در این یادداشت تلاش می شود واکنشها به عملیات حماس در چهار سطح مقامات رسمی آمریکا، رسانه ها، جمهوریخواهان و نیز تحلیلگران اطلاعاتی مورد بررسی قرار گیرد.
آغاز ناگهانی عملیات "طوفان الاقصی "در هفتم اکتبر (۱۵مهر)، از سوی گردانهای عزالدین قسام، شاخه نظامی حماس در غزه، علیه طیف گستردهای از اهداف در تمامی خط مرزی باریکه غزه با سرزمینهای اشغالی، موجب غافلگیری بازیگران منطقهای و فرامنطقهای شد.در واقع با نگاهی به موضعگیریهای صورت گرفته توسط محافل رسمی و غیر رسمی میتوان به وضوح سطح بالایی از غافلگیری آنها و نداشتن انتظار برای چنین رویدادی، آنهم در زمانی که خط اصلی اخبار و تحلیلها، عادیسازی قریب الوقوع روابط ریاض و تلآویو بود، مشاهده کرد. واکنشها به عملیات طوفان الاقصی در داخل آمریکا و نزد بازیگران مختلف متفاوت بوده است. در ادامه تلاش می شود واکنشها به عملیات حماس در چهار سطح مقامات رسمی آمریکا، رسانه ها، جمهوریخواهان و نیز تحلیلگران اطلاعاتی مورد بررسی قرار گیرد.
در سطح مقامات سیاسی آمریکا نکته ای که در ارزیابی واکنشها به جنگ غزه میتوان مطرح کرد؛ این است که مقامات سیاسی آمریکایی بر حق اسرائیل برای دفاع از خود حتی تا نابودی بخش اعظم نوار غزه تاکید دارند. اظهارات و اقدامات مقامات دولت بایدن، از آغاز عملیات طوفان الاقصی تاکنون، عبارتند از؛ محکومیت خشونت حماس و ابراز تسلیت و همدردی، تاکید بر حمایت "تزلزلناپذیر" دولت آمریکا از اسرائیل و رایزنی با شرکای منطقهای و فرامنطقهای برای آرام کردن اوضاع و کاهش سطح خشونت و درگیری میان دو طرف.
در این رابطه آمریکا نگران گسترش دامنه جنگ است. دولت آمریکا در این رابطه به ایران و حزب الله لبنان هشدار داده است. بایدن در توییتی اظهار داشت: « بگذارید این را تا جایی که می توانم واضح بگویم؛ این لحظهای نیست که هیچ یک از طرفهای متخاصم با اسرائیل از این حملات برای کسب امتیاز استفاده کنند. حمایت دولت من از امنیت اسرائیل محکم و تزلزل ناپذیر است». ایالات متحده به موضعگیری اکتفا نکرده است و تلاش کرده با اعزام نیروی نظامی به منطقه، بازدارندگی خود را تقویت کند.
در واقع، با انجام حملات حماس علیه رژیم صهیونیستی و افزایش نگرانیها از احتمال تشدید تنشهای نظامی در منطقه و همچنین ترس از ورود کنشگران جدید به میدان درگیری، دولت بایدن تجهیزات نظامی جدیدی را به منطقه اعزام کرد. بر این اساس آمریکا، ضمن ارسال کمکهای نظامی به تل آویو بهویژه تأمین موشکهای مورد نیاز سامانه دفاعی گنبد آهنین، دو ناو هواپیمابر را به منطقه اعزام کرد. مهمترین اقدام آمریکا در این عرصه، اعزام ناو "یو.اس.اس جرالد فورد" به منطقه بود. بر اساس اطلاعات موجود و اخبار منتشره از سوی مدیریت ناو جرالد فورد، این ناو دارای هواپیماهای نظارتی و تجسسی "نورثروپ گرومن یی-۲ هاوکی" است. این هواپیماها قادر به دادن هشدار درباره شلیک موشک و همچنین عملیات نظارتی و تجسسی و مدیریت حریم هوایی هستند. هواپیماهای "نورثروپ گرومن یی-۲ هاوکی" نه تنها توان شناسایی تحرکات نظامی دشمن را دارند بلکه میتوانند به مدیریت نیروهای آمریکایی نیز کمک کنند. افزون بر این، جنگندههای "اف ۱۸" نیز میتوانند از روی عرشه این ناو پرواز کنند. این جنگندهها قادر به رهگیری در هوا و حمله به مواضع دشمن بر روی زمین هستند. این ناو به داشتن خدمات پزشکی گسترده و امکان انتقال بیشتر نیروها نیز مجهز است. افزون بر ناو جرالد فورد و بر اساس بیانیه پنتاگون، آمریکا قرار است ناو هواپیمابر "یواساس دوایت آیزنهاور" را از ساحل ایالت ویرجینیا به سمت دریای مدیترانه اعزام کند. بنا بر اظهارات مقامات کاخ سفید، ممکن است با تمدید دوره خدمت ناو "یو اساس جرالد فورد" هر دو ناو برای مدتی در منطقه حضور داشته باشند. به طور کلی اولویت دولت بایدن، پایان دادن به مخاصمه فعلی و به نتیجه رساندن روند عادیسازی ریاض-تلآویو تا قبل از انتخابات ۲۰۲۴ به منظور حفظ و استمرار تمرکز بر روسیه و چین است.
