به عقیده بسیاری از ناظران بینالمللی، مماشات فقط به جاه طلبیهای امپراتوری پوتین در اوکراین دامن میزند.
به گزارش جماران؛ به نقل از شورای آتلانتیک، هنگامی که دونالد ترامپ، رییس جمهوری منتخب آمریکا هفته آینده به کاخ سفید بازگردد، اولویت سیاست خارجی او پایان دادن به جنگ در اوکراین خواهد بود. با این حال، ترامپ در حالی که به دنبال تعامل با کرملین است، احتمالا متوجه میشود که اهداف جنگی مسکو بسیار فراتر از دستاوردهای محدود سرزمینی است که این موضوع، فضای کمی برای هرگونه سازش معنادار باقی میماند.
اگر طرح صلح ترامپ با شکست مواجه شود، جای تعجب ندارد. از این گذشته، تهاجم روسیه به اوکراین یک تصاحب ساده سرزمینی نیست که بتوان آن را با نوعی معامله سازش حل کرد. در عوض، این یک جنگ قدیمی استعماری است که آخرین فصل از مبارزات تاریخی تحرکات امپراتوری گرایی روسیه به اوکراین را تشکیل میدهد که از صدها سال پیش امتداد دارد.
حاکمان روسیه از قرن هفدهم و دوران حکومت قزاقها اوکراین تلاش کردهاند تا آرمانهای ملی گرایانه اوکراین را سرکوب کنند و کشور را تحت سلطه خود درآورند. در طول دوران تزارها و شوروی، نسلهای متوالی از فرمانروایان روسیه به دنبال تسلط بر اوکراین و خاموش کردن ایده یک ملت جداگانه اوکراینی بودند.
این امر منجر به طیف وسیعی از جنایات از جمله قحطی مصنوعی که توسط رژیم استالین در دهه 1930 مهندسی شد و میلیونها اوکراینی را در خانههایشان کشت، میشود.
پوتین اما از همان آغاز ریاست خود با اشتیاق این سنت امپراتوری روسیه را پذیرفت و دنبال کرد. زمانی که تلاشهای اولیه او برای برقراری مجدد کنترل بر اوکراین از طریق براندازی سیاسی توسط انقلابهای میدان در سال 2004 خنثی شد، وی با حمله به کریمه در سال 2014، تصمیم گرفت از زور استفاده کند و به ارتش روسیه دستور داد تا کریمه را تصرف کنند. این لحظه نقطه عطف در تاریخ مدرن اروپا، زمینه را برای تهاجم تمام عیار در سال 2022 فراهم کرد. خود پوتین از آن زمان بر جاه طلبیهای امپراتوری خود تاکید کرد و تهاجم خود را با فتوحات امپراتور روسیه در قرن هجدهم پیتر کبیر مقایسه کرد.
مخاطبان بینالمللی اغلب برای درک ماهیت واقعی امپریالیسم روسیه تلاش میکنند، چراکه آنها تشویق شدهاند روسیه را بهعنوان یک ملت ببینند تا یک امپراتوری در حالی که دانشگاهیان و مورخان همیشه تمایزهای واضحی را بین بریتانیای کبیر یا فرانسه و داراییهای استعماری آنها قائل شدهاند، معمولا در برخورد با روسیه چنین نبوده است و در عوض، از کشورهای تحت اشغال امپراتوری تزاری و شوروی مانند اوکراین و گرجستان اغلب به عنوان اقلیتهای قومی رفتار میشوند تا کشورهایی که در قلمرو امپریالیستی روسیه قرار دارند.
این همچنین به توضیح اینکه چرا شیوههای فرهنگی روزمره مانند استفاده از زبان اوکراینی در اوکراین هنوز هم گاهی اوقات توسط مخاطبان خارجی به عنوان شاهدی بر ناسیونالیسم خطرناک تلقی میشود کمک کرده است.
پوتین و اسلاف وی همواره در صدد حذف هرگونه حس هویت ملی اوکراینی و جایگزینی آن با هویت امپراتوری روسی بودهاند. به عبارت دیگر، هدف تاریخی روسیه همیشه اوکراین، بدون اوکراینیها بوده است. برای چندین نسل، رهبران جامعه اوکراین به طور سیستماتیک ساکت شدند و تمام شواهد حاکی از حافظه ملی اوکراین از بین رفت.
در طول قرنها، جنگ طولانی روسیه علیه هویت اوکراینی در بسیاری از ابتکارات قانونی ارائه شده برای محدود کردن یا ممنوع کردن استفاده از زبان اوکراینی آشکار شده است. این موضوع اغلب به انکارهای صریح گسترش یافت. یکی از فرمانهای امپراتوری روسیه در اواسط قرن نوزدهم میگوید: «یک زبان اوکراینی جداگانه هرگز وجود نداشته، وجود ندارد و نخواهد.»
تلاشها برای از بین بردن تمامی آثار هویت اوکراینی در مناطقی از کشور که در حال حاضر تحت اشغال روسیه است ادامه دارد. در مناطقی از اوکراین که کرملین از سال 2022 توانسته است کنترل خود را برقرار کند، هر کسی که طرفدار اوکراین باشد در خطر دستگیری قرار دارد.
مخالفان با سلب حقوق مالکیت، محرومیت از دسترسی به خدمات اولیه مانند مراقبتهای بهداشتی و اخراج مواجه میشوند. آنها همچنین باید فرزندان خود را تحت تلقین از طریق برنامههای درسی مدارس تأیید شده توسط کرملین قرار دهند که تهاجم روسیه را تجلیل میکند و ایده دولت اوکراین را شیطانی میداند.
واقعیتهای تلخ زندگی میلیونها نفری که در اوکراین تحت اشغال روسیه زندگی میکنند، این پیشنهادها را به تمسخر میآورد که میتوان جنگ را به سادگی با واگذاری زمینهای بیشتر به روسیه متوقف کرد.
بنابراین، تهاجم روسیه به اوکراین تنها جنگی برای زمین یا منابع نیست. از این رو، این تصور که پوتین را میتوان با وعده امتیازات نسبتا جزئی ارضی راضی کرد، امری واهی است و پوتین مانند بسیاری از حاکمان روسیه که قبل از او آمده بودند، مصمم است اوکراین جز قلمروز تفکیک ناپذیر امپریالیستی خود بداند.