنوان ولیعهد این کشور منصوب کرد. او اکنون سیاست های داخلی و خارجی سعودی را اجرا می کند. تصمیمات شاهزاده محمد بن سلمان 32 ساله، که به طور رسمی معاون نخست وزیر و وزیر دفاع عربستان نیز هست، از یک طرف مستلزم ضرورت تقویت جلب حمایت نخبگان عربستان و مردم برای پادشاهی آینده وی، و از سوی دیگر نیازمند اجرای اصلاحات اساسی است.
سیاست خارجی به عنوان مدیریت امور داخلی
عربستان سعودی در نقطه عطفی در تاریخ خود قرار دارد. سیاست های اقتصادی و اجتماعی آن به بازسازی شدید کشور نیاز دارد تا حداقل سطح توسعه فعلی را حفظ کند. شاهزاده محمد بن سلمان مسیر اصلاحات سال 2016 را در یک سند استراتژی به نام «چشم انداز 2030» قرار داده است. این سند در اصل خواستار تنوع درآمد بودجه دولتی (87 درصد در حال حاضر از تولید و فروش نفت کسب می شود)، سرمایه گذاری در صنایع داخلی، و تبدیل عربستان سعودی به یک واسطه بین اروپا، آسیا و آفریقا است. در نهایت، صنعت نظامی داخلی باید به تامین نصف تقاضای کشور توسعه یابد. (عربستان سعودی 64 میلیارد دلار یعنی 10 درصد از بودجه خود را در بخش دفاعی صرف می کند و تنها 2 درصد آن به صنعت داخلی می رسد) محیط کسب و کار به علت فقدان یک نظام حقوقی مدرن، چالش برانگیز است. فقدان جدایی قانونی حوزه های عمومی و خصوصی اجازه می دهد که خانواده سلطنتی و نخبگان مذهبی (مجموعا حدود 15 هزار نفر) از ثروت دولتی استفاده کنند. اگر جوانان عربستان سعودی ها علیه آنها شورش نکنند، نظام های محافظه کار و اجتماعی دینی نیز نیاز به تحول دارند. بیش از نیمی از جمعیت 31 میلیون نفری زیر 24 ساله هستند، در حالی که بیش از 200 هزار نفر از آنها در ایالات متحده و یا سایر مدارس غربی تحصیل کرده اند. نرخ بیکاری واقعی دو برابر بیشتر از رقم رسمی 11 درصد است.
عربستان سعودی با یک تصویر بد بین المللی دست و پنجه می کند و یکی از محافظه کار ترین و کمتر دموکراتیک ترین کشورهای جهان محسوب می شود. در رتبه بندی دموکراسی مجله اکونومیست عربستان را در جایگاه 159 از 167 قرار داده است. اثبات چنین مسائلی به دلیل بسته بودن شرایط در عربستان اغلب دشوار است اما با توجه به افشاگری های دیپلماتیک آمریکایی، سعودی ها از افراط گرایان پاکستان حمایت می کنند. دین این کشور وهابیت - افراطی ترین نوع اسلام - است و عربستان سعودی آن را در سراسر جهان، از جمله در اروپا گسترش می دهد. این دین الهام بخش بسیاری از سازمان های تروریستی است که در لیست سیاه وزارت خارجه آمریکا قرار دارند. اغلب تصمیماتی نظیر ایجاد یک نهاد مبارزه با فساد، آزاد سازی اجتماعی مانند اجازه دادن به زنان برای رانندگی و یا رفتن به سینما به منظور بهبود تصویر بین المللی این اتخاذ می شود.
اصلاحات مورد نیاز بسیار عمیق و اثرات اجتماعی آن چنان غیر قابل پیش بینی است که قبل از اینکه آنها به طور کامل معرفی و احساس شوند، حاکمان جدید عربستان سعودی می خواهند موضع بین المللی خود را تقویت کنند و به طور گسترده تر، روابط قدرت را در خاورمیانه تغییر دهند.
تغییرات در سیاست خارجی عربستان سعودی
اولویت تغییرات سیاست خارجی عربستان سعودی، تلاش برای تضعیف ایران و نفوذ آن از طریق قدرت و تقویت عربستان سعودی به عنوان یک «ابرقدرت منطقه ای» و تقویت اتحاد عربستان با دیگر کشورهای عربی و اسرائیل است. دستیابی به این هدف عربستان را به سمت افزایش تحرکات در جنگ یمن و نیز اقداماتش در قبال قطر و لبنان سوق داد.
در ماه مارس 2015، دو ماه پس از آنکه ملک سلمان بر تخت پادشاهی نشست و بر اساس تصمیم شاهزاده محمد بن سلمان، عربستان سعودی با امارات متحده عربی، مصر، اردن و دیگر کشورها، دخالت نظامی در یمن را آغاز کرد. هدف از این جنگ شکست سریع حوثی ها بود که توسط عربستان سعودی متهم به حمایت از سوی ایران شده بودند. دو سال بعد، علیرغم ائتلاف غیرمستقیم نظامی و بمباران شدید، مداخله در یمن به هدف خود دست نیافت. حوثی ها تا حدی تقویت شده اند که می توانند موشک به سمت «ریاض» شلیک کنند و سازمان ملل متحد، بحران انسانی یمن را به عنوان شدید ترین نوع آن در جهان معرفی کرده است. بیش از 10 هزار غیرنظامی کشته شده اند، شیوع وبا در حال نابودی این کشور است و اکثر جمعیت آن با گرسنگی و سوء تغذیه مواجه هستند.