در سطح رسانهای آنچه که در بازتاب رسانهای برجسته شده است، خشونتهای فلسطینیها و روایتسازی از این جنگ به گونهای است که مردم اسرائیل مظلوم واقع شدهاند. نکته برجسته دیگر اینکه، برخی از رسانهها مانند والاستریت ژورنال و نیویورک تایمز با انتشار گزارشهایی در تلاش هستند جمهوری اسلامی ایران را به عنوان دست پشت پرده حمله اخیر حماس به اسرائیل مطرح کنند. از رهگذر این امر آنها در صدد هستند نوک پیکان انتقادهای بینالمللی در جنگ فلسطین و اسرائیل علیه ج.ا.اسلامی ایران باشد و در نتیجه، خواهان مقابله جدی غرب با ایران شوند.
به طور کلی، رسانههای دموکرات تا الآن تلاش کردهاند بیشتر به خود موضوع تنش بین حماس و اسرائیل بپردازند و موضوع شکست امنیتی اسرائیل در پیشبینی حمله حماس به داخل سرزمینهای اشغالی را مورد توجه قرار دهند. همچنین این رسانهها با انعکاس اظهارات مقامات صهیونیستی پیشبینی یک انتقام بزرگ و کنترل کامل غزه از سوی ارتش این رژیم را دارند. با این حال از عدم امکان آمریکا برای کمکهای فوری به اسرائیل نگران هستند. این درحالی است که رسانههای جمهوریخواه تلاش دارند در بررسی دلایل تنش اخیر، علاوه بر تاکید بر شکست امنیتی بزرگ و شوکه شدن دستگاه امنیتی تلآویو، نقش ایران را در هماهنگی نیروهای مقاومت علیه اسرائیل برجسته نمایند.
لازم به ذکر است تلاش رسانهها برای نسبت دادن این عملیات به ایران مورد حمایت طیف جمهوریخواه آمریکا نیز است. تلاش جمهوریخواهان بر آن است که با بهرهبرداری از ضعف تلآویو در پیشبینی و اطلاع از عملیات طوفان الاقصی و تلفات سنگین اسرائیل، دولت بایدن را مقصر معرفی کرده و آن را به کوتاهی در تحقق اهداف و منافع حیاتی سیاست خارجی آمریکا و خیانت به کشور متهم کنند. محور اصلی اظهارات شان برای این اقدام نیز پر رنگ کردن نقش ایران در حمایت از حماس است؛ چراکه مذاکرات احیای برجام و به ویژه معامله اخیر تبادل پول و زندانی میان ایران و آمریکا، بسیار نزدیک و در افکار عمومی آمریکا داغ و زنده است. از اینرو پررنگ کردن حمایت ایران از حماس بهترین و مفیدترین محور برای تضعیف دولت بایدن در افکار عمومی آمریکا است؛ برای دستیابی به هدف اصلی که یکدورهای شدن آن است.
در سطح اطلاعاتی – امنیتی، بحث غافلگیری اسرائیل نکتهای است که مورد توجه کارشناسان امنیتی و اطلاعاتی قرار گرفته است. برخی از تحلیلگران دلیل غافلگیری اسرائیل را وجود شکاف در جامعه اسرائیل میدانند که تمرکز نیرویهای امنیتی و موساد را نسبت به تهدیدهای خارجی بهم زده است. از این منظر، حمله غافلگیرکننده حماس بیش از هر چیزی غیرقابل نفوذ بودن و شکستناپذیر بودن ارتش و سیستم اطلاعی اسرائیل را زیر سؤال برده است که مدت زیادی طول میکشد تا این شکست ترمیم شود. تحلیلگران امنیتی معتقدند عملیات حماس بهوضوح یک عملیات برنامهریزیشده بود که فقط یکشبه ظاهر نشد و جای تعجب است که توسط اسرائیل یا هیچیک از شرکای امنیتی آن شناسایی نشد.
در پایان باید گفت؛ که مواضع متفاوت در داخل آمریکا گویای آن است که درباره بسیاری از موضوعات اختلاف نظر جدی وجود دارد که با تداوم منازعه فعلی اختلافات میتواند شدیدتر نیز بشود.