پایگاه خبری جماران، سارا معصومی: با ادامه جنگ در غزه سیاست اعلامی و و تا حدودی اعمالی جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا مبنی بر وجود اراده سیاسی بر عدم گسترش دامنه این جنگ همچنان ثابت باقی مانده است. تهران از همان نخستین روزهای آغاز حملات بی امان اسرائیل به غزه پس از عملیات طوفان الاقصی توسط حماس و سایر گروه های مقاومت اسلامی، هشدار داد که ادامه این جنگ و حتی ورود زمینی به غزه منجر به گسترش دامنه این درگیری می شود.
امروز اگر حملات پراکنده به پایگاه های آمریکایی در عراق و سوریه و هدف قرار گرفتن کشتی های اسرائیلی در دریای سرخ را در نظر بگیریم، می توانیم بگوییم که بخشی از هشدارها به واقعیت پیوسته است. همزمان ایالات متحده با گسیل تجهیزات و نیروهای نظامی تازه نفس به منطقه تلاش کرده بر توان بازدارندگی خود افزوده و به هشدارها هم پاسخ درخوری داده باشد.
این وضعیت تا چه زمانی قابل دوام است؟ آیا تهران و واشنگتن از عهده مدیریت شرایط بر خواهند آمد؟
سینا عضدی، کارشناس امور سیاستخارجی ایران و استاد کالج الیوت در دانشگاه جورج واشنگتن در پاسخ به پرسش های جماران بر شکننده بودن این شرایط تاکید دارد:
همزمان با جنگ غزه ما شاهد تشدید تنش در منطقه هستیم. بر میزان حملات به پایگاه های آمریکایی در سوریه و عراق و همچنین اهداف اسرائیلی در دریای سرخ افزوده شده است. به زبان ساده، آیا همه چیز در منطقه آنطور که به نظر می رسد تحت کنترل است یا هر لحظه امکان بر هم خوردن این صحنه و گسترش دامنه جنگ وجود دارد؟
به نظر می رسد که نام تمام تحولاتی که رخ می دهد را می توان تیرهای هوایی نامید که برای اخطار به طرف مقابل شلیک می شوند. در یکی از این اتفاق ها ممکن است جرقه ای زده شود و این جرقه رویدادهایی را شکل دهد که به یک درگیری مستقیم منتهی شود. صد در صد محتمل است که براساس یک اتفاق دامنه درگیری گسترش پیدا کند.
ایالات متحده از یک سو می گوید به دنبال گسترش دامنه جنگ نیست و از سوی دیگر تجهیزات نظامی و نیروهای تازه نفس به منطقه ارسال و اعزام می کند. این آرایش جنگی گرفتن به خود را بیشتر تحریک کننده بازیگران منطقه ای چون ایران و گروه های مهم غیردولتی مانند مقاومت نمی دانید؟ تا چه اندازه می توان این آرایش نظامی را بازدارنده دانست؟
من موافق هستم که آمریکا به دنبال گسترش دامنه جنگ نیست، اما از یک طرف هم سعی می کند با ارسال و اعزام تجهیزات و نیروهای نظامی پیام سیاسی بدهد. اگر قرار باشد درگیری در منطقه رخ بدهد، آمریکا به اندازه کافی نیروی نظامی در منطقه خلیج فارس و پایگاه هایی در قطر و بحرین دارد.
بنابراین، من فکر می کنم که هدف این گام های نظامی جدید واشنگتن در منطقه پس از جنگ غزه، پیام سیاسی به جمهوری اسلامی ایران است و پیام به اسرائیل که ما در کنار شما خواهیم ایستاد. آمریکا در حال حاضر به اندازه کافی برای ایجاد بازدارندگی نیرو در منطقه دارد.
واشنگتن می گوید دنبال گسترش جنگ نیست، اما همزمان با اقدام هایی چون حمایت تمام قد نظامی و سیاسی از اسرائیل که آخرین مورد آن رأی دیشب در مخالفت با پیش نویس قطعنامه آتش بس در غزه بود، به تطویل جنگ رأی می دهد. این طولانی شدن جنگ را نمی توان بستری مناسب برای گسترش دامنه آن ولو به شکل تصادفی دانست؟
آمریکا با شرایطی که در سال انتخابات دارد و از سوی دیگر با جنگ اوکراین روبه رو است، به دنبال این نیست که دامنه جنگ غزه را هم گسترش دهد. اتفاقاتی که رخ می دهد پتانسیل این را دارند که منطقه و حتی فرامنطقه را گرفتار یک جنگ تمام عیار کنند.