هدف سیاسی ناکام مشابهی البته بدون هزینه مشابه انسانی در قطع روابط عربستان، امارات، بحرین، و مصر با قطر در پی محاصره هوایی، زمینی و دریایی این کشور نصیب عربستان شده است. این تصمیم با هدف سوق دادن امیر قطر به سمت کاهش روابط با ایران و ترکیه، تعطیلی شبکه الجزیره و اخراج اعضای اخوان المسلمین اتخاذ شد. اما در عوض، قطر همکاری هایش با ایران و ترکیه را تقویت کرد و به رغم برخی مشکلات، به طور عادی به کار خود ادامه داد.
آخرین بحران سیاسی که توسط عربستان سعودی به وجود آمد، زمانی رخ داد که «سعد الحریری» نخست وزیر لبنان طی سفر رسمی اش به ریاض، استعفا داد. استعفای اجباری حریری به معنای فشار بر ایران و حزب الله لبنان بود. ممکن است عربستان سعودی بر یک درگیری نظامی اسرائیل با حزب الله، که اسرائیلی ها برای بیش از یک دهه برای آن آماده شده بودند هم حساب کرده باشد. استعفای ناگهانی حریری و فرضیه این که او ممکن است تحت بازداشت خانگی نگه داشته شود، باعث رسوایی دیپلماتیک منطقه ای عربستان شد. پس از آنکه «امانوئل ماکرون» رئیس جمهور فرانسه به طور علنی از حریری برای سفر به «پاریس» دعوت کرد، به عربستان کمک کرد تا راهی برای خروج از این تنگنا بیابد. در نهایت، حریری به لبنان بازگشت، استعفای خود را رد کرد و وضعیت حزب الله همچنان بدون تغییر باقی ماند.
تغییرات سیاست خارجی در عربستان سعودی در راستای روابط بهتر با آمریکا و سایر قدرت ها، از جمله روسیه است. دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در ماه مه در ریاض، سعودی ها را تشویق کرد تا سیاست های منطقه ای تهاجمی را دنبال کنند، اشتراک منافع آمریکا و منافع ضد ایرانی سعودی ها را تایید کرد و قراردادهای مقدماتی در زمینه ارسال تجهیزات نظامی معادل 110 میلیارد دلار را به امضا رساند. در اکتبر، ملک سلمان نخستین دیدار رسمی خود را به روسیه به انجام رساند که به عنوان یک همکاری در کنترل قیمت نفت و کاهش نفوذ رو به رشد ایران اهمیت داشت.
سه خط مشی سیاست جدید عربستان سعودی
اولا، گرچه عربستان سعودی به طور رسمی یک متحد اروپایی و آمریکایی در مبارزه با تروریسم است، آنها تهدیدات را در خاورمیانه به طور متفاوت درک می کنند. برای ایالات متحده و اتحادیه اروپا، خطرات اصلی تروریسم و مشکلات ساختاری کشورهای منطقه است. برای عربستان سعودی تهدید تقریبا صرفا نفوذ ایران است. عربستان سعودی همچون متحدانش به تلاش برای مبارزه با افراط گرایی علاقه نشان نمی دهد.
دوما، تصمیمات و ابتکارات کلیدی محمد بن سلمان شکست خورده است. عربستان سعودی موفق به تشکیل ائتلاف عربی نشده است. تلاش برای مقابله با قطر، لبنان و ایران در یمن، خصومت ها را افزایش داده است. به یُمن حمایت آمریکا و اسرائیل، سعودی ها با دست بازتری دست به اقدامات دیپلماتیک خطرناک علیه ایران می زنند. آنها تنها با قربانی کردن کشورهای ثالث، درگیری میان ایران و عربستان را تشدید می کنند. اتحاد عربستان و اسرائیل، به سختی مشارکتی است و در حقیقت باید گفت بدون هماهنگی و یکپارچگی است. تنها هدف همکاری، مقابله با شیعیان و اخوان المسلمین در منطقه است. رهبری عربستان سعودی سعی در تغییر لحن در قبال اسرائیل ندارد، زیرا احساسات شدید ضد اسرائیلی در عربستان سعودی حاکم است.
سوما، چالش های داخلی در عربستان سعودی نیازمند تصمیم گیری های جسورانه متناسب با ابزار موجود در اختیار رهبران است. آرمان های جدید سیاست خارجی عربستان سعودی این ابزار را از بین می برد. اگر ناکامی ها در سیاست های داخلی و بین المللی این کشور ادغام شوند، بی ثباتی در این کشور، اعتراضات مردمی و حتی کودتا در قصر پادشاهی اجتناب ناپذیر خواهند بود.