به عنوان نمونه، اگر در یکی از حمله هایی که نیروهای مقاومت به پایگاه های آمریکایی انجام می دهند یک آمریکایی کشته شود، رئیس جمهور آمریکا مجبور به پاسخگویی خواهد بود و باز این جواب می تواند به عکس العمل تندتر نیروهای مقاومت در منطقه منتهی شود و همه این تنش ها می تواند دامان همه به شمول ایران را بگیرد.
آمریکا در آستانه قرار گرفتن در فضای انتخاباتی قرار داشت که جنگ غزه رخ داد. عملکرد دولت جو بایدن در این پرونده در حوزه سیاست خارجی را چگونه ارزیابی می کنید ؟ این عملکرد به نقطه ضعف او در این رقابت های انتخاباتی تبدیل خواهد شد یا نقطه قوت ؟
دولت جو بایدن بر سر یک دوراهی سخت گرفتار شده است. از یک سو به این دلیل که سال انتخابات است دولت ایالات متحده نمی تواند از اسرائیل حمایت نکند، چرا که لابی اسرائیل در آمریکا بسیار قوی است و اگر واشنگتن به اندازه کافی از اسرائیل حمایت نمی کند، مورد حمله و انتقادهای شدید قرار می گیرد.
از سوی دیگر، رأی آمریکایی های عرب تبار برای جو بایدن بسیار مهم است، اما محبوبیت خود را در میان آنها از دست داده است و در انتخابات 2024 که به احتمال زیاد مقابل دونالد ترامپ قرار می گیرد، به رأی این بخش از جامعه آمریکا نیاز دارد. بنابراین، این تحولات میدانی شرایط بسیار خاصی را برای جو بایدن ایجاد کرده است.
درباره اوکراین هم باید بگویم که در داخل ایالات متحده نگاه ها به این مسأله دو گانه است و بستگی دارد نظر چه کسی را جویا شوید. برخی در داخل آمریکا موافق حمایت بدون قید و شرط ایالات متحده از اوکراین هستند. دولت جو بایدن هم همین سیاست حمایت از کی یف را دنبال می کند، اما برخی در کنگره آمریکا هستند که از این حمایت بی قید و شرط آمریکا از اوکراین دل خوشی ندارند. رد طرح دولت جو بایدن برای کمک به اوکراین توسط کنگره آمریکا نشان دهنده این است که برخی در کنگره موافق تداوم این کمک ها نیستند.
به نظر من اگر ایران و پرونده هسته ای ایران را از معامله خارج کنیم، می توان گفت که جو بایدن در حوزه سیاست خارجی عملکرد خوب و قابل دفاعی داشته است. او به اندازه کافی از اسرائیل حمایت کرد و از طرف دیگر حمایت مشابهی از اوکراین در مقابل روسیه داشته و با حمایت از کی یف مانع از پیروزی روسیه در این جنگ شدند.
رابطه ایران و ایالات متحده در این جنگ را چگونه ارزیابی می کنید؟ بسیاری از نگاه ها در دو ماه اخیر به کنش و واکنش های میان تهران و واشنگتن دوخته شده بود. آیا دو طرف از عهده مدیریت تنش به خوبی برآمدند؟ چه مسائلی باعث شد که هر دو از تنش مستقیم تا نهایت ممکن پرهیز کنند؟
در چند ماه اخیر تنش به خوبی مدیریت شده است، اما به همان دلایلی که گفتم ظرفیت اینکه این تنش از کنترل خارج شود وجود دارد. این حملاتی هم که به پایگاه های آمریکا در منطقه یا کشتی ها در دریای سرخ می شود، همه یا تیرهای اخطار به دولت امریکا هستند یا ابزاری برای محک زدن واکنش واشنگتن.
درباره اینکه چه مسائلی باعث شد ایران و آمریکا از تنش مستقیم پرهیز کنند هم باید به تفاهمی بازگردیم که چندماه قبل میان دو طرف صورت گرفت و بر مبنای آن قرار شد ایران از غنی سازی بیش از 60 درصد خودداری کند و طرف مقابل هم اجرای برخی تحریم های ایران را سختگیرانه دنبال نکند و چشم خود را بر فروش آزادانه بخشی از نفت ایران به چین ببندد.
در این فضا شاید یکی از پیام های تیرهایی که شلیک می شوند هم این باشد که ایران اگر با خطر جدی مواجه شود، می تواند به ایالات متحده صدمه وارد کند